عکسی از رضا شاه پهلوی در دیدار با امان‌الله خان پادشاه افغانستان منتشر شد.

استایل جالب رضاشاه پهلوی و پادشاه افغانستان + عکس کمتر دیده شده

به گزارش سلام نو و به نقل از رویداد۲۴؛ علیرضا نجفی: تصویر ثبت شده در خردادماه سال ۱۳۰۷ خورشیدی که شاه امان‌الله شاه پادشاه افغانستان و رضاشاه پهلوی پادشاه ایران با یکدیگر دیدار کردند. محمدرضا پهلوی نیز کودکی است که در سمت چپ تصویر ایستاده است.

افعانستان توسط شاهان مستبدی از تبار «احمدخان درانی» اداره می‌شد که اغلب دارای گرایش‌های افراطی مذهبی بودند و با اقوام و ادیان دیگر سر ستیز داشتند. ایده اصلی آن‌ها تشکیل یک امپراتوری اسلامی مبتنی بر «سروری قوم پشتون بر دیگر اقوام» بود، ولی همسایگانی، چون روسیه و ایران قدرتمندتر از آن بودند که درانی‌ها توان چنین کاری را داشته باشند.

استایل جالب رضاشاه پهلوی و پادشاه افغانستان + عکس کمتر دیده شده

اقدامات امان‌الله خان در افغانستان

به گزارش رویداد۲۴ بریتانیایی‌ها در سال ۱۸۷۸ تصمیم گرفتند از افغانستان خارج شوند و «عبدالرحمان خان» یکی از معتمدان خود را به پادشاهی افغانستان گماشتند. عبدالرحمن خان و جانشینان وی پادشاهانی بودند که به دلیل گرایش به غرب از سیاست‌های قومی و اسلام‌گرایانه دوری می‌کردند و سعی در مدرن کردن کشور خود داشتند.

عبدالرحمن‌خان با کمک بریتانیا سعی داشت قبایل سرکش و خواستار استقلال را سرکوب کند و افغانستان را به یک دولت-ملت مدرن تبدیل کند. پس از مرگ وی پسرش «حبیب‌الله خان» به سلطنت رسید و او نیز راه پدر را ادامه داد. از جمله اقدامات مهم وی لغو برده‌داری و آموزش پزشکی مدرن در کشور بود. وی در سال ۱۹۱۹ به قتل رسید و امان‌الله خان که سومین فرزند وی بود به سلطنت رسید.

امان‌الله پس از رسیدن به قدرت، چند سالی درگیر نزاع افغانستان و بریتانیا بود و نهایتا در سال ۱۹۲۱ موفق شد استقلال افغانستان را به دست آورد. همزمان با کشورهای ایران و ایتالیا نیز پیمان دوستی بست.

او پس از این پیروزی توجه خود را به داخل کشور معطوف کرد و دست به مدرن‌سازی افغانستان زد. در درجه اول لقب خود را از «امیر» که بر خلافت دلالت داشت به «پادشاه» که بر سلطنت غیردینی دلالت می‌کرد تغییر داد. تعدادی از وزرایش را نیز برای مذاکره به شوروی فرستاد و با دولت انقلابی قراردادهایی برای افتتاح تلگراف در افغانستان بست.

تاثیر ایران و افغانستان بر یکدیگر در دوره رضاشاه پهلوی

دیدار رضاشاه پهلوی و امان‌الله خان در سال ۱۳۰۷ رخ داد. امان‌الله ابتدا به اروپا رفت و در راه بازگشت از ایران دیدار کرد. سفر او به ایران و دیدار با رضاشاه پهلوی برای هر دوی آن‌ها بسیار مهم بود و تاثیر فراوانی در دو کشور داشت. امان‌الله پس از سفر به ایران، تحت تاثیر ارتش و قوای دولتی ایران قرار گرفت و رضاشاه نیز با دیدن ظاهر و رفتار مدرن خانواده امان‌الله شگفت‌زده شد و به فکر کشف حجاب در ایران افتاد.

این تاثیر نیز در سفر به ترکیه و دیدار رضا شاه با اتاتورک نیز ایجاد شده بود. البته در این میان تیمورتاش بیش از همه بر رضاشاه اثر گذاشت و با مقایسه ایران و افغانستان شاه را برای عقب نماندن از قافله تجدد اجباری تحریک کرد.

