اما قرار دادن داس روی گردن تنها روشی نبوده است که در اروپای قدیم برای جلوگیری از بازگشت مردگان و تبدیل شدن آنها به خونآشام استفاده میشده. ترس از خونآشام برای قرنها در اروپا یک ترس کاملا واقعی بود و مردم در مورد بعضی از مردگان آیینهای تدفینی خاصی را اجرا میکردند که جلوی بازگشت آنها را بگیرد.
یکی دیگر از روشها و آیینهای تدفینی، قرار دادن یک سنگ یا آجر در دهان مرده بوده است. قرار دادن این آجر برای این بوده است که شخص متوفی مقبرۀ خودش را با هدف آسیب رساندن به مردم ترک نکند!
برای نمونه، در سال ۲۰۰۹ باستانشناسان مقبرۀ ۵۰۰ سالۀ زنی را در حدود دو مایلی شهر ونیز ایتالیا کشف کردند. این زن در حالی در یک گور دستجمعی دفن شده بود که یک آجر در دهانش قرار گرفته بود؛ شیوهای بسیار عجیب که اصلا در تدفینهای آن دوران معمول نبوده است.
محققان دربارۀ هویت و زندگی این زن اطلاعات زیادی به دست نیاوردند، اما آنها این را میدانند که او در زمان یکی از مرگبارترین دورههای همهگیری طاعون از دنیا رفته است. بررسی شواهد تاریخی نهایتا محققان را به این نتیجه رساند که احتمالا مردم این زن را یک «ناختزِهرِر» (Nachzehrer) به حساب میآوردهاند. این کلمۀ آلمانی از دو واژۀ «ناخ» به معنی «بَعد» و «زهرر» به معنی «زیستن» تشکیل شده و به معنی کسی است که بعد از مرگ زنده میشود. در واقع ناختزهرر در باورهای سنتی اروپایی موجودی ترسناک بوده که میشود گفت همان «خونآشام» است.
دکتر ماتئو بورینی که مسئولیت گروه تحقیق دربارۀ جسد کشف شده در ونیز را داشت میگوید: «گویا باوری وجود داشته مبنی بر اینکه بعضی از جسدهای انسانی قابلیت پخش طاعون را دارند. مردم اعتقاد داشتند که این جسدها نه کاملا مردهاند و نه کاملا زنده بلکه توسط برخی نیروهای اهریمنی تسخیر شدهاند».
قرار دادن خشت یا آجر در درون دهان جسد باعث میشد که او نتواند مسیر بیرون آمدن از قبر را با دندانهایش بکَنَد و به این ترتیب در همان جا محبوس بماند.
یک نمونۀ دیگر از قرار دادن سنگ در دهان، موردی است که سال ۲۰۱۸ در نزدیکی یک ویلای رومی در منطقۀ تاورینا در ایتالیا کشف شد. این مقبره متعلق به کودکی حدودا ۱۰ ساله بود که در قرن پنجم میلادی و در جریان یک شیوع وحشتناک مالاریا از دنیا رفته بود. نکتۀ مهم، سنگی بود که در دهان جسد قرار گرفته بود.
گروه محققان دانشگاههای آریزونا و استنفورد که مسئولیت این کاوش را به عهده داشتند، نظرشان این بود که این سنگ برای جلوگیری از بیرون آمدن روح بچه از بدنش آنجا قرار داده شده. دکتر جوردن ویلسون زیستباستانشناس میگوید: «یک ایدۀ بسیار قدیمی وجود دارد که نفس کشیدن ارتباط خاصی با روح دارد و در واقع دهان همان مجرایی است که بعد از مرگ روح میتواند از آن خارج شود».
این سنگ احتمالا برای جلوگیری از خروج روح و پخش کردن بیماری یا به طور کلی شکنجه کردن زندگان در درون دهان جسد قرار داده شده. البته این باور هم وجود داشته است که برخی جادوگران ممکن است ارواح کودکان را تسخیر و از آنها استفاده کنند؛ بنابراین ممکن است این سنگ سدی در راه خروج روح و درآمدن به خدمت جادوگران بوده باشد
بنابراین میتوان گفت افسانههای مربوط به خونآشامها همواره همراه با مرگ و میرهای بزرگ رونق میگرفتند و رایج میشدند. مردم که نمیتوانستند علت درست بیماریهای همهگیر را تشخیص بدهند، برای توضیح دادن آن چیزی که داشت اتفاق میافتاد متوسل به خرافات میشدند.
طبق اعتقادات عامیانۀ قدیمی، خونآشامها ابتدا از آسیب زدن به اعضای خانوادۀ خودشان و کشتن آنها شروع میکردند و سپس به سراغ همسایهها و سایر روستاییان میرفتند. در واقع این همان الگویی است که پخش شدن یک بیماری واگیردار دارد. اما آن مردم، چون چیزی دربارۀ ویروسها نمیدانستند، این الگوی پخش شدن بیماری را به انتقامجویی مردگانی نسبت میدادند که تبدیل به خونآشام شدهاند.
نظر شما