سلام نو-سرویس گردشگری:یکی از متمایزترین دیدنیهای ایران، در دشتهای سیرجان جای گرفته است؛ باغی با درختانی که میوههایی از سنگ را بار دادهاند. باغ سنگی سیرجان حاصل تلاش چندین ساله یک پیرمرد، اثری هنری است که او فقدان و اندوه خود را در آن بیان داشته است.باغ سنگی سیرجان برخلاف دیگر باغها، از سرسبزی بهرهای نبرده؛ بلکه با چوب و سنگ شکل گرفته است. دانهدانه میوههای سنگی باغ رازی نهفته را در خود دارند که هنوز سوالهای بسیاری را بهدنبال خود میکشند. در سال ۱۳۵۵، در فیلمی به کارگردانی پرویز کیمیاوی، باغ سنگی درویش خان به تصویر کشیده شد و همچنان توسط گردشگران بسیاری بازدید میشود.
معرفی
اثری ماندگار و بیمانند در میان دشتهای سیرجان، شاید تنها دلیل ما برای سفر به روستای دورافتاده میاندوآب باشد؛ باغی ۶گوشه با صدها درخت بارور که وزن محصول آن گاهی به بیش از ۱۰ کیلوگرم میرسد. حیرت برانگیزتر آن که برای این محصولات نه بذری کاشته و نه زمینی شخم زده شده است. این باغ بدون آب و آفتاب، درختانی همیشه بارور و ایستاده دارد. باغ سنگی سیرجان حاصل زحمت دستان هنرمند پیرمردی با نام درویش خان است.این باغ همه آن چیزی را بیان میکند که درویش خان زبان بیانش را نداشت؛ در دورهای اعتراض به اصلاحات زمین میکند، زمانی مرگ کسی را به عزا مینشیند و در زمانی دیگر هشداری برای چوپانان برای مراقبت از گوسفندهایشان میشود. شاید درویش خان هیچگاه فکر نمیکرد روزی این باغ به مرکز توجه گردشگران و عکاسان جهانی تبدیل شود؛ اما این باغ امروزه یکی از بینظیرترین دیدنیهای ایران محسوب میشود و هر ساله میزبان جمعیت قابل توجهی از توریستهای بینالمللی است.
نحوه دسترسی
سفر به کرمان و سیرجان اولین قدم شما برای دیدن باغ سنگی است. از شهر کرمان تا سیرجان حدود دو ساعت (۱۸۵ کیلومتر) راه در پیش دارید. این باغ در نزدیکی دهستان بلورد، واقع در روستای میاندوآب قرار دارد. پس از طی ۳۰ کیلومتر در جاده اصلی سیرجان-بافت، بعد از بلورد، حیدرآباد و میاندوآب، تابلوی منطقه نمونه گردشگری باغ سنگی را خواهید دید. با ورود به فرعی و طی چهار کیلومتر خاکی، باغ سنگی را میبینید که درب آن همیشه به روی شما باز است.
سرگذشت باغ سنگی
سال ۱۳۴۰، طرح اصلاحات ارضی به اجرا درآمد و بسیاری از زمینداران بزرگ، از جمله درویش خان زمینهای خود را از دست دادند. درختان باغ کمکم خشکیدند و او نمیتوانست کاری برای درختان باغ خود انجام دهد. وقتی دیگر سرسبزی و زیبایی باغ از دست رفت، درویش خان که توان تحمل این مصیبت را نداشت و پریشان شده بود، در صحرای مجاور یکی از باغهای قدیمی خود چادر زد.بعد از آن کسی صدای پیرمرد را نشنید. او در زمان خفقان پهلوی ترجیح داده بود اعتراضش را بهگونهای دیگر بیان کند. درویش خان شروع به اقدام عجیبی کرد؛ در زمینش تنه خشکیده درختان را میکاشت و بعد از آن شروع به آویزان کردن سنگ از آنها کرد. او بهقدری این کار را ادامه داد که در نهایت باغی سنگی به وسعت ۱۰۰۰ متر با ۱۸۰ درخت شکل گرفت. شاید این درختان سرسبزی و زیبایی نداشتند؛ ولی حالا درویش خان باغ و درختانی داشت که کسی نمیتوانست آنها را از او بگیرد و هیچگاه نیز خشک نمیشد.جایگذاری هر درخت و آویختن هر سنگ در طول سالها، برای شخص درویش خان از معنای خاصی برخوردار بود؛ بهطوری که هرگاه در زندگی درویش خان اتفاقی روی میداد، یک سنگ و درخت جدید به باغ اضافه میشد. از این نمونهها میتوان به سنگی اشاره کرد که شبیه به سر تراشیده انسان بود و بهمناسبت اعزام پسرش به سربازی، آن را به درخت آویخت؛ همچنین سنگهایی را میتوان مثال آورد که بهمناسبت مرگ دوستان و عزیزانش از درختان آویزان شدهاند و او بهجای سنگ مزار، هر روز به آنها سر میزد.درویش خان مدتی سر گوسفندانی را آویزان میکرد که توسط گرگ دریده شده بودند. البته مردم به این کار اعتراض کردند و او از این کار دست برداشت. لوله اگزوز ماشین، چرخدندههای فرسوده، لاستیکهای پنچر شده، پیت نفت، قوطی حلبی، چراغ نفتی علاالدین، آینه شکسته، شناور کولر، فنر، مقرههای شکسته، تیرهای تلگراف، نی قلیان شکسته و بسیاری ضایعات دیگر نیز از این درختان آویخته شدند.
اسرار پنهان باغ سنگی
این باغ شاید در نگاه اول ساده به نظر برسد؛ اما در هرکدام از درختان سوالات بسیاری نهفته است؛ سوالاتی که بهدلیل کر و لال بودن درویش خان هیچگاه به جواب نرسید و او رازهای زندگیاش را برای همیشه با خود برد. سؤال بزرگی که در ذهن هر بیننده نقش میبندد این است که فکر ساخت این باغ از کجا آمد. هنوز روایات محلی زیادی در محافل شنیده میشود. خانوادهاش میگویند او پس از مدتی گریه و ناراحتی از اصلاح اراضی، دست به ساخت این باغ زد؛ اما راجع به چگونگی آن کسی اطلاعی ندارد.عدهای میگویند درویش خان بعد از مدتی ناراحتی، شبی در خواب یک باغ سنگی میبیند و از فردای همان روز آنچه را در خواب دیده میسازد. آنها میگویند این مرد حتی سنگها را قبل از آویختن در خواب میدیده است.برخی داستان دیگری دارند؛ آنها میگویند درویش خان فردای همان شبی که خواب ساخت باغ را میبیند، به هنگام چراندن گوسفندانش در بیابان، متوجه سقوط یک شی از آسمان میشود. با نزدیک شدن به آن، شهاب سنگی را میبیند که بهدلیل داغی نمیتواند آن را لمس کند. او پس از سرد شدن شهاب سنگ، آن را به خانه میآورد تا شروع به ساخت باغ کند.روایت متفاوت دیگری از صاحبنظران این احتمال را عنوان میکند که ایده ساخت باغ سنگی ناشی از مشاهده مشکلات جنگ جهانی اول و دوم بر ایران بوده است.
نظر شما