آمار غیر رسمی کودکان کار در ایران حدود ۹۰۰ هزار نفر است که ۷۲ درصد از این کودکان پسر هستند و ۲۸ درصد از آنها را دختران تشکیل میدهند. بیش از ۶۰ درصد داوطلبان و پذیرفتهشدگان کنکور نیز دختر هستند. این یعنی بخش بزرگی از پسران پیش از گرفتن دیپلم ناگزیر از ترک تحصیل میشوند.
مهسا صفایی در فراز نوشت: با نگاهی به آمار داوطلبان آزمون کنکور سراسری ۱۴۰۲ متوجه میشویم که همچنان داوطلبان دختر از پسران پیشی گرفتند و از تعداد ۹۷۷ هزار و ۴۶۰ داوطلب کنکور سراسر ۵۸۸هزار و۵۰۲ نفر دختران و بیش از ۳۸۸۸ نفر پسران هستند. در تمام گروههای آزمایشی _به جز ریاضی_ نیز تعداد داوطلبان دختر بیشتر است.
آمار داوطلبان در گروههای مختلف در جدول زیر مشاهده میشود:
براساس آمار اعلام شده نوبت اول کنکور سراسری، در سال ۱۴۰۱ نیز تعداد داوطلبان پسر از دختر در این آزمون کمتر بود. اگر نگاهی به آمار شرکتکنندگان سال ۴۰۱ داشته باشیم، در مجموع تعداد یک میلیون و ۴۸۸ هزار و ۹۵۹ نفر در پنج گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی، علوم تجربی، علوم انسانی، هنر، زبانهای خارجی ثبت نام کردهاند. این آمار نسبت به تعداد شرکت کنندگان در کنکور سال ۱۴۰۰ حدود ۱۲۰ هزار نفر بیشتر است، در کنکور سراسری سال ۱۴۰۰ تعداد یک میلیون و ۳۶۸ هزار نفری کنکور نفر ثبتنام کردند که مقایسه آماری این دو کنکور نشان از رشد ۱۰ درصدی تعداد داوطلبان کنکور ۴۰۱ نسبت به سال قبلش داشت. در تمام گروههای آزمایشی تعداد زنان بیشتر از مردان بود، به جز گروه آزمایشی ریاضی و فنی که تعداد مردان ۹۳ هزار و ۳۲۹ نفر و تعداد زنان ۵۲ هزار و ۴۱۸ نفر بود.
آمار داوطلبین کنکور در سال ۱۴۰۱
گروه آزمایشی |
داوطلب زن |
داوطلب مرد |
علوم ریاضی و فنی |
۵۲ هزار و ۴۱۸ نفر |
۹۳ هزار و ۳۲۹ نفر |
علوم تجربی |
۳۷۴ هزار و ۷۱۲ نفر |
۱۹۹ هزار و ۷۶۰ نفر |
علوم انسانی |
۲۴۹ هزار و ۵۱ نفر |
۱۶۳ هزار ۵۲۶ نفر |
هنر |
۱۱۰ هزار و ۸۰۰ نفر |
۵۰ هزار و ۵۴۳ نفر |
زبانهای خارجی |
۱۲۷ هزار و ۹۷۳ نفر |
۶۶ هزار و ۹۳۷ نفر |
مجموع داوطلبان |
۹۱۴ هزار و ۹۵۴ نفر |
۵۷۴ هزار و ۵ نفر |
در کنکور سال ۱۴۰۰ تعداد ۶۶۲ هزار و ۱۱۴ داوطلب زن و تعداد ۴۴۹ هزار و ۷۰۴ داوطلب مرد بودند
گروه آزمایشی |
داوطلب زن |
داوطلب مرد |
علوم ریاضی و فنی |
۵۰ هزار و ۵۵۷ نفر |
۹۱ هزار و ۵۰۵ نفر |
علوم تجربی |
۳۵۷ هزار و ۹۷۵ نفر |
۱۹۶ هزار و ۸۸۵ نفر |
علوم انسانی |
۲۱۹ هزار و ۹۵ نفر |
۱۵۱ هزار و ۱۷ نفر |
هنر |
۸۷ هزار و ۳۲۶ نفر |
۳۷ هزار و ۷۹۵ نفر |
زبانهای خارجی |
۱۱۳ هزار و ۵۹۹ نفر |
۶۲ هزار و ۱۷۷ نفر |
مجموع داوطلبان |
۶۶۲ هزار و ۱۱۴ نفر |
۴۴۹ هزار و ۷۰۴ نفر |
آمار شرکت کنندگان کنکور در سال ۱۳۹۹ ؛ زن ۳۳۵,۵۵۵ :مرد ۲۰۶,۰۰۷ جمع کل ۵۴۱,۵۶۲ : درصد زنان۶۱/۹۶ : درصد مردان: ۳۸/۰۴
و در سال ۱۳۹۸؛ زن ۳۱۳,۱۹۹ : مرد ۲۶۴,۰۳۲ : جمع کل ۵۷۷,۲۳۱ : درصد زنان: ۵۴/۲۶ درصد مردان ۴۵/۷۴
با نگاهی به آمار داوطلبان کنکور در سالهای مختلف متوجه میشویم که نسبت حضور دختران و زنان به پسران چیزی در حدود ۶۰ به ۴۰ است و این نسبت در بعضی سالها به مقدار ناچیزی متغیر بوده است که آن هم باز کفه ترازو به سمت داوطلبین دختر است.
