روزنامه ایران: آتش به خانه اشغالگران افتاده است. این واقعیتی است که پس از بزرگترین عملیات مبارزان فلسطینی حماس موسوم به «طوفان الاقصی» در صبح روز ۷ اکتبر در اراضی اشغالی رقم خورد تا رژیمی که در سالهای اخیر حساب ویژهای روی تأثیر نقش بحرانساز خود از طریق جنگ افروزی، عملیات تروریستی وجنگ روانی در منطقه در روند ضدیت با محور مقاومت و جمهوری اسلامی باز کرده بود، پس از تحولاتی که آنها را به خطای ادراکی درباره احتمال موفقیتشان دچار کرد با واقعیاتی مواجه شوند که برایشان قابل فهم و تحمل نیست؛ واقعیاتی که در حمله غافلگیرانه حماس به رژیم صهیونیستی و کشته شدن و گروگانگیری صدها نفر رخ نمود تا قاب ساختگی صهیونیست ها از پایههای لرزان قدرت منطقهایاش فرو بریزد؛ مخمصهای، بیسابقه، شوک آور و جدی برای «بنیامین نتانیاهو» و مقامهای کابینهاش.
واکنش عجولانه کابینه، سکوت معنادار نتانیاهو
اگرچه برخی مقامات رژیم صهیونیستی برای خروج از فشار سنگین افکار عمومی و مواضع تند رقیبان داخلی خود سعی کردند تا بار دیگر با اسم بردن از جمهوری اسلامی برای فرار از مخمصه بیسابقه در برابر مقاومت بهره ببرند اما سکوت معنادار بنیامین نتانیاهو دراینباره و همچنین واکنش صریح دولت امریکا در رد ادعای دخالت مستقیم ایران در عملیات «طوفان الاقصی» از واقعیتی پرده برمیدارد که کابوس صهیونیستها شده است.
ترس از رویارویی با قدرت ایران
نتانیاهو و دولت امریکا به خوبی فهمیدهاند که شکست اخیر اطلاعاتی و لجستیکی در برابر گروه نه چندان بزرگی همچون حماس به چه معناست؛ نخستوزیر رژیم صهیونیستی که پیشتر با هماوردطلبی، جمهوری اسلامی را مخاطب قرار میداد، حالا در مواجهه با استیصال بیسابقه برابر چریکهای فلسطینی که تنها در یک روز بیش از ۷۰۰ کشته و هزاران زخمی به او تحمیل کردهاند، خود را با این واقعیت روبهرو میبیند که اگر پای قدرتی چون ایران به این بحران باز شود، چه بلایی بر سر اشغالگران خواهد آمد؟ از همینروست که میتوان سکوت دو روزه نتانیاهو در قبال حتی «اسم بردن از ایران» را ناشی از همین ترس ناشی از فهمیدن واقعیت دانست. به همین خاطر است که وزیر خارجه دولت امریکا نیز بدون هیچ معطلی با رسانهها مصاحبهای ترتیب میدهد و رسما اعلام میکند که ایران دخالت مستقیمی در عملیات اخیر نیروهای حماس نداشته است.
شواهدی درباره نقش ایران وجود ندارد
در همین رابطه «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا در مصاحبه با شبکه سیانان گفت: «اگر چه روابط طولانی مدتی بین حماس و جمهوری اسلامی وجود دارد اما امریکا شواهدی را مشاهده نکرده است که ایران پشت حمله حماس به اسرائیل باشد.»
وی همچنین در پی طرح ادعای واهی شماری از چهرههای سیاسی امریکا مبنی بر مرتبط کردن مستقیم ایران به جنگ حماس و رژیم صهیونیستی و اینکه آزادسازی اموال ایران از سوی امریکا پشتوانهای برای ایران در این جنگ بوده است، اظهار داشت: «تأسفبار است که وقتی افراد زیادی جان باختهاند و اسرائیل تحت حملات قرار دارد، برخی بازیهای سیاسی به راه میاندازند. پولی از مالیاتدهندگان امریکایی نقشی در این زمینه نداشته است. این پولها، درآمد ایران بود که از محل فروش نفت خود به دست آورده بود و در بانکی در کره جنوبی مسدود شده بودند. آنها از همان روز اول از حق استفاده از این پولها برای مصارف بشردوستانه برخوردار بودهاند. این پولها از یک حساب بانکی به حسابی دیگر در کشوری دیگر منتقل شد تا استفاده آن تسهیل شود. تاکنون، حتی یک دلار هم از این حساب خرج نشده است.»
