سلام نو - سرویس بینالملل: الکسی دانیلوف، دبیر شورای امنیت ملی و دفاع اوکراین، اخیرا به شرکت کنندگان در مجمع امنیت کیف هشدار داد که «جنگ جهانی سوم در حال حاضر در جریان است». این حرف او میتواند معنای خاصی داشته باشد.
به نوشته نشنال اینترست جنگ بین روسیه و اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ آغاز شد. در چند هفته اول به نظر می رسید که روس ها اوکراینی ها را در یک حمله رعد آسا شکست خواهند داد. این پیش بینی به شدت نادرست بود. ارتش روسیه برای این ماموریت آمادگی چندانی نداشت و تجهیزات آن بسیار کمتر از حد انتظار بود. البته آنطور که گفته شده روحیه سربازان روس نیز چندان بالا نبود.
در اواخر بهار ۲۰۲۲ باز هم یک پیشبینی اشتباه کردند. کارشناسان پیشبینی کردند که روسیه تحت تحریمهای غرب تسلیم خواهد شد. کسانی که انتظار یک فاجعه برای اقتصاد روسیه را داشتند از تحریم های غرب بر کره شمالی و ایران چیزی یاد نگرفتند - دو کشوری که کوچکتر از روسیه هستند و طی سالها تحریم های شدید را تحمل کردهاند. تحریم ها به طور غیرقابل انکاری به اقتصاد آنها آسیب زد اما ماهیت اساسی دولتها و اهداف آنها را تغییر نداد.
امروز، روسیه و اوکراین در یک جنگ «سنگر به سنگر» و سرباز به سرباز شبیه به جنگ جهانی اول قرار دارند، جایی که هر دو طرف بدون دستاوردهای ارضی یا استراتژیک قابل توجهی متحمل تلفات گسترده شدند. به نظر محتمل است که این بن بست سال ها ادامه یابد و دلایل متعددی وجود دارد که باور کنیم ممکن است چنین باشد.
به نظر می رسد نه روسیه و نه اوکراین توانایی نظامی برای شکست طرف مقابل را ندارند. در عین حال، نه ولادیمیر پوتین و نه زلنسکی نمیتوانند عقب بکشند. اگر زلنسکی دست به کار شود، کشورش دیگر آزاد نخواهد بود و احتمالاً از قدرت ساقط خواهد کرد. اگر پوتین عقب بکشد، وجهه خود را به عنوان قدرتمندترین روسیه از بین خواهد برد و با چالش هایی برای حکومت خود مواجه خواهد شد.
برخی از روزنامه نگاران پیش بینی کرده اند که عدم محبوبیت جنگ، به دلیل تلفات زیاد، همراه با خسارات سنگین تحریم ها، می تواند مردم روسیه را علیه پوتین برانگیزد. این نیز به شدت غلط است. تاریخ روسیه مملو از رهبرانی است که بدون پرداخت بهای فروپاشی حکومت خود، خسارات هنگفتی را بر مردم تحمیل کردند.
اشتباهات استراتژیک عمده توسط جوزف استالین و فرماندهان ارشد او منجر به شکست تحقیر آمیز روسیه از ارتش مهاجم نازی در طول عملیات بارباروسا در سال ۱۹۴۱ شد. شوروی قلمرو وسیعی را از دست داد و تلفات آنها حتی قبل از شروع نبرد خونین استالینگراد به میلیونها نفر رسید. همانطور که روس ها هنوز هم به خود می بالند، در نهایت سختیها عزم ارتش و مردم روسیه را محکم کرد و به پیروزی تاریخی بر مهاجمان آلمانی منجر شد.
البته هیچ کدام از اینها به این معنی نیست که جهان به سمت یک جنگ تمام عیار پیش می رود، اما سناریوهای کلیدی همچنان میتوانند به رقم خوردن بدترین سناریو منجر شوند. به عنوان مثال، فروپاشی خطوط مقدم روسیه می تواند روسیه را وادار کند تا برای بازگرداندن تعادل، سلاح های هستهای (تاکتیکی یا استراتژیک) را استفاده کند.
دیمیتری مدودف، معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه بارها هشدار داده است که روسیه در صورت لزوم در استفاده از چنین سلاحهایی تردید نخواهد کرد. به همین ترتیب، فروپاشی ناگهانی اوکراین - که منجر به سقوط کییف میشود - ممکن است باعث شود ایالات متحده و متحدان ناتو سلاحهای جدید و مخربتری را معرفی کنند یا حتی برای بازگرداندن تعادل نیروی زمینی در منطقه مستقر کنند. در هر دو سناریو، رسیدن به جنگ جهانی سوم دیگر تنها یک سناریوی علمی-تخیلی نیست.
