سلام نو _ سرویس گردشگری: الموت، یکی از عجیبترین مکانهای دیدنی در ایران است که تمدنی کهن دارد. در دل این قلعه شگفتانگیز، رمز و رازهایی نهفته است که جذابیت آن را چند برابر میکند.
این قلعه بر فراز صخرهای بلند قرار گرفته که حدود دو هزار و ۱۶۳ متر از سطح دریا فاصله دارد. بلندی صخره و قرارگیری قلعه در بالاترین نقطه آن، باعث شده تا شگفتی و هیبت فوقالعادهای پیدا کند.
نام قلعه زیبا و دیدنی الموت، از دو واژه «اله» و «موت» ساخته شده است و معنای آن تعلیم عقاب است.
آنچه به عنوان قلعه الموت می شناسیم در واقع بقایای به جا مانده از سازه ای است که با نام دژ الموت و قلعه حسن نیز شناخته می شود.
این قلعه ۲۰۰۰۰ مترمربعی روزگاهی مقر حسن صباح بود؛ بنیانگذار دولت اسماعیلیان الموت که مخالف سلجوقیان و سیاست های شان بود و به مبارزه با آنها پرداخت. این دژ به خاطر فعالیت های نظامی-امنیتی حسن صباح در آن شهرت زیادی به دست آورد.
این قلعه در منطقه الموت قزوین و شمال شرقی روستای گازرخان قرار دارد و بر فراز صخره ای بلند واقع شده است.
جایی که برای دیدنش باید بیش از یک ساعت در جاده ای پرپیچ و خم رانندگی کنید و حدود ۴۰۰ پله را بپیمایید تا بر فراز صخره ای صعب العبور به یکی از آثار تاریخی مهم ایران برسید.
بد نیست بدانید نام این اثر از تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۸۱ با شماره ۷۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
قلعه الموت چند پله دارد
دژ کهن حسن صباح، قلعهی الموت، بنا به نظر بسیاری از گردشگران بریتانیایی که در سفرنامههایشان به بازدید از این قلعه اشاره کردهاند، وسعتی به قدر یک روستای کوچک در حومه لندن یا شفلد دارد.
قلعه الموت ۲۰۰۰۰ متر مربع مساحت دارد آن هم در ارتفاعی به بلندای دوهزار و صد متر از سطح دریا. این دژ مستحکم بربلندای ارتفاعات الموت، تنها یک راه ورودی دارد که در ضلع شرقی قلعه قرار دارد.
مسیر رسیدن به قلعه یک کوهنوردی زیگزاگی را پیش پای شما میگذارد که خودش به تنهایی یک گردشگری طبیعی و کوهنوردی کامل است. خود الموت به معنی آشیانه عقاب است چرا که این قلعه مرتفع است.
اگر برایتان سوال است که قلعه الموت چند پله دارد باید بگوییم برای رسیدن به آنجا باید از بیش از ۳۰۰ پله سنگی بالا بروید، البته آنجا محلیها در ابتدای مسیر کوهستانی، چند اسب و الاغ آماده کردهاند تا به شما کمک کنند.
البته مسیر مال رو که طی شد باز هم باید بالا بروید. پس بدون آمادگی جسمانی هوس سفر به سرتان نزند، این راه را طی کردن شبیه کوهنوردی نیمه سنگین برای آنهایی است که کوهنورد حرفهای محسوب نمیشوند.
حال میخواهیم برایتان بگوییم دسترسی به قلعه الموت چگونه است؟ اگر از سمت تهران و کرج به سمت قزوین بروید، باید نرسیده به این شهر به مسیر فرعی الموت بپیچید، اینجا ۸۵ کیلومتر تا نزدیکترین شهر (شهر معلم کلایه) فاصله دارد ولی طی کردن این مسیر به علت صعب العبور بودن جاده و پیچ در پیچ بودنش، برای آنهایی که شناختی از مسیر ندارند ممکن است بیش از دوساعت طول بکشد.
بسیاری از جهانگردان، در مقالات و سفرنامههایشان، دژ الموت را یک صخرهسرای کج ایستاده توصیف کردهاند که بر بلندای کوهی با خاکی سرخ رنگ، با زاویه هفتاد درجه ثابت مانده است.
معماری قلعه که دوبخشی است و سازمانی شرقی-غربی دارد، از دیوارهای مستحکمی ساخته شده که کجی و راستیشان، لاجرم از توپوگرافی صخرههای سنگی کوه به رنگ سرخ و قهوهای سوخته پیروی میکنند.
آب قلعه هم از چشمههای کوهستانی تامین میشده و با یک سیستم لولهکشی سفالین از چشمههایی مثل چشمه کلدر به داخل فضای قلعه میآمده است.
به طور کلی، دژ الموت دو بخش بالایی و پایینی دارد که در هر کدام از این دو، دهنهای متفاوت از بخش دیگر ساخته شده و دلیل آن هم وضع زمین و صخرههایی است که آن بخش روی آن صخره قرار گرفته است.
داستان قلعه الموت
مغولان در ادامه جنگ و ویرانی های شان به قلعه الموت هم رسیدند. در آن زمان هفتمین حاکم اسماعیلیان در قلعه فرمانروایی می کرد و مشاورش، خواجه نصیرالدین طوسی بود.
ساکنان قلعه امید داشتند که با فرارسیدن زمستان، سرما مغولان را از پای درآورد اما در آن سال سرمای زمستان طوری نداشت. خواجه نصیر از حاکم می خواهد که تسلیم شود و او نیز این کار را انجام می دهد.
در نهایت در شوال ۶۵۴ هجری قمری قلعه را به آتش کشیدند و همه چیز را ویران کردند. قلعه در زمان تیموریان به تبعیدگاه مخالفان سیاسی بدل شد و پس از آن تا سال ۶۷۳ هجری قمری شکوهی نداشت.
پس از مدتی باقی مانده پیروان اسماعیلیه، قلعه را دوباره به تصرف خود درآوردند و به کارهای خود ادامه دادند اما زیاد دوام نیاوردند.
در دوره صفویه بود که این بنا خالی از اسماعیلیان شد و پس از ساخت و سازهایی، آن را به زندان حکومتی تبدیل کردند. از سال ۹۳۰ هجری قمری و همزمان با اوایل حکومت شاه تهماسب صفوی تا سال ۱۰۰۶ هجری قمری بنای قلعه تقریبا سالم بود.
بنا به دلیل نامعلومی دوباره قلعه ویران شد که برخی آن را به حمله محمود افغان به قزوین نسبت می دهند اما شواهدی وجود ندارد. در دوره قاجار باقیمانده های سازه تخریب و از آجرهای آن برای ساخت و ساز استفاده کردند.
پس از آن حفاری هایی برای پیدا کردن گنج در این مکان صورت گرفت که آن را به نابودی کشاند و امروزه فقط بقایایی از آن باقی مانده است.
بد نیست بدانید باستان شناسان تا مدت ها فکر می کردند اینجا فقط یک زندان بوده است ولی کم کم نشانه هایی از زندگی افراد خاص و مقامات بالای جامعه در این مکان می یابند و متوجه کاربرد آن می شوند.
نظرات