به گزارش سلام نو به نقل از خبرآنلاین، ریحانه اسکندری: دلیل شکست حسن یزدانی پرسش روز ورزش ماست. پرسشی که احتمالا یکی از بهترین ها برای پاسخ به آن علیرضا حیدری باشد. قهرمان پیشین جهان و المپیک که سال ها کشتی هایش با کورتانیدزه نماد مسابقات کشتی برای کشتی دوستان دنیا و البته علاقمندان ایرانی بود.
مسابقاتی که البته بیشترش طعم گس شکستش سهم قهرمان ایرانی می شد. علیرضا حیدری که سابقه حضور در سمت نایب رئیس فدراسیون کشتی و سرمربی تیم ملی را هم تجربه کرده است ، حالا به آنالیز دلایل شکست قهرمان نامی ایران ، ماجرای قهر مجدد محمد بنا پرداخته و نظراتش را خیلی صریح بیان کرده است.
او که البته سینما را تجربه کرده است در این گفت و گو درباره سریال یاغی ، سریال خبرساز این روزها هم حرف زده . اگرچه سریال را کامل ندیده اما بر اساس تصاویری از سریال که در شبکه های اجتماعی دیده اعتقاد دارد نمایش علی شادمان در دوبنده یک کشتی گیر توانسته است برای مخاطبان ایجاد جذابیت کند.
این روزها بحثهای زیادی برای باخت حسن یزدانی مقابل تیلور هست، شا خودتان در دورانی که کشتی میگرفتید رقیب مستقیم داشتید، فکر می کنید مهمترین عامل این شکست چه بود و چرا این رقابت مثل همیشه پایاپای نبود؟
استراتژی حسن یزدانی اشتباه بود. حسن یزدانی کشتیگیر هجومی است، باید دفاع هم بکند که در قالب حمله هوای خودش را داشته باشد، اما وقتی در قابل دفاعی می اید انگار اصلا دیگر کشتی را بلد نیست. وقتی این شکلی می شود قرار نیست ما ببریم. وقتی حمله کنی و امتیاز بگیری برنده میشوی ولی وقتی در لاک دفاعی هستی امتیاز نمیگیری. اگر کسی زرنگ تر باشد شاید بتواند. این تکنیک دفاعی برای او اشتباه بود. حسن اگر زودتر حمله می کرد، شرایط عوض میشد. تکنیک تیلور این بود که سر و گردن را به حسن میداد بعد پایش را میگرفت.
سال قبل وقتی حسن برنده شد خیلی گفتند تکنیک درست این است که زیر کتف تیلور بزند چون او خیلی قوی است.
سال قبل حسن میرفت پایین زیر کتف میزد و تیلور اذیت میشد. امسال میآمد پایین، سر و گردن را میداد به حسن، یک تکان میداد و پای حسن را خاک میکرد.
خب امسال آقای دبیر میگفتند کشتی یعنی این که ما زیر بگیریم، انگار که ما در این یک سال فکر میکردیم تیلور باز هم با همان سبک میآید، اما اساسن سسیتم کشتی را تغییر داده بود.
نه، حسن که این بار اصلا نتوانست پا بگیرد.
حسن یزدانی فقط با پا کشتی میگیرد
این موضوع دیگری است. موضوع این است که کشتی حسن یزدانی با تیلور قابل مقایسه با بقیه کشتی ها نیست. این کشتی، کشتی رکوردی است و نمیتوان خطر و ریسک کرد. اصلا نمیشود راحت کشتی گرفت، در این مدل کشتیها هم خودت و هم حریفت به ناچار بخشی از کشتی را نمیگیرید. در این مدل کشتی هر دوطرف منتظر این هستند که یک جا واکنشی رفتار کنند و امتیاز بگیرند یا اینکه یک طرف عجله کند که این اتفاق هم زیاد میافتد. پا گرفتن و این ها برای بقیه کشتی هاست، موضوع این است که حسن یزدانی توسط حریف تحلیل شده بود و ما با سبک پارسال آمدیم. موضوع این بودکه ما این بار با شرایط دیگری مواجه شدیم. ممکن است مربی های ما برای این ماجرا، سال های بعد نسخه ای بپیچند یا برایش مشورت بگیرند ولی ما وسط این کشتی شک شدیم و در این کشتی راهی به جایی نمیبردیم. خود تیلور عمدا سر و گردن را به حسن می داد، از آن پایین یک چپ و راست می کرد و خاک می کرد. اصلا ماجرایی پیش آمد که قابل جمع کردن نبود.