این آمار البته تازگی ندارد. در سال ۸۶ دولت برای ترغیب پسران و جذب بیشتر آنها به دانشگاهها طرح پذیرش جنسیتی را اعمال کرد. اما نتیجه بخش نبود و تاثیری در افزایش آمار داوطلبان پسر نداشت.
ارقام افزایشی ترک تحصیل پسران اما، برخی را نگران کرده است که با وضعیت بغرنج تورم و وضعیت معیشتی فعلی که هر روز هم فشار فزایندهی تورمی میشود، پسران بیشتری را مجبور به رهاسازی درس و دانشگاه کند.
دلایل زیادی برای این معضل به ذهن میرسد؛ آموزشی که هر سال گرانتر شده است و خانوادهها توانایی تامین مخارج تحصیل فرزندشان را ندارند. و یا در مقیاسی بزرگتر و البته نگرانکنندهتر خانوادههای که چنان در تنگنا و مضیقهی مالی بهسر میبرند که به ناچار فرزندشان را زودتر از آنچه که باید وارد بازار کار میکنند تا شاید با کار کردن همه اعضای خانواده بتوانند مخارج اولیه و معمول زندگی را تامین کنند.
آمار دقیقی از کودکان کار در کشور در دست نیست. اظهارات مقامات از هفت میلیون کودک کار تا هفت هزار نفر در سالهای اخیر متغیر بود. در سال ۱۴۰۱ سرپرست دفتر امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور گفته بود؛ ۱۴ هزار کودک کار در کشور داریم که نیمی از آنها شناسایی شدهاند. امسال اما به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد این عدد به ۷۰ هزار کودک در سراسر کشور رسیده است. آن گزارش حاکی بود که دستکم ۴ هزار کودک در کشور به کار گردآوری زباله مشغول هستند. همچنین در آماری دیگر سازمان بهزیستی ایران در اوایل بهار امسال از شناسایی ۱۲۰ هزار کودک کار خبر داده بود. به نقل از تجارت نیوز آمار غیر رسمی کودکان کار در ایران حدود ۹۰۰هزار نفر است که ۷۳ درصد از این کودکان پسر هستند و ۲۸ درصد از آنها را دختران تشکیل میدهند. ۴۵ درصد از کودکان کار عضو خانوادههای ۴ تا ۶ نفره هستند.
آمار رسمی و غیررسمی و حتی مشاهدات میدانی خود گویای بحران در جریان است. داشتن چنین آماری برای کشوری که با خطر رشد منفی جمعیت هم مواجه است، طبعا باید زنگ هشدار را برای مسئولین امر به صدا در بیاورد، تا با برنامهریزی و اصلاحات اساسی در جهت پرورش و تحصیلات دانشگاهی، زمینهی آموزش رایگان و دیگر حمایتهای مورد نیاز فرزندان کشور، را ایجاد و از بروز فاجعه جلوگیری کنند.
یکی از دلایل دیگری که برخی از کارشناسان از دلایل ترک تحصیل پسران می دانند اما و اگرهای سربازی اجباری است. استرس و اضطراب اینکه اگر امسال قبول نشوند باید به سربازی بروند و یا اگر قبول شوند بعد از ۴ سال یا باید ادامه تحصیل دهند یا برگردند به سربازی بروند. و حتی بعد از مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد و دکتری هم این تنش و نگرانی با آنهاست. و خیلی از آنها به ناچار تصمیم به ترک تحصیل و رفتن به سربازی میگیرند چون تصور می کنند وقت کمتری از زندگیشان تلف میشود.
