سلام نو – سرویس سیاسی: کار حزب از صدها سال پیش تا امروز تلاش برای کسب قدرت بوده است. فرقی ندارد در انگلستان یک قرن قبل یا در ایران امروز یا در آفریقا و ژاپن؛ حزب برای کسب حداکثر قدرت ممکن تشکیل میشود. با درک این مسئله باید گفت برخلاف باور رایج در ایران نه حزب بد است و نه کسب قدرت، آن چه بد است شبه حزب و تلاش برای کسب قدرت به هر روش و وسیلهای است.
با وجود علاقه طبیعی احزاب به کسب حداکثر قدرت، احزاب سالم و هوشمند متوجه هستند که کسب صد در صد قدرت در زمین سیاست رخداد بسیار کمیابی است و اگر هم رخ بدهد باز هم رقیب در کمین است و هر لحظه امکان واگذاری بخشی از زمین وجود دارد.
بعضی از احزاب خاص در طول تاریخ تحمل چنین چیزی را نداشتند. به طور مشخص حزب فاشیست آلمان و حزب کمونیست شوروی نه تنها تمام زمین قدرت را در اختیار گرفتند، بلکه تمام رقیبان را سرکوب کردند و به یکه تاز زمین سیاست، اقتصاد و جامعه بدل شدند.
جبهه پایداری، مدعی اصول و متخصص معامله برای کسب قدرت
جبهه پایداری حاصل اختلافات داخلی اصولگرایان به ویژه در دولت دوم محمود احمدینژاد است. جرقه تشکیل جبهه پایداری در مجلس هشتم و پس از اختلاف تعدادی از نمایندگان حامی محمود احمدینژاد با علی لاریجانی، رئیس مجلس و محمدرضا باهنر، نایب رئیس وقت مجلس زده شد. چهرههایی چون مرتضی آقا تهرانی، روحالله حسینیان و حمید رسایی که در آن مجلس فراکسیون انقلاب اسلامی را تشکیل داده بودند سهم بیشتری از قدرت در مجلس میخواستند و به بازی لاریجانی-باهنر تن ندادند.
در نهایت جبهه پایداری شکل گرفت، حزبی که ساختار کلاسیک حزبی آن سست و اعضای ارشد آن نیز مدام در حال رفت و آمد به این حزب هستند، اما فرزندان معنوی مصباح یزدی در یک چیز متفق و متحدند و آن ائتلافهای موثر در کسب قدرت است.
جبهه پایداری از همان روز اول قدرتمدار و با وجود ژستهای اصلحگرایان برای به دست آوردن قدرت تن به هر کاری میداد. انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نقطه تمایزی بر این رویکرد جبهه پایداری بود. نامزد اولیه این گروه کامران باقری لنکرانی، وزیر بهداشت در دولت نخست محمود احمدینژاد بود و محمدتقی مصباح یزدی گفته بود من در پیشگاه الهی شهادت میدهم لنکرانی اصلح هستند. این گروه اما پس از رد صلاحیت باقری لنکرانی از سعید جلیلی حمایت کرد. در انتخابات ۱۳۹۶ هم جبهه پایداری دنبال نامزد خودش بود، اما در نهایت وقتی چارهای نداشت از رئیسی حمایت کرد. در ۱۴۰۰ نیز مطلوب جبهه پایداری سعید جلیلی بود، اما اراده زمین سیاست بر پیروزی ابراهیم رئیسی بود و جبهه پایداری با هوشمندی توانست بهترین معادله را برای حمایت از رئیسی پیدا کند و بخشهای مهمی از دولت را کسب کند.
در انتخابات مجلس ۱۳۹۸ هم هر چند فاصله جبهه پایداری تا نقطه مطلوب بسیار بود، اما اعضایش توانستند سهم خوبی از لیست اصولگرایان کسب کنند و به جز ریاست امتیازهای خوبی در دیگر نقاط مجلس گرفتند.
جبهه پایداری؛ حزبی که از قدرت سیر نمیشود
تا اینجا نمیتوان ایراد چندانی به جبهه پایداری گرفت. جهتگیری مطلق به سمت قدرت هر چند خوشایند نیست، اما چندان غیرعادی نیست و در تمام نقاط دنیا دیده میشود. نمونه آن را در ائتلافهای موقت مجالس دنیا یا ائتلافهایی که دولتساز هستند میبینیم.
مسئله این جا است که جبهه پایداری نه تنها به میزان قدرتی که دارد قانع نیست، بلکه عملا مایل به رقابت برای قدرت نیست و هر جایی که به قدرت رسیده دنبال حذف رقیبان خود بوده است. برای جبهه پایداری تنها فرق حسن روحانی، علی لاریجانی و محمدباقر قالیباف این است که با کدام میشود دیگری را حذف کرد. برای جبهه پایداری همکاری با قالیباف در جهت حذف روحانی و لاریجانی توجیه پذیر است.
وقتی این دو حذف شوند جبهه پایداری چه میکند؟ به دنبال حذف محمدباقر قالیباف میرود و به خاطر میآورد که این قالیباف همان قالیبافی است که لیبرال ساکت، بیعمل و کمتر از دیگران انقلابی است. قالیباف حذف شود نوبت به حداد عادل میرسد. صف حذف پیداری بیپایان است. آنها قدرت را فقط برای خودشان میخواهند، آن هم بدون رقیب!
این روزها کافی است به مجلس نگاه کنید. سرنخ انتقادها به قالیباف به جبهه پایداری باز میگردد. یاران پایداری در دولت به قالیباف طعنه میزنند و در مجلس دنبال کوچک کردن داریره قدرت قالیباف هستند. ماجرای دولت هم همین است. جبهه پایداری ابراهیم رئیسی را به قالیباف و روحانی و لاریجانی ترجیح میدهد، اما به سعید جلیلی نه. اگر قطار جبهه پایداری متوقف نشود و رقیب جدیدی برای اصولگرایان سر نرسد، حتما باید منتظر رسیدن این قطار به ایستگاه حذف ابراهیم رئیسی باشیم چون اشتهای جبهه پایداری برای کسب قدرت سیری ناپذیر است.
شاید این سوال پیش بیاید که جبهه پایداری امروز سهم مهمی از دولت دارد و تقریبا دست و پای دولت را این جبهه اداری میکند و از دفتر رئیس جمهور تا معاونت وزارت خارجه دست اعضا و هوداران جبهه پایداری است، پس جبهه پایداری دنبال چیست؟ پاسخ یک ساده است؛ جبهه پایداری دنبال تصرف مغز است؛ از صندلی رییس دولت تا صندلی وزیر خارجه جبهه پایداری همه را میخواهد.
نظر شما