نخودی هم دوباره به باروز باخت تا با ۱۴ باخت از نسل های مختلف ما مقابل این کشتیگیر که سن و سال دار هم شده، برد این کشتیگیر دست نیافتنی شود، به نظر شما راز این موفقیت برای باروز چیست؟
وقتی بخواهید یک ساختمان را خراب کنید باید پایههایش را خراب کنید. باروز وقتی با ما کشتی می گیرد احساس امنیت میکند و این اشتباه است. من به این که فن ها را چگونه میزند کاری ندارم. اگر سخت تر از این بود اصلا باروز نمیآمد. کسانی که مقابل باروز اند باید حمله کنند. ما باید به او هجوم بیاوریم. نهایت این است که پای کشتیگیر را میگیرد، بیشتر از این چیزی نیست. باید حمله کنیم و تلاش کنیم زمین نخوریم، اگر زمین نخوریم یک کاری می توانیم بکنیم. شاخصه مهم کشتی گیر این است که لحظه اول زمین نخورد و بعد یک کاری بکند. ولی واقعیت این است که باروز کار سختی برای گرفتن پای کشتی گیر ما نداشت. این را در حسن یزدانی هم دیدیم، وقتی پایش گرفته میشد مقاومتی نداشت. وقتی پایت را میگیرند باید مقاومت کنی و اجازه کار را ندهی. این ها باید برای المپیک برطرف شود.
برای المپیک این بحث هست که بین کامران قاسمپور و حسن یزدانی یکی را انتخاب کنیم و این رقابت بین این دو کشتیگیر ایجاد شود، نظر شما چیست؟
خب دو تا مدال بهتر از یک مدال است، مثلا اگر من بودم میذاشتم حسن یزدانی کشتیاش را بگیرد. ولی خب ممکن است چیز دیگری مورد تصمیم گیری قرار بگیرد. اگر من رئیس فدراسیون بودم، دو تا مدال، چه نقره چه برنز را ترجیح میدادم.
یعنی وزن ها را تغیر می دادید که به هم نخورند؟
بله، این یک تصمیم استراتژیک است اما برای خود ورزشکار این جاه طلبی که به وزنی برود که یک قهرمان بزرگ آنجاست، یک ریسک قشنگ است. خود من در دوران کشتی ام همین کار را کردم. از نظر مدالی شاید این تصمیم برای تیم خوب نیست اما از نظر جاه طلبی ورزشکار ، این تفاوت دارد. اگر این دو نفر به هم بخورند اتفاق دیگری میافتد. دیگر احساس امنیت نمیکنند و باعث میشود هر دو رشد کنند. این احساس امنیت نکردن و با هم کشتی گرفتن بسیار مثبت است.
یعنی این ترس برای بازیکنان خوب است؟
بله، اینکه ورزشکاران تصمیم بگیرند و فدراسیون هم بگذارد این ها در طول مدت قبل از مسابقات حساس با هم کشتی بگیرند، بد نیست، چون حسن هم رشد میکند هم قاسم پور قاسمپور به خاطر کشتی گرفتن با حسن بیشتر تمرین میکند و راحتتر و بهتر کشتی می گیرد. من فکر میکنم خیلی خوب است که این دو نفر در یک وزن کشتی بگیرند. حالا انتخاب هر چه بود موردی نیست.
خوب است در رقابت های لیگ و جام تختی این اتفاق بیافتد؟
حتما خوب است. باز از خودمان مثال بزنم. مثلا عباس جدیدی از کشتیگیر های خوب و به نام ایران بود، من ۸۵ تا بودم و مدال می گرفتم. منطقی این بود همان جا بمانم و وزن کم کنم ولی ترجیح دادم برای پیشرفت به وزن بالاتر بروم و ریسک مباره با او را پذیرفتم . تصمیم سختی بود اما انجامش دادم. ممکن است با تغیر وزن در مسابقات جهانی ببازیم ولی این مهم است که کشتی گیر شهامت چنین ریسکی را داشته باشد. باز می گویم برای کاروان دو تا مدال با هر رنگی خیلی بهتر از یک مدال است اما این درباره ورزشکار فرق دارد و باید با هم کشتی بگیرند. این فرم کشتی لذت بخش است ولی نسل جدید کمتر سراغ چنین کاری می رود. بچه ها فکر می کنند در وزن شان می مانند و سختی اش را تحمل می کنند و وزن کم می کنند اما همان جا مدال می گیرند و احتمالا برای مدال های شان در استان از پاداش ها و تشویق هایش استفاده می کنند. این اما کوتاه مدت است و روحیه کشتی گیر باید همراه با ریسک پذیری باشد برای کارهای بزرگ. داشتن این شجاعت عالی است. با هم کشتی گرفتن این دو نفر برای هر دو نفر و برای کشتی عالی است.
