سلام نو – سرویس سیاسی: از نیروهای کلاسیک موثر اصولگرایان که بر لیست و لیست بندی جریان راست نظارت دارند یک غلامعلی حدادعادل باقی مانده و یک محمدرضا باهنر. محمدباقر قالیباف با وجود تمام وزن و اعتباری که دارد وزن معادل حداد و باهنر و را در لیست بندی ندارد و هنوز که هنوز است در دایره بزرگان اصولگرا شناخته نمیشود.
حداد بهتر از هر کسی میداند که تیغی که در نیروهای جبهه پایداری است برش خوبی دارد و چهرههای بسیاری را از دایره اصولگرایی حذف کرده است. علی اکبر ناطق نوری و علی لاریجانی تنها دو چهره شاخص این جریان هستند وگرنه لیست حذف شدگان باین جریان از این حرفها بلندتر است.
اما چرا حداد و چرا قالیباف نه؟ چون حداد در همان صندلی نشسته که روزی علی لاریجانی نشسته بود؛ صندلی اجماعساز و لیستبند. جبهه پایداری با کم رنگ کردن حدادعادل وزن خود در بستن لیست را میتوان چنان تثبیت کند که بود و نبود قالیباف چندان در آن موثر نباشد.
از طرف دیگر حداد که روزی متحد مطمئن برای حذف اصلاحطلبان بود این روزها حسابی حواسش جمع است و گارد خود را در برابر جبهه پایداری بالا برده است. او میتواند به سرعت به کسی مثل علی لاریجانی وصل شود و بخش مهمی از حلقه اصلی اصولگرایان را از راست رادیکال به سمت راست میانه سوق دهد. قالیباف مطلقا چنین امکان – و شاید جراتی- را ندارد.
منوچهر متکی از چهرههای شاخص چند سال اخیر اصولگرایان میگوید:«آقای بذرپاش، مجموعه آقای حداد و همینطور دوستان دیگر و مجموعههای دیگر همه با همدیگر بودند و در انتخابات ریاست جمهوری در یک جبهه کار میکردند. حتی در مجلس هم با یکدیگر بودند. الان زاویههایی در دیدگاههایشان به وجود آمده است.»
نکته مهم این است که زاویه برای امروز و دیروز نیست و از قبل وجود داشته است و امروز تنها بیش از پیش هویدا شده است. نمیشود اختلافات بر سر لیست مجلس و دعواهای دقیقه ۹۰ را از یاد برد. پایداری همان روزها هم دنبال این بود که یک سهم خود در لیست را به حداکثر برساند که با مقاومت حداد رو به رو شد.
مواضع نیروهای رادیکال را باید در یادداشت مهدی جمشیدی یکی از نویسندگان نزدیک به جریان پایداری دید. جمشیدی مینویسد: «او حدادعادل است؛ رئیس شورای ائتلاف نیروهای «انقلاب» که بهجای «برهههای انقلابی»، در «برهههای انتخاباتی» آفتابی میشود. کدخدای محافظهکاران است و میکوشد با «منطق سهمیهبندی»، اجتماع ناگفتمانی و اتحاد شب انتخاباتی بیافریند؛ و اینک که یکی از «سران فتنه» را دیده، اینگونه به وجد و شوق آمده.»
اما این تمام ماجرا نیست، آنها دنبال چیز بیشتری هستند. مهدی جمشیدی مینویسد: «زینپس، جبهه انقلاب به عروسک خیمهشببازی محافظهکاران تبدیل نخواهد شد و «بازیگردانی شبهانقلابیها» را نخواهد پذیرفت». جبهه پایداری میخواهد تمام میز را داشته باشد و با به حاشیه راندن امثال حداد عادل راهبری اصولگرایان در پیش، پس و خود انتخابات را در دست بگیرد و بازی بزرگی را که از آخر دهه ۸۰ کلید زد امروز به نتیجه برساند.
این جا اما پایداری به یک مشکل اساسی بر میخورد. حداد هنوز حامیانی مستحکم و جدی در بین چهرههای متنفذ نظام دارد و کم رنگ کردن او به چیزی بیش از یک عکس دامادش نیاز دارد. باید دید نبرد پایداری و حداد به کجا میرسد؟ حداد و حامیانش پایداری را بالانس میکنند یا تیغ پایداری بار دیگر میبرد و یک استوانه اصولگرایی حذف میشود؟
نظر شما