به طور کلی، یک محاسبه اشتباه توسط هر یک از طرفین می تواند عواقب ناخواسته ای داشته باشد. به عنوان مثال، یک ضدهوایی روسی که یک جنگنده جت ناتو را که از حریم هوایی لهستان به سمت اوکراین عبور میکند به دلیل خطای ناوبری ساقط کند. این میتواند ناتو را به سمت فعال کردن ماده ۵ سوق دهد.[ماده ۵ مهمترین بند منشور ناتو است که در آن کشورهای امضاکننده توافق کردهاند حمله نظامی علیه یک یا چند کشور عضو را به عنوان حمله به تمامی کشورهای عضو تلقی کنند و به مقابله آن برخیزند.]
اگر دولت دیگری به جنگ بپیوندد، میتواند جرقه جنگ گستردهتری زده شود. در طول هجده ماه گذشته، هزاران جنگجوی خارجی به هر دو طرف پیوسته اند. این وضعیت یادآور تیپ های بین المللی است که برای ناسیونالیستها و جمهوریخواهان در جنگ داخلی اسپانیا (۱۹۳۶-۱۹۳۹) جنگیدند. اما، با ادامه بن بست در خطوط مقدم، ممکن است شاهد ورود کشورهای دیگر باشیم. بلاروس، جایی که رئیس جمهور لوکاشنکو از ابتدا در کنار روس ها قرار گرفته، نامزد آشکاری برای این ماجرا است. نامزد دیگر کره شمالی است. رهبر عالی کره، کیم جونگ اون، اخیراً انبارهای تسلیحات و مهمات روسیه را با زرادخانه خود پر کرده است. اگر سربازان کره شمالی در اوکراین بمیرند، کیم احتمالا اشک نخواهد ریخت و نقش مهمتری در صحنه جهانی ایفا کند.
در طرف دیگر بعید است که کشورهای غربی مانند بریتانیا، آلمان یا فرانسه نیروهای خود را به اوکراین اعزام کنند. اما با توجه به دشمنی و سوء ظن عمیق تاریخی که برخی از کشورهای اروپای شرقی، مانند لهستان، نسبت به روسیه دارند، چه کسی میداند چه اتفاقی ممکن است بیفتد؟
تا کنون، چین تلاش کرده است تا سیاست بی طرفی را حفظ کند، حتی اگر در پشت صحنه به مسکو کمک کرده باشد. چین درک میکند که بحران اقتصادی فعلی این کشور تا حدی به وخامت روابط با ایالات متحده مربوط می شود. با این حال، درگیری ممکن است یک عامل بازدارنده برای پکن نباشد.
مجموعه رهبری چین به طور فعال در حال بررسی جنگ فتح یا ادغام اجباری تایوان است. رئیسجمهور شی جینپینگ میتواند در مقطعی به روسها پیشنهاد دهد که در ازای حمایت چین علیه ایالات متحده و اروپا، از حمله او به تایوان حمایت کنند. در حالی که برخی ممکن است این را رد کنند، یادآوری این نکته آموزنده است که ارتش آزادیبخش خلق (بزرگترین ارتش در جهان) در آستانه ورود به پنجمین و آخرین سال برنامه نوسازی بزرگ خود است. اگر جنگ بین روسیه و اوکراین در سال ۲۰۲۵ همچنان ادامه داشته باشد، چنین سناریویی ممکن است واقع بینانهتر باشد.
خوشبختانه، سناریوهای خوبی نیز وجود دارد که می تواند به درگیری پایان دهد و در نتیجه احتمال وقوع یک درگیری جهانی را کاهش دهد. به یک معنا، اوکراین و روسیه توانایی خود را در حفظ نوعی آتش بس با اجتناب از یک جنگ همه جانبه پس از حمله روسیه به کریمه در سال ۲۰۱۴ ثابت کرده اند. آرامش نسبی تا سال ۲۰۲۲ ادامه داشت. البته دریگریها در مناطق دونتسک و لوهانسک (جایی که بیشتر جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند) ادامه یافت. با این حال فضا کموبیش تحت کنترل بود. بنابراین، هر دو طرف ممکن است در صورت عدم پذیرش شکست، با آتش بس موافقت کنند.
یکی از نشانههای مهم، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق است. اگر ترامپ در سال آینده به کاخ سفید بازگردد، احتمالا به وعده خود عمل خواهد کرد و تمام کمک های خود به اوکراین را قطع خواهد کرد. او حتی می تواند بر متحدان خود در ناتو فشار بیاورد تا از حمایت آنها از اوکراین جلوگیری کنند. در چنین سناریویی، اوکراینی ها ممکن است با اکراه با آتش بس در شرایط نامناسب موافقت کنند.
در حالی که شانس تبدیل شدن جنگ در اوکراین به یک درگیری جهانی زیاد نیست، اما این شانس صفر هم نیست. تنش ها بالاست و کشورهای اروپایی در حال افزایش هزینههای دفاعی خود هستند. ترس از تجاوز گسترده روسیه بسیاری از این کشورها را در معرض خطر قرار داده است. آنها میدانند که با طولانی شدن جنگ، افزایش تلفات، و افزایش فشار تحریمها، «خرس زخمی» روس میتواند حتی خطرناکتر شود و به طور بالقوه مستعد اشتباه محاسباتی باشد.
منبع: نشنال اینترست
نظر شما