نتایج نه چندان خوب بچه های فرنگی و استفای دوباره آقای بنا بحث داغ این روز هاست، خیلی ها به خصوص بعد از مدال گرفتن علی ارسلان خارج از ایران، معتقد هستند دوران بنا تمام شده است و باید طرح نو داشت، خیلی ها هم این حرف ها را نامردی در حق بنایی می دانند که عمرش را برای کشتی گذاشته است. نظر شما چیست؟
یک حکایت قدیمی است که می گویند یک نقاش به دستور پادشاه ، یک نقاشی کشیده بود ، بعد از تمام شدن نقاشی ، پادشاه ۶ نقاش دیگر را صدا کرد و گفت درباره تابلو نظر بدهید. هر کدام ایرادی به گوشه ای از کار گرفتند و نقاش اصلی فقط سکوت کرد. حرف ها که تمام شد ۶ برگه خواست و گفت لطفا حالا همین هایی که گفتید را بکشید. این حکایت منتقدان با محمد بناست. کسی که ایراد ندارد مرده خوابیده در قبرستان است. کسی که کاری نمیکند اشتباه هم ندارد. کسی که خوابیده خطایی نمی کند. چون خوابیده است. محمد بنا کشتی کشتی فرنگی ما را از نو ساخته . این هایی که امروز از او انتقاد می کنند اصلا صلاحیت این کار را ندارند. بنا برای کشتی فرنگی ما خیلی زحمت کشیده. ولی نکته ای خب در این مسیر الان و همیشه اشکالاتی هم در کاربوده که باید برطرف شود. تاریکی ها باید برطرف شود. محمد بنا باید متوجه شود که باید کمک بگیرد.
بر اساس شناخت شما از محمد بنا این اتفاق میافتد؟
من با علیرضا دبیر صحبت کردم، گفتم با بنا صحبت کن. محمد بنا باید برنامه دهد. به اضافه این که کاری که همه میکنند را باید بکند. باید کمک بگیرد. ممکن است انتخاب دیگری داشته باشد ولی باید کمکش کرد. من بحث بدنسازی و شیوه تمریناتش را چون ندیدم ، قضاوت نمیکنم ولی حرفهای گری این است که بر کار او باید نظارت شود . او باید بپذیرد که نیاز دارد مکانیسم انتخابی را بپذیرد و برگزار کند. حالا ممکن است در نهایت دو تا انتخابش هم با انتخابی فرق داشته باشد اما پایبندی به انتخابی به نفع خودش هم هست و انگیزه ورزشکاران را هم بیشتر می کند. حیف است محمد بنا را کنار بگذاریم. من با بنا صحبت کردم، به بنا گفتم مثل برنجی که در مازندارن و گیلان در میآید، ریشه تو هم در کشتی است. این نظر من در مورد محمد بنا است. ریشه او برای کشتی است. مثل پرتقالی که در شمال در میآید و در تهران در نمیآید. محمد بنا برای جای دیگری نیست. حالا باید به این درخت رسیدگی شود، باید به آن آب داد. چیزهایی نیاز است که در مشارکت به دست میآید. این که بنا بعضی وقت ها کمک نمیگیرد اشکال کار است. کمک نگرفتن است که گاهی آسیب میزند. به نظر من محمد بنا از همه کسانی انتقادش میکنند بهتر است و باید باشد. ولی هم کمک بگیرد و هم کمک بخواهد. اگر کمک نگیرد کار خراب می شود.
جدای از تیم ملی کشتی ، یک بحث داغ داغ درباره کشتی ، سریال یاغی است. سریالی که موضوعش کشتی است. خیلی ها می گویند باعث افزایش علاقمندی به کشتی شده است...
نه من ندیدم. ولی تعریفش را زیاد شنیدم و شنیدم که از آن استقبال هم شده و درباره کشتی هایش هم زیاد حرف می زنند.
