سلام نو – سرویس گردشگری: طبیتگردی برای بسیاری از ما مترادف با زدن به دل طبیعت، خوردن چند سیخ جوجه و کمی استراحت است. در شکل حرفهایترش سفر با ماشین شاسی بلند به دل طبیعت و آفرود مساوی میشود با طبیعتگردی. اما آیا واقعا چنین است؟
امین طبسی، راهنمای رسمی طبیعتگردی و سفرنامهنویس، در پاسخ به این پرسش خبرنگار سلام نو تاکید میکند که تور طبیعتگردی حرفهای چیزی بیش از به دل طبیعت زدن به هر قیمتی و خوردن چند سیخ جوجه است. او طبیعتگردی را تجربه طبیعت و لذت بردن از آن ضمن احترام و حفظ حریم طبیعت میداند.
طبسی که به گفته خودش از کودکی ذوق بسیاری نسبت به دیدن طبیعت داشته حالا ده سال است که به صورت رسمی راهنمای گردشگری است. او طبیعتگردی را از بخشهای پررونق صنعت گردشگری در این روزها میداند و میگوید: از لحاظ رونق اقتصادی باید گفت که این روزها طبیعتگردی نسبت به دیگر گونههای سفر رونق بیشتری دارد، اما این به آن معنا نیست که این مسئله به شکل حرفهای دنبال میشود. متاسفانه آسیبهای طبیعتگردی این روزها بالاست و بسیاری تورهای گردشگری را با استانداردهای لازم برگزار نمیکنند.
او تاکید میکند که تعریف عمومی از طبیعتگردی درست نیست و ادامه میدهد: بیشتر ما فکر میکنیم که طبیعتگردی صرفا رفتن به دل طبیعت، جوجه کباب خوردن و چیزهایی شبیه اینها است. بیشتر اوقات از خودمان نمیپرسیم آیا درست است در دل جنگلهای باستانی و کهن ایران آتش روشن کنیم، جوجه کباب بخوریم یا باندهای بزرگ موسیقی ببریم. آیا درست است هر کس که ماشین دو دیفرانسیل مجهز داشت بدون هیچ استانداردی به دل طبیعت بزند و به آن آسیب برساند؟
طبسی تاکید میکند که مردم در این زمینه اطلاعات کمی دارند و آموزش ندیدهاند و میگوید: خیلیها این روش را بدیهی و درست میدانند. البته مردم این روزها دو گروه شدند، یک گروه صرفا دنبال خوشگذرانی به هر شکل و قیمتی هستند و گروهی دیگر دنبال این هستند که با یک گروه حرفهای، تورلیدر متخصص و مجموعهای با تجربه سفری تجربهگرا را در دل طبیعت تجربه کنند. هر چند صدای گروه اول این روزها بلندتر است، اما امیدوارم به مرور گروه دوم بیشتر مورد توجه قرار بگیرند.
اما واقعا تفاوت رفتن به دل طبیعت با یک تور لیدر حرفهای و غیرحرفهای چیست؟ طبسی در پاسخ به این پرسش میگوید: من در تبلیغات خیلی از تورهای طبیعتگردی را میبینم که سفر با میز سلف سرویس صبحانه، سیستم صوتی و خدماتی شبیه این را ارائه میدهند. این خدمات قشنگ، اما غلط است. شما نمیتوانید و نباید در خیلی از جنگلهای ایران گردشگر را با سیستم صوتی ببرید، چون این کارِ غیرحرفهای به طبیعت آسیب میزند. تفاوت اصلی تور حرفهای و غیرحرفهای همین است؛ تور حرفهای به حفظ طبیعت اهمیت میدهد. تور حرفهای میداند جای سیستم صوتی در جنگل نیست چون مثلا تنها در یک مورد میتواند باعث اختلال در زاد و ولد پرندگان شود.
اما آیا راهی برای آموزش تورلیدرها وجود دارد؟ بسیاری از تورلیدرهای محلی میگویند که خودشان کار را یاد گرفتهاند و هیچ کمکی برای آموزش نظامند نداشتند. طبسی معتقد است با وجود اینترنت و شبکههای اجتماعی اگر کسی بخواهد راه برای آموزش وجود دارد، هر چند او تایید میکند که دولت اقدامی در این زمینه نمیکند و هر چه هست تلاش فردی نیروهای علاقهمند و دلسوز است.
طبسی با اشاره به ضعف دولت در این حوزه به یک مثال اشاره میکند و میگوید: اگر بخواهم یک نمونه از قصور دولتی بگویم باید به راهنماهای نوروزی مستقر در ورودی شهرهای اشاره کنم. متاسفانه متولیان امر حتی حاضر نیستند نرخ مصوب خدمات این راهنماها را پرداخت کنند. وقتی دولت به نیرویی که خودش تربیت کرده حاضر نیست دستمزد مصوب را بدهد ما چه انتظار دیگری میتوانیم داشته باشیم؟ با این همه راههایی وجود دارد که علاقهمندان حداقلهایی را یاد بگیرند و به طبیعت آسیب نزنند و رفتار حرفهایتری را در تورهای خودشان داشته باشند.
از طبسی میپرسم شگفتانگیزترین مقصد طبیعتگردی که به ذهنش میرسد کجای ایران است؟ کجا کمتر مورد توجه قرار گرفته است؟ او میگوید: تقریبا با قطعیت میگویم که هیچ استانی در ایران نیست که منطقه طبیعی خاص و جذابی نداشته باشد. من در عید توری در خراسان شمالی داشتم که مسافران از دیدن مقاصد جذاب طبیعی درکش، بجنورد و شیروان تعجب میکردند. خراسان شمالی جایی است که احتمالا در ده مقصد اول اکثر مسافران نباشد. در نتیجه اگر بخواهیم دقیق نام ببریم باید نام استانها و مناطق زیادی را ذکر کنیم. با این همه به گمان من خراسان شمالی، ایلام و به خصوص خوزستان بسیار جذاب هستند و مورد توجه قرار نگرفتند. شما در خراسان شمالی درهنوردیها بیتکراری را تجربه میکنید. شما در خوزستان در هر فصل میتوانید بخشی از جادوی طبیعت را ببنید. ایلام و لرستان هم به همین شکل.
در آخر امین طبسی در پاسخ به این پرسش که آیا از طبیعتگردی و راهنمای طبیعت بودن پشیمان شده یا نه، گفت: من در کودکی وقتی قصد رفتن به طبیعت با خانواده را داشتیم، شب از شوق فردا بیخواب میشدم. اندک اندک سفر رفتم و بعد از دوره تورلیدری دیدن ده سال است که به شکل حرفهای فعالیت میکنم و باید بگویم ناراحتم که چرا زودتر وارد این مسیر نشدم. زندگی برای من همان روزهایی است که در طبیعت هستم.
نظر شما