به گزارش جام جم، برای اینکه کسی به او شک نکند، بیشتر به خانههای اطراف محل زندگیاش دستبرد میزد تا خیلی زود به مخفیگاهش برگردد. این هفته رودرروی این سارق نشستیم و او از شگردش برای دستبرد به خانهها گفت. شگردهایی که توجه به آنها میتواند دزدان را در ورود به خانهتان و سرقت پول و طلاهایتان ناکام بگذارد.
*سابقه داری؟
بله. سومینبار است که دستگیر میشوم.
*پیش از این به چه اتهامی دستگیر شدی؟
سرقت خانه. من از همان ابتدا سراغ سرقت از خانهها رفتم و دزدیهایم را عوض نکردم.
*چرا؟
چون در کارم حرفهای هستم و سرقت خطر جانی برای کسی ندارد. الان خیلیها سراغ زورگیری میروند. اغلبشان چاقو دارند و وقتی خود را در خطر دستگیری میبینند، دست به چاقو میشوند و گاهی مرتکب قتل هم میشوند.
*تو هیچوقت چاقو با خودت نمیبردی؟
نه.
*اگر صاحبخانه سر میرسید؟
از پنجره فرار میکردم. من بیشتر سراغ واحدهای طبقه اول میرفتم تا اگر مالباخته رسید راه فرار داشته باشم.
*دو بار زندان تو را تنبیه نکرد؟
زندان کسی را تنبیه میکند که مرتکب اشتباهی شده باشد و وقتی بیرون آمد آن اشتباه را جبران کند. برای امثال من که وقتی بیرون میآییم کاری نداریم، دوباره جرم انجام جبر است.
*فکر نمیکنی این برای توجیه کارت است؟
تو خودت به یک سابقهدار کار میدهی؟ اگر کار هم بدهی همیشه زیر نظرش داری تا از دخل سرقت نکند.
*معتادی؟
شیشه میکشم.
*چند سالته؟
۴۳ سال.
*متاهلی؟
نه. من که قرار است یا در زندان باشم یا خانههای مردم چرا باید یک نفر را با ازدواج بدبخت کنم.
*خب بریم سراغ شگردت. چطور وارد خانهها میشدی؟
با پیچ گوشتی.
*به همین راحتی؟
بله. الان خیلیها دلشان را به درهای آکاردئونی خوش میکنند در حالی که هیچ امنیتی ندارد. فقط کمی زمان ورود ما به خانه را طولانیتر میکند.
*درهای ضدسرقت چی؟
این یک اسم است برای فروش محصول. الان در فولادی، مخزن صندوق امانات بانک را باز میکنند این درهای چوبی که کاری ندارد. اینها فقط چند زبانه بیشتر دارد. اغلب مردم فقط موقع سفر از آن قفل اضافه استفاده میکنند که آن هم باز میشود. خانهای که صاحبخانهاش به سفر رفته به درد سرقت نمیخورد.
*چرا؟
وقتی مسافرت میروید، پول و طلا را یا با خود میبرید یا در خانه فامیل امانت میگذارید. اگر هم در خانه بگذارید در سختترین محل مخفی میکنید.
*توضیح میدهی چطور وارد خانهها میشدی؟
بین ساعت ۹ صبح تا یک ظهر سرقتها را انجام میدادم. با این وضع اقتصادی الان اغلب زوجها کار میکنند و صبح با هم بیرون میروند و عصر بر میگردند. در خانه را هم فقط میبندند و به خودشان زحمت نمیدهند در را قفل کنند. زنگ واحد را میزدم اگر کسی جواب نمیداد، وارد میشدم و خودم را پشت واحد میرساندم و دوباره زنگ میزدم اگر کسی در را باز نمیکرد، در را با پیچگوشتی باز میکردم و وارد میشدم.
*فقط پول و طلا میدزدیدی؟
فقط. وسایل خانه دیگر ارزش سرقت ندارد هم ریسک دستگیری بالاست و هم مالخرها بز خری میکنند.
*چطور جای طلاها را پیدا میکردی؟
۹۰درصد زنان ایرانی طلاها را در کشوی میز آرایش، میان رختخوابها یا کمد دیواری میان لباسها مخفی میکنند. درصد کمی هم داخل فریزر یا سطل برنج و لوله بخاری میگذارند. من هم مستقیم سراغ این محلها میرفتم و دست خالی بر نمیگشتم.
*هر سرقت چقدر طول میکشید؟
بین پنج دقیقه تا ۱۵دقیقه.
*چطور دستگیر شدی؟
یک روز که برای مصرف مواد به پاتوق رفته بودم، زنی هم به آنجا آمده بود که از او خوشم آمد و با هم دوست شدیم. یکبار که به خانهای رفته بودم، با گوشی تلفن همراه در کمد روبهرو شدم. آن را برداشتم و به آن زن هدیه دادم. او نمیدانست من دزدم. از گوشی استفاده کرده بود و ماموران به او رسیدند و از طریق این زن مرا دستگیر کردند. من در سرقتها فکر همه جا را کرده بودم غیر از عاشقی و گرفتاری. همین عاشقی کار دستم داد.
*به چند خانه دستبرد زدی؟
حدود ۲۰ خانه.
*چقدر گیرت آمد؟
هرچه دزدیدم را دود کردم.
نظر شما