نیک نژاد کارشناس آموزش در این خصوص به فراز گفت: آمار داوطلبان کنکور حداقل در چند سال اخیر خیلی کم شده است. بخشی از پسرها به خصوص در بهترین حالت اگر نخواستند وارد بازار کار شوند، دیپلم گرفتند و ترجیح دادند وارد دانشگاههای بدون کنکور شوند. البته این مساله در کلان شهرها و طبقه متوسط به بالای خانوادهها اتفاق میافتد که توان مالی و پرداخت هزینه اینگونه تحصیل را دارند. بخش دیگری که تعداد قابل توجهی هم هستند در مناطق کم برخوردار و محروم هستند که از خیلی قبلتر از دیپلم احتمالا ترک تحصیل و مجبور به کار شدند. تعدادی هم هستند که داوطلب کنکور می شوند و اتفاقا قبولی هم دارند اما وسط راه دانشگاه را رها میکنند.
او یکی از ریشه های این معضل را عدم تناسب شغلی در جامعه دانست و گفت: این موضوع در پسرها از اهمیت بیشتری برخوردار است چون در کشور ما بهصورت فرهنگی و اجتماعی عموما مردها و پسرها به عنوان نانآور خانواده محسوب میشوند و انتظار میرود که برای ادامه زندگی بتوانند رفاه خود و خانوادهای که دارند و یا بعد تشکیل میدهند را تامین کنند. در یکی دو دهه گذشته یکی از علل ترک تحصیل پسرها همین موضوع بوده و اتفاقا پر تکرار هم بوده است. ماجرایی که در این بین اتفاق افتاد و به عنوان تجربه و الگو برداری شده این است که عدهای تا مقطع فوق لیسانس و دکتری هم درس خواندهاند اما در فیلد و رشته خودشان نتوانستند کاری متناسب با حقوق و دستمزد کافی پیدا کنند و مجبور شدند که در حوزهی دیگر مشغول به کار شوند که هیچ ارتباطی به مدرک تحصیلاتی آنها ندارد، این است که عدهای هم تحت تاثیر قرار میگیرند که درس خواندن پس چه فایده ای دارد وقتی نتواند باعث تامین نیازهای معیشتی شود. و به ترک تحصیل در پسران دامن زده است.
این کارشناس آموزش پرورش توضیح داد اما دخترها چرا اینطور نیستند؛ چون دخترها به دلایل اجتماعی و فرهنگی با محدودیتهای گستردهای مواجه هستند. آزادی عملی که به شکل اجتماعی چه از طرف خانواده و چه ساختار سیاسی و جامعه برای پسرها وجود دارد برای دخترها به رسمیت شناخته نشده است. و دانشگاه راه گریزی است برای شکستن چهارچوبهایی که وجود دارد. از طرف دیگر آگاهی دخترها با توجه به گسترش فضای مجازی و دسترسی به دنیای آزاد و اطلاعات افزایش پیدا کرده است و به سمتی سوق پیدا کردند که قدرت فردی و اجتماعی آنها بیشتر شود و این باعث شده میل آنها به سمت مراکزی که این قدرت را به آنها میدهد از جمله دانشگاه، افزایش یابد. این علاقهی دخترها به دانشگاه هم در یک فرایند چند دههای بوجود آمد و تا جایی پیش رفت که اینقدر دخترها در آزمونهای کنکور و رشتههای مختلف خوش درخشیدند که طرحی از طرف اصولگرایان در دوران احمدی نژاد مطرح شد که قبولی در خیلی از رشتههای دانشگاهی را به روی دختران بستند و برخی رشتهها را سهمیهبندی کردند، که حتی با وجود رتبه بالاتر دخترها ترتیبی اتخاذ شد، پسرها با رتبه پایینتر را قبول میکردند.
این معلم با سابقه افزود: البته باید در نظر داشته باشیم که گسترش حضور زنان در زمنیههای مختلف تحصیلانی و اشتغال و اجرایی روندی جهانی بود که ایران را هم تحت تاثیر قرار داد.
محمدرضا نیکنژاد یادآوری کرد: ما راجع به تبعات درس نخواندن پسرها اما باید توجه داشته باشیم و به این مساله کلانتر نگاه کنیم. یکی از تفکرات غلطی که در خصوص درس خواندن وجود دارد این است که تصور می کنند درس خواندن صرفا برای دستیابی به شغل است. مخالفتی ندارم که اشتغال میتواند یکی از اولویتهای تحصیل باشد اما آموزش یک هدف مشخص و بزرگتر دارد و آن هم مهارتآموزی فردی و اجتماعی دانش آموزان برای زندگی و تعامل در اجتماع است. وقتی فرد قبل از آنکه این مهارتها را کسب کند از چرخه آموزش به دلایل اقتصادی و فرهنگی و موارد دیگر خارج و مانع آموزشهای اولیه اینها میشویم، در واقع آن فرهیختگی و آگاهی که خروجی و پیامد آموزش است از آنها دریغ میشود و این بچهها در نهایت قرار است در نقشهای برادر، پدر، کارمند و یا اصلا کارفرما در جامعه حضور داشته باشند. تصور کنید، بدون دیدن آموزشهای لازم و یادگیری مهارتهای لازم چه بحرانهای فردی و اجتماعی ایجاد خواهد شد. ما هر چقدر بگوییم آموزش در ایران خیلی هم کارآمد نیست، اما حضور بچهها در چرخهی آموزش و جمع، تمرینی برای حضور در جامعه است، تمرین و یادگیری خصیصه و رفتارهایی که فقط در جمع متناسب با رشد و مراقبت شده، قابل یادگیری است.
