به گزارش سلام نو، در تابستان سال ۱۹۳۶ دو کودک سوئدی موقع بازی در اطراف یک مرداب در منطقۀ وربرگ با چیز غیرمنتظره و تکاندهندهای رو به رو شدند. آنها در میان گل و لای به یک جسد پوسیده برخورد کردند و بلافاصه به پدرشان اطلاع دادند.
بعد از اینکه پلیس از واقعه مطلع شد، کارشناسان محلی به مکان کشف جسد رفتند و خیلی زود در اولین بررسیها متوجه شدند که این جسد به هیچ وجه تازه نیست بلکه قرنهاست که در این جا آرمیده است.
با وجود زمان زیادی که گذشته بود، به خاطر شرایط خاص محل، جسد در وضعیت نسبتا خوبی باقی مانده بود و حتی قطعاتی از لباسها و عصای چوبیاش قابل تشخیص بودند؛ موهای بلوند جسد نیز کاملا پرپشت باقی مانده بود. جسد به همراه لباسهایش با دقت از محل خارج شد و به موزه انتقال پیدا کرد تا مورد مطالعه قرار گیرد.
مردی که ۷۰۰ سال قبل در یک واقعۀ خشونتآمیز به قتل رسیده و در یک مرداب در سوئد مدفون شده بود، حالا دوباره ایستاده و به بازدیدکنندگان موزۀ تاریخ سوئد نگاه میکند!
جسد کشف شده در مرداب که حالا به نام «مرد باکستون» شناخته میشود، ۷۰۰ سال قبل از دنیا رفته بود یا آنطور که کارشناسان میگویند به احتمال زیاد کشته شده بود. جمجمۀ مرد شکستگیهای بزرگی داشت و یک نیزۀ چوبی طوری در سینهاش فرورفته بود که او را به کف مرداب چسبانده بود. ظاهرا ۷۰۰ سال قبل یک نفر این مرد را کشته و سپس سعی در پنهان کردن جسد کرده بود.
آب و هوای سرد منطقه، اکسیژن پایین محیط و رطوبت بالا، در مجموع مرداب را به محلی مناسب برای حفظ اجساد تبدیل میکند و جسد مرد نیز به همین خاطر تا این اندازه سالم باقی مانده بود. بررسی لباسهای مرد نشان داد که او یک کلاه پارچهای، یک ردای سنگین، یک شلوار پشمی و یک جفت کفش چرمی به تن داشته است. شواهد حاکی از این بود که این مرد از طبقهای ثروتمند بوده است.
در سال ۲۰۰۵ موزۀ تاریخ سوئد یک باستانشناس و هنرمند مشهور پزشکی قانونی به نام اسکار نیلسون را استخدام کرد تا چهرۀ مرد را بازسازی کند. اولین قدم برا
ی این کار اسکن دقیق جمجمه بود. بعد از ساخت یک جمجمۀ پلاستیکی که دقیقا مشابه جمجمۀ مرد بود، نیلسون سراغ گامهای بعدی رفت. او با استفاده از مجموعۀ وسیعی از دادهها از جمله، جنسیت، سن، وزن، و قومیت مرد، ذره ذره به درکی جامع از جزئیات مختلف چهرۀ او رسید.
او سپس لایه به لایه شروع به بازسازی چهره کرد و نهایتا صورت را با لایهای از سیلیکون پوشاند تا کاملا شبیه یک چهرۀ واقعی و طبیعی جلوه کند. آخرین گام، پوشاندن لباس بر تن مرد بود؛ لباسهایی دقیقا به همان شکل که او در هنگام مرگ بر تن داشت. حالا کار بازسازی به اتمام رسیده بود و مردی که ۷۰۰ سال پیش در یک مرداب به قتل رسیده بود، انگار دوباره زنده شده و به بازدیدکنندگان موزه نگاه میکرد.
نظر شما