سریال در مورد قهرمانانی است که سوخته اند و وارد خلاف شدند. همان هایی که اول انقلاب زیاد داشتیم. آمار نشان میدهد این سریال باعث شده علاقهمندان به کشتی بیشتر شوند و رواج پیدا کند. این چند سال علاقمندی کودکان به کشتی خیلی کم شده بود اما می گویند این سریال و پخش مسابقات جهانی و قهرمان سازی از بچه های تیم ملی باعث شده دوباره تب کشتی داغ شود. به نظرتان این اتفاق ها به اوجگیری کشتی کمک می کند؟
قطعا به این کارها نیاز داریم. الان مدام میگویند چرا قهرمان نوجوانهای ما فلان ستاره یا هنرپیشه خارجی هستند. خب ما کی ستاره ساختیم از بچه های خودمان. کی چیزی ساختیم که برای مردم جذاب باشد؟ هدف گذاری رسانه های ما چیز دیگری است ، بعد وقتی جامعه انتخاب اشتباه میکند میگویند چرا؟ مثلا میگویند چرا انتخاب بچه ما یک قهرمانی یا یک کسی در اروپا است؟ شما چه کار کردید که بچه این انتخاب را نکند؟ چه چیزی کاشتی که درو کنی؟ برنامه سازی ای نمی کنند، پولی هم بابت چیزی نمی دهند،جلو تبلیغات هم می گیرند. وظیفه رسانه است که برنامه سازی کند و ما چون مدیرانمان یا تنبل هستند، یا تعصب ندارند، یا خسیس هستند و نمی خواهند پول خرج کنند، برنامه هایی را می سازند که برایشان دیکته می کنند. یک دوربین می گذارند در استادیوم آزادی و همین. اگر واقعا میخواهی در فرهنگ جامعه تاثیر بگذاری باید کار کنی، فکر کنی و آمپر بسوزانی. این که این سریال آمده و طرفدار پیدا کرده و مردم هم می بینند ، می تواند به نفع کشتی شده باشد نمی توانم با قاطعیت بگویم چون، سریال را ندیدم. ولی این که مردم دوست دارند حتما خوب است. هدفگذاری باید درست باشد، نباید اغراق کنیم. باید تصویری باور پذیر و قابل باور به مردم بدهیم. مثلا در مورد تختی هم فیلم ساختند، تختی هم بسیار بزرگ است اما در نشان دادن او هم اغراق شده است. پوریای ولی را هم طوری بزرگ کردیم که باورش برای نوجوان ها سخت باشد. ما بعضی وقت ها اسطوره ها را آن قدر بزرگ میکنیم که بقیه را تحقیر میکنیم. این درست نیست . باید طوری بسازیم که باور پذیر باشد. امیدوارم در این سریال این اتفاق افتاده باشد.
بحث مان درباره نمایش خود کشتی توسط یک هنرپیشه جوان است که از آن استقبال هم شده. احتمالا بریده های این کشتی ها را در اینستاگرام و تلگرام دیدید؟
اینستاگرام که ندارم اما بعضی از تیزرهایش که فکر کنم تبلیغاتی هستند را دیدم. البته این ها خیلی کوتاه هستند ولی صحنه های کشتی اش را در همین حد دیدم.
قسمتهای مربوط به مسابقه کشتی چگونه است ؟
از نظر فن و تاکتیک کشتی که خب قطعا وقتی من کشتی گیر می بینم ، با کشتی واقعی تفاوت دارد. چون هنرپیشه صحنه ها را چند هنرپیشه دارند اجرا می کنند و واقعا کشتی گرفتن برای شان سخت است، هنرپیشه ای که این صحنه ها را بازی می کند که کشتی گیر نیست. ولی برای مردم عادی قابل باور است. طوری ساخته شده که مردم آن را پذیرفتند . بعضی دیالوگ هایش بامزه و طبیعی و خوب باشد. این صحنه ها باید طوری باشد که مردم باورش کنند و حس کنند کشتی می بینند. قطعا من کشتی گیر وقتی می بینم نظرم فرق کند. همان طور که مثلا وقتی تام کروز هواپیمای f۱۴ را میراند از نظر یک خلبان تمام کارهایش درست به نظر نیاید یا ایراداتی بگیرد اما اگر برای مردم باورپذیر باشد یعنی موفق بوده است .از نظر من این کار برای عموم مردم و بخصوص بچه ها خوب است چون به کشتی علاقهمند می شوند. از نظر من فدراسیون کشتی باید یک بودجه هایی را برای ساخت این سریال ها در نظر بگیرد. بالاخره باید علاقهمندی ایجاد شود.
وزارت فرهنگ و ارشاد هم باید این کار را برای رشته هایی مثل فوتبال و تکواندو که اینجا پتانسیل رشد دارد انجام بدهد. باید قهرمان های مان را تبلیغ کنیم. موضوع این است که موضوعات سیاسی باعث شده تا مسئولان از پرداختن به قهرمان های ورزشی و تبلیغ شان بترسند. برای اینکه این بچه ها وقتی اسم در می کنند ، به شورای شهر و یا این طور فضاها می روند و رای می آورند که این خوشایند سیاسی ها نیست. برای همین سیاسی ها می گویند نباید این هارا بزرگ کرد. چون آنها را رد می کنند ، می گویند ورزشکار نباید سیاسی باشد. اسطوره سازی در ورزش درست است، اما بعضی ها خوششان نمی آید. در حالی که نمی گویند خودشان چه عملکردی داشتند که در وقت انتخاب مردم ورزشکاران را به آنها ترجیح می دهند. درستش این است که به یک ورزشکار اهمیت بدهی که در آن ورزش بماند ولی باید بررسی کرد که چرا یک ورزشکار به آن سمت سیاسی می رود و چرا مردم در مقابل سیاسیون ترجیح شان آن ورزشکار می ش
نظر شما