فرادید: ناصرالدین شاه به نوشتن خاطرات روزانۀ خود اهتمامی جدی داشت و این کار را در سفرهای دور و درازش هم ترک نمیکرد. خود او نام یادداشتهایش را «روزنامه» گذاشته بود؛ این روزنامهها جزئیاتی بسیار جالب و خواندنی از کارها و احوالات روزمرۀ شاه و درباریانش را در اختیار ما میگذارند.
دومین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در فروردین سال 1257 شمسی آغاز شد؛ او در این سفر ابتدا به روسیه رفت و سپس عازم کشورهای مجارستان، آلمان، فرانسه و اتریش شد.
در اینجا خاطرۀ یک روز از حضور او در شهر پاریس و تماشای نمایش میمونهای تربیت شده را میخوانید.
. . . تربیت میمونها را بسیار عجیب اینجا میکنند، مثلا میمونباز صندلیهای کوچک بقدر اینکه میمون جا بگیرد ساخته است، گذاشته زمین، میزی هم در جلو برای شام خوردن، میمونهای کوچک بسیار قشنگ بامزه آمدند روی صندلیها، با کمال ادب نشسته، با کمال متانت، تُنگها و گیلاسهای کوچک جلوی میمونها، شمعهای افروخته جلوی هر میمون، یک دستمال حوله کوچک گذاشته و یک دستمال سفید هم به سینهشان بسته، یک میمون دیگر آشپزی و پیشخدمتی میکرد، رخت آشپزی سفیدی پوشیده بود، سر دو پا مثل آدم راه میرفت.
آن شخص معلم تازیانه در دست داشت، اشاره به میمون آشپز میکرد، میمون فورا میرفت یک سبد پر از میوه میآورد . . . بعد آن میوه را معلم میبرد روی میز جلوی هر میمون میگذاشت، بدون اینکه زود بخورند با کمال ادب به اتفاق هم آن میوه را میخوردند، بعد از اتمام با دستمال دهنشان را پاک کرده باز به صندلی تکیه میدادند.
باز میمون آشپز میرفت سبد دیگر از شراب میآورد، خودش سر بطری را باز کرده به معلم میداد. او در استکانهای کوچک میریخت، میمونها در کمال انسانیت شراب را میخوردند، دهنشان را با دستمال پاک میکردند و همچنین الی آخر که یک مجلس شام بود، بسیار با ادب و خوب میخوردند زیاد از حد تعجب داشت . . .
بعد یک میمون را تفنگ به دستش دادند، بیگلوله، سگ کوچکی را هم آموخته بودند به نشانه گذاشته، میمون سگ را زد، سگ دروغی خودش را به مردن زد، میمونها تابوت آورده سگ را بلند کرده توی تابوت گذاشتند، بردند. میمونها دست میزدند، رقص میکردند، هرچه به تصور بیاید میکردند . . .
نظر شما