چارلز داروین در سال 1852 با تأمل در حال و هوای خودش به عنوان یک پدر و یک والد نوشت: «پدر یا مادری که با فرزندانی قد و نیمقد احاطه شده است، چقدر و چگونه میتواند به آینده فکر کند- و برای آینده اهمیت قائل شود؟»! با این حال او اگر نرخ زاد و ولد حال حاضر دنیا را میدید، شاید در طرز تلقیاش درباره این موضوع تجدیدنظر میکرد. در واقع در آن صورت او شاید به این نتیجه میرسید که این ازدحام بچهها نیست که میتواند آینده را با دشواری مواجه کرده و والدین را به فکر کردن در مورد آینده وادار کند، بلکه کمبود آنهاست که میتواند چنین افکاری را به وجود آورد. در سرتاسر جهان نرخ زاد و ولد با سرعتی بیش از حد انتظار در حال کاهش است که این موضوع به شدت باعث نگرانی کارشناسان جمعیتشناس و سیاستگذاران این عرصه شده است.
در سال 2010، بر اساس آمارهای جمعیتی سازمان ملل، بیش از 98 کشور و منطقه در دنیا نرخ باروریشان به کمتر از 2.1 نزول کرده بود- که این نرخ در جمعیتشناسی به عنوان نرخ جایگزینی شناخته میشود و به این معناست که اگر متوسط نرخ زاد و ولد در یک کشور برابر با این رقم باشد، جمعیت آن کشور ثابت خواهد ماند و البته نرخ کمتر از این رقم هم باعث کاهش و بیشتر از آن هم موجب افزایش جمعیت خواهد شد.
همان آمارها حالا در سال 2021 حکایت از این میکنند که تعداد مناطقی که نرخ باروری در آنها کمتر از 2.1 است، به بیش از 124 کشور افزایش یافته است که به این معناست که بیش از نیمی از کشورهایی که دادههای مربوط به آنها در سازمان ملل در دسترس است، با بحران زاد و ولد مواجه هستند. از این هم مهمتر اینکه پانزده اقتصاد بزرگ جهان همگی نرخ باروری کمتر از نرخ جایگزینی دارند. اینها تاثیر خود را در آینده در قالب کاهش جمعیت بیش از نیمی از کشورهای جهان به نمایش خواهند گذاشت.
با کاهش نرخ زاد و ولد و به تبع آن کاهش نسبت کودکان و سهم این رده سنی در کلیت جمعیت یک کشور، میانگین سنی آن جامعه افزایش خواهد یافت و به خصوص شاهد بالاتر رفتن سن افراد آن جامعه خواهیم بود- با این که روند افزایش طول عمر در سالهای اخیر کندتر از سابق شده است: در واقع در بریتانیا طول عمر ثابت مانده و در آمریکا کاهش یافته است. در چنین شرایطی برخی از روندهای جمعیتی بلندمدت نیز تغییر خواهند کرد- که چند وقتی است که شاهد این اتفاق نیز هستیم. زنان تحصیلکرده چندین و چند دهه میشود که تمایل زیادی به داشتن فرزندان زیاد نداشتهاند. اما نکته مهم این که در حال حاضر باروری در میان افراد کمسواد نیز در حال کاهش است. در سطح جهانی پیوند بین درآمد ملی و نرخ باروری نیز از حالت رابطه مستقیم خارج شده و تضعیف شده است. به عنوان مثال، تا یک زمانی کشورهای کمدرآمد نرخ باروری بالایی داشتند؛ با این حال نرخ باروری هند در سال 2020 به کمتر از 2.1 رسید- که با توجه به این که تولید ناخالص داخلی این کشور کمتر از 3000 دلار برای هر نفر است و جزو کشورهای پردرآمد قلمداد نمیشود، نشاندهنده تغییر آشکاری است که در این زمینه مشاهده میشود.
همه اینها باعث ایجاد یک چالش بزرگ اقتصادی شده است. در بخشهایی از جهان که مدتهای مدیدی دارای نرخ زاد و ولد پایینی بود، کمبود کارمندان جوان- که باید مسایل مربوط به کهنسالان و بازنشستگان را حل کنند- به شدت احساس خواهد شد. در چین تعداد کارگران 21 تا 30 ساله که ده سال پیش بالغ بر 232 میلیون نفر بود، در سال ۲۰۲۱ به 181 میلیون کاهش یافته است. سیاست تکفرزندی– و بعد هم دو فرزندی– در چین باعث کاهش تعداد کارگران جوان در این کشور شده است. نکته مهم و نگرانکننده این که تاریخ نشان میدهد که بالا بردن سطح باروری بسیار بسیار دشوارتر از پایین آوردن آن در وهله اول است.
نظرات