امان‌الله خان که در سفر به اروپا و ایران، اصلاحات آتاتورک را دیده بود، در بازگشت دست به اقدامات رادیکال‌تری زد و دستور داد مدارسی زیر نظر معلمان آلمانی و فرانسوی در کابل دایر شود. همچنین حکومت خود را مشروطه اعلام کرد تا بنیان‌های سیاست جدید را در افغانستان پی‌ریزی کند.

وقتی امان‌الله خان مدرسه‌ای برای زنان تاسیس کرد و تعدادی از دختران افغانستانی را برای تحصیل به اروپا فرستاد، شورش اسلام‌گرایان اوج گرفت. حق تحصیل زنان خشم مرتجعان را برانگیخت و اتحادی مذهبی علیه حکومت ایجاد کرد.

شخصی به نام «ملای لنگ» علیه دولت امان‌الله فتوای جهاد داد اما نیروهای دولتی موفق شدند شورش را موقتا کنترل کنند. رسیدن خبر همین شورش به رضاشاه بود که باعث شد قانون کشف حجاب در سال ۱۳۰۸ اجرا نشود.

تاسیس نخستین مدرسه زنانه در افغانستان

امان‌الله به تعلیم زنان اهمیت داد و مدرسه‌ای به نام «مکتب مستورات» در کابل دایر کرد و دسته‌ای از دوشیزگان را برای تحصیلات عالی به اروپا فرستاد. فاطمه صادقی در کتاب کشف حجاب می‌نویسد: «توقف امان‌الله خان در خرداد ۱۳۰۷ تاثیر بسیاری بر رضاشاه داشت و چنانچه امان‌الله خان در بازگشت به افغانستان با شورش عمومی روبه‌رو نمی‌شد و تخت خود را از دست نمی‌داد، کشف حجاب در همان زمان در ایران نیز به وقوع می‌پیوست. احتمالا سرنوشت امان‌الله خان مانع از اعلام آن شد. برادر امان‌الله خان، رضاشاه را از این امر بر حذر داشت. اما در این سفر عاملیت زنانه بود که بر رضاشاه اثر گذاشت، رضاشاه از اینکه می‌دید ملکه افغانستان بدون پوشش صورت و با لباس امروزی ظاهر می‌شود و هیچ ابایی از شرکت در بحث ندارد، متحیر شد و این تاثیرگذاری تا مدت‌ها بعد بر او ماند.»

امان‌الله خان دولت قدرتمند مرکزی نداشت و افغانستان هم مانند ایران دارای طبقه مشروطه‌خواه و مدرنیست نبود. در فقدان دولت مرکزی قدرتمند و طبقه نخبگان، هر لحظه انتظار می‌رفت حکومت امان‌الله توسط تندروهای مذهبی ویران شود.

پس از کنترل شورش ملای لنگ توسط دولت امان‌الله، طلبه جوانی بنام حبیب‌الله کلکانی به کمک روحانیون که لقب خادم دین رسول‌الله را به وی اعطا کردند، موفق شد شورشیان را متحد کند و با لشکر خود به سوی کابل راه بیفتد تا حکومت شرک را سرنگون کند.

امان‌الله خان نیز بدون اینکه درگیر جنگ شود سریعا به هند فرار کرد و تا پایان عمر آنجا ماند. با فرار امان‌الله خان، نیروهای حبیب‌الله کلکانی در سال ۱۹۲۹ وارد کابل شدند و حکومت را به دست گرفتند. حکومت آن‌ها نوعی استبداد بود که تمام دستاوردهای مدنیت و مدرنیته را در افغانستان ویران کرد.

افغانستان معاصر عمدتا تکرار و جابجایی قدرت بین دو گروه بود؛ شاهان نوگرا در برابر مذهبیون تندرو. در این میان کمونیست‌ها نیز حضور داشتند که طبعا ضد هر دو بودند، ولی عدم اختلاف بین نوگرایان طرفدار سلطنت و چپ‌گرایان، راه را بر ظهور و قدرت‌گیری تندروهای باز کرد.

کد خبرنگار: ۲۸
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید

    ***