الگوی ایران برای مقاومت
از منظر مناسبات فعلی منطقه نیز، اینکه مواضعی همچون نقش مستقیم ایران در نبرد حماس علیه اسرائیل در رؤیای تجمیع کشورها علیه جمهوری اسلامی ایران و تعبیر خواب جنگ افروزی تل آویو علیه آن تا چه حد به عنوان یک عامل در صحنه رویدادهای مرتبط با سرنوشت این رژیم قابل اعتنا است، باید درنتیجه تحولاتی یافت که در ماههای اخیر در منطقه و در پیوند با تقویت محور مقاومت به وقوع پیوسته است. این در حالی است که تردیدی درباره نسبت مستحکم جمهوری اسلامی و محور مقاومت وجود ندارد اما به رغم ادعاهایی که مقامهای اسرائیلی پیرامون نقش مستقیم ایران در عملیات اخیر مطرح میسازند، نشانههای این همراهی و همسویی در چهارچوب راهبرد دفاعی منطقهای و از طریق الگوسازی مقاومت و مشاوره اعضای این محور و گروههای جهادی بویژه حزبالله لبنان جریان داشته و در نهایت به افزایش عمق نفوذ استراتژیک جمهوری اسلامی در منطقه انجامیده است.
ناامیدی از یک آشتی بزرگ
به همه اینها باید مجموعه تحولاتی را افزود که مناسبات بحرانی ایرانی- عربی را در سراشیبی قرار داد و به آشتی بزرگ میان ایران و عربستان انجامید. بازگشایی رابطه ایران و عربستان راه را برای بازگشت سوریه، یکی از کشورهای اصلی محور مقاومت به جهان عرب هموار و این نقشه رژیم صهیونیستی را نقش بر آب کرد که میکوشید طرفهای منطقهای و بینالمللی را با هدف بستن راه به روی هرگونه راهحلی که نقش مهم ایران در منطقه را به رسمیت بشناسد، بسیج کند و در نتیجه توازن قوا و معادلههای امنیتی و راهبردی را در سطح منطقه تغییر دهد. زمانی که «بشار اسد» رئیسجمهور سوریه به گرمی از سوی «محمد بنسلمان» ولیعهد سعودی قبل از اجلاس اخیر سران عرب مورد استقبال قرار گرفت، رسانههای اسرائیلی بازگشت دمشق به جمع کشورهای عربی را به متزلزل شدن وضعیت منطقهای تل آویو و قرار گرفتن دوباره موضوع «فلسطین» در کانون توجهات منطقه معنا کردند.
این در حالی بود که پیوند دوباره تهران و ریاض به فرو ریختن تنشی میانجامید که اسرائیل به پشتوانه ایالات متحده در سالهای اخیر آن را در بستر تعمیق اختلافات میان دو کشور در عرصههای مذهبی و رقابتهای منطقهای جستوجو کرده بود؛ رویدادی که ثابت میکرد سناریوی امریکایی - صهیونیستی برای خاورمیانه دیگر امکان اجرا ندارد و تل آویو در مخمصهای کم سابقه گرفتار شده است. این چنین بود که موضعگیری اخیر مقامهای اسرائیلی در برجستهسازی ادعای مخاطرات امنیتی ایران برای خاورمیانه، راه مفری به نظر میرسید تا آنها برای خروج از بنبست داخلی و خارجی در پیش بگیرند.
اثبات واقعیت
در چنین شرایطی تزلزل تل آویو و قدرتگیری روزافزون جبهه مقاومت به پشتوانه حمایت معنوی جمهوری اسلامی امری قابل پیشبینی بود و ثابت میکرد ایران تا چه اندازه از آمادگی برای ایجاد پشتوانههای لازم در روند کمک به حزبالله با هدف ایجاد توان بازدارندگی و نیز به کارگیری ابزارهای قدرت در عرصههای مختلف و امکان استفاده از آن در صورت لزوم بهرهمند است.
به این ترتیب معلوم شد محور مقاومت با پشتیبانی معنوی تهران و برخی دیگر از کشورهای اسلامی، نه تنها حفظ و تقویت استراتژی خاص خود در زمینه بازدارندگی و قدرتسازی را در دستور کار قرار داده که فراتر از آن، خود را برای ورود به دوره جدید یعنی هر گونه نبرد دفاعی و احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی آماده کرده است.
نظر شما