به گزارش سلام نو به نقل از همشهری آنلاین، از اوایل امسال پلیس پایتخت در جریان سرقتهای سریالی از زنان در ایستگاههای بیآرتی قرار گرفت. تحقیقات در این پرونده زیر نظر قاضی محمد ولی بیرانوند بازپرس شعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل دو زن هنگام سرقت از مسافری در یکی از ایستگاهها دستگیر شدند. این دو زن با نزدیک شدن به طعمه خود، گوشی موبایل وی را از داخل جیبش بیرون آوردند اما مالباخته سر بزنگاه مچ سارق را گرفت و همین موجب دستگیری زنان تبهکار شد.
متهمان که دخترخاله هستند اعتراف کردند که از اعضای یک باند جیببری هستند. باندی که سرکردگان آن زوجی جوان هستند که با آنها نسبت فامیلی دارند. با این اطلاعات اعضای دیگر باند نیز دستگیر شدند و در بازجوییها به سرقت و جیببری از زنان در اتوبوسها و ایستگاههای بی آرتی، مراسم ختم بازیگران و افراد سرشناس، مراسم تشییع جنازه افراد معروف و ... اعتراف کردند و برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار ماموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.
سرقت؛ ارثیه خانوادگی
یکی از سرکردههای باند زنی است به نام صفورا. او پیش از این ۵ مرتبه دستگیر و زندانی شده و میگوید سرقت ارثیه خانوادگیاش است.
چند وقت است که باند سرقت راه انداختید؟
اوایل اردیبهشت امسال بود و خیلی حساب شده عمل می کردیم تا گیر نیفتیم. در نهایت اما دخترخاله های من، کار دستمان دادند. آنها گیر افتادند و ما را هم لو دادند.
از شگرد سرقت هایتان بگو؟
تخصص ما جیب بری است. اغلب به جاهای شلوغ می رویم تا نقشه سرقت هایمان را عملی کنیم. از بی آرتی ها گرفته تا ایستگاه های مترو. از رفتن به مراسم های عزاداری و تشییع جنازه در بهشت زهرا گرفته تا مراسم ختم در مساجد. دو قالب گروه های دو یا ۳ نفره می رفتیم در دل جمعیت و در فرصتی مناسب نقشه جیب بری را عملی می کردیم. گاهی یک نفر با سوژه صحبت می کرد و دیگری جیبش را خالی. گاهی تنه می زدیم یا دعوای صوری راه می انداختیم تا سر افراد را گرم کنیم. در مراسم ختم هم، اکثرا داغدار بودند و حالشان خوب نبود. آن وقت می توانستیم به راحتی محتویات جیبشان را خالی کنیم.
چند مورد سرقت با این شگرد انجام داده اید؟
تعداد دقیق آن را به خاطر نداریم. معمولا ۱۰ یا ۱۵ مورد سرقت انجام می دادیم و دو یا سه روز استراحت می کردیم.
هیچ وقت کسی به شما مشکوک نشد؟
نه ما خیلی حرفه ای کارمان را انجام می دادیم. اما این دخترخاله های من که تازه کار هستند کار دستمان دادند. ما حتی در مراسم بازیگرها و افراد سرشناسی که این اواخر فوت شدند شرکت کردیم و چندین گوشی زدیم. هیچ وقت کسی به ما مشکوک نشد اما این دخترخاله های تازه کار من که با گریه و التماس از من و شوهرم خواستند تا استخدامشان کنیم کار دستمان دادند.
تشکیل باند سرقت پیشنهاد تو بود یا شوهرت؟
با هم نقشه را کشیدیم و سرکرده هردویمان هستیم.
شوهرت هم سابقه دار است؟
او هم سوابق زیادی دارد. قبلا تخصصش سرقت خانه بود اما از وقتی با من ازدواج کرد تبدیل به سارق گوشی و جیب بر شد.
یعنی با یک مجرم سابقه دار ازدواج کردی؟
خودم هم در مجردی سابقه دار بودم. راستش را بخواهید، سرقت ارثیه خانوادگی ماست. پدر و مادرم از سارقان حرفه ای در زمینه جیب بری بودند که بارها به زندان رفته بودند؛ آنها چند سال قبل فوت شدند. من هم از پدر و مادرم سرقت را یاد گرفتم و آموزش دیدم. از بچگی همراه پدر و مادرم می رفتیم سرقت و جیب بری. خب قطعا خواستگار دختری که در یک خانواده تبهکار بزرگ شده، یک مجرم سابقه دار مانند شوهرم است نه یک آدم حسابی تحصیلکرده!
اعضای دیگر گروه هم فامیلتان هستند؟
اکثرا دخترخاله و دختر دایی های من هستند که همه دستگیر شدیم و نقشه بزرگ ما نقش بر آب شد. ما قرار بود برای دربی برویم استادیوم آزادی. میخواستیم آن روز کار کنیم و اموال زنان تماشاچی را به سرقت ببریم. برای این کار کلی تمرین کرده بودیم و بیصبرانه منتظر پنج شنبه بودیم و حتی بلیط هم تهیه کرده بودیم اما دستگیر شدیم.
نظر شما