نیکنژاد تاکید کرد: در نهایت به نظر من علاوه بر فقر و وضعیت اقتصادی خانوادهها از دیگر عوامل موثر و مهم ترک تحصیل، بویژه در پسران را عدم تناسب شغل و تحصیلات با درآمد و عدم وجود شغل در بازار کار میدانم و همچنین بیکاری فارغ التحصیلان مقاطع بالای دانشگاهی است که باعث بیانگیزهگی در آنها شده است.
مرتضی افقه تحلیلگر اقتصادی در خصوص ریشههای ترک تحصیل پسران به فراز گفت: ریشهی اقتصادی این بحران کمتر از ریشههای فرهنگی و اجتماعی آن نیست. علاوه بر آموزش گران و عدم توانایی خانوادهها برای حمایت از فرزندانشان خصوصا پسرها برای ادامه تحصیل، من در محیط دانشگاه میبینم که دانشجویان در میانه راه، ترک تحصیل میکنند چون تصور دارند که وقتشان تلف شده و لزوما به واسطه تحصیل قرار نیست شغلی با درآمد کافی داشته باشد. از طرفی هم نگرانی در مورد سربازی دارند.
او ادامه داد: یکی دیگر از دلایل ترم تحصیل این است که اثرات اقتصادی از جهت عرضه هم داریم یعنی تعداد دانشگاهها با عناوین مختلف زیاد شده است و این باعث می شود که در بازار کار بحران بهوجود بیاید.
و جوانان به خصوص پسرها دانشگاه رفتن را اتلاف وقت و هزینه و منابع می دانند.
این اقتصاددان توضیح داد: تعداد زیاد فارغ التحصیلان بیکار در مقطع لیسانس و فوق لیسانس و یا مشغول به کار در حوزههای نامربوط به تحصیلشان باعث ناامیدی و بدبینی به ادامه تحصیل در جامعه شده است.
افقه در مورد سهم فقر در این مساله هم گفت: قطعا تاثیر فقر بسیار زیاد است. در شرایط فعلی خیلی از افراد نمیتوانند، هزینه تحصیل خودشان را بدهند و خانواده هم در تنگنای مالی قرار دارد بهطوریکه ترک تحصیل، تصمیم جمعی فرزند و خانواده میشود تا با کارکردن همهی اعضای خانواده هزینه معاش روزمره و اولیه تامین شود. یک تعداد خانواده هم که بخاطر فقر اصلا از همان مقاطع ابتدایی اجازه تحصیل به فرزندشان نمیدهند، چون توان اقتصادی برای تامین مخارج آموزش او را ندارند.
این استاد دانشگاه در خصوص عواقبی که این عدم توازن و تعادل در آینده خواهد داشت را اینگونه تشریح کرد که: از نظر من یکی از عوامل اصلی رشد اقتصادی نیروی انسانی است، ما به همهی نیروی انسانی ماهر و متخصص، نیمه ماهر و یا ساده و فرعی در جامعه نیاز داریم. ایران یکی از بیاعتنا پترین دولتهای دنیا به نیروی انسانی خویش است. یعنی از یک طرف زمینه فراهم میکند تا نیروی متخصص از کشور مهاجرت کند و از طرف دیگر امکانات و زمینههای لازم را برای آموزش قشرهای مختلف جامعه که از نظر اقتصادی در سختی هستند را فراهم نمیکند و مانع مهارتآموزی و یادگیری تخصص خاصی در آنها میشود. و این بیتفاوتی نسبت به نیروی انسانی ضربه مهلکی به کشور وارد کرده و خواهد کرد اما حکمرانان توجهی به این مساله و آیندهنگری ندارند. با وجود این همه بحرانی که در خصوص روابط بین الملل در کشور ما وجود دارد هنوز چشمشان به درآمد نفت است و هیچ توجهی به اتلاف نیروی انسانی و از بین رفتن این فاکتور سرنوشت ساز ندارند.
نظر شما