به گزارش سلام نو به نقل از خبرآنلاین، تقریبا دو ماه تا انتخابات مجلس یازدهم باقی مانده اما طیف اصلاحطلبان هنوز تکلیف خود را روشن نکردهاند که آیا در انتخابات پیشرو فعالانه شرکت میکنند یا سکوت را ترجیح میدهند.
جبهه اصلاحات که از احزاب و چهرههای اصلاحطلب تشکیل شده، هنوز راهبرد و راهکار روشنی برای رایگیری ۱۱ اسفند ماه ارائه نکرده است. در واقع احتمالا تصمیمگیران و تصمیمسازان این چتر فراگیر اصلاحطلبان ترجیح دادهاند تا زمان روشن شدن تکلیف احراز صلاحیتها از سوی شورای نگهبان، صبر کنند و ببینند همان تعدادی که به مرحله پیش ثبتنام رسیدهاند، از خوان شورای نگهبان عبور میکنند یا مانند انتخابات مجلس یازدهم، این شورا اجازه حضور در مرحله رایگیری را به نامزدهای نزدیک به اصلاحطلبان نمیدهد.
فرصت هایی که از اصلاح طلبان گرفته می شود
با قلع و قمع نامزدهای نزدیک به اصلاحات در انتخابات سال ۱۳۹۸، عملا امکان رقابت برای این طیف از بین رفت. البته که در این انتخابات هم با توجه به اجرای قانون جدید انتخابات مجلس، بسیاری بر این عقیدهاند که تصمیم ناگهانی مجلس و دولت برای اجرای این قانون، فرصت حضور را از بسیاری از چهرههای اصلاحطلبان گرفت.
به عبارت دیگر با اجرای پیش ثبتنام انتخابات مجلس، تعداد زیادی از فعالان این طیف غافلگیر شدند و آنهایی که هنوز برای حضور یا عدم حضور دو به شک بودند، ترجیحشان عدم حضور شد؛ چرا که در مرداد ماه که این مرحله آغاز شد، احزاب و تشکلهای اصلاحطلب در ارتباط با انتخابات مجلس دوازدهم هنوز به تصمیم قطعی نرسیده بودند. مرحله پیش ثبتنام از شرایطی برخوردار بود که اگر کسی در این مقطع ثبتنام نکرده باشد، در مراحل بعدی امکان نامزد شدن را در انتخابات نخواهد داشت.
البته که هیاتهای اجرایی که مرحله ابتدایی بررسی صلاحیتها را بر عهده دارد، در همان گام نخستین پا جای پای شورای نگهبان گذاشت و چهرههای متعددی را به خصوص از میان اصلاحطلبان و میانهروها رد صلاحیت کرد.
موانع درونی پیش روی اصلاح طلبان
اما به غیر از موانع بیرونی که روبروی اصلاحطلبان برای حضور فعالانه در انتخابات قرار دارد، موانعی هم در درون اردوگاه اصلاحطلبان وجود دارد. شاید مهمترین این موانع، تشتت دیدگاهها پیرامون چگونگی کنش اصلاحطلبان نسبت به انتخابات باشد که از به تصمیم رسیدن جبهه فراگیر اصلاحطلبان یا همان جبهه اصلاحات جلوگیری کرده است.
در این میان برخی بر مشارکت فعالانه در انتخابات اسفند ماه اصرار دارند و در مقابل طیفی هم در این میان، سکوت را ترجیح دادهاند و موضعگیری و سخنی در رد یا تایید مشارکت ندارند. به عبارت دیگر، آنها تصمیم بر سکوت دارند و احتمالا عدم مشارکت؛ کنشی سیاسی که با کنش تحریم انتخابات متفاوت است و با یکدیگر همسو نیستند. چرا که عدم مشارکت به این معناست که طرفداران این ایده، نمیخواهند از حق مشارکت خود در انتخابات استفاده کنند؛ اما تحریم انتخابات به معنای یک کنش ایجابی است و علاوه بر عدم استفاده از حق مشارکت، راهبرد خود را هم در جهت ترغیب دیگران به عدم مشارکت تعریف میکنند.
در چنین شرایطی، این دو طیف در اردوگاه اصلاحطلبان همچنان در حال زورآزمایی با یکدیگر هستند که همین امر باعث شده تا تصمیم نهایی جبهه اصلاحات بیان نشود.
اصولگرایان امید به اختلاف بین اصلاح طلبان بسته اند؟
با مرور اظهارات و موضعگیریهای احزاب و چهرههای حاضر در جبهه اصلاحات تقریبا مشخص میشود که کدام طیف طرفدار مشارکت فعالانه است و کدام چهرهها و احزاب سکوت کردهاند. رصد رسانههای اصولگرا و همچنین خط رسانهایشان، نشان میدهد که آنها بر همین گسل میان اصلاحطلبان سرمایهگذاری کردهاند. هرچند که اصلاحطلبان در انتخابات پیشرو رقیبی با دست باز و مسلح به سلاحهای انتخاباتی نیست، اما با این حال اصولگرایان بیم آن دارند که در همین شرایط نیز بخشی از زمین را به اصلاحطلبان واگذار کنند؛ از همین رو است آنها به شدت بر اختلاف نظر میان اصلاحطلبان مانور میدهند و سعی دارند این تفاوت نگاهها را تشدید کنند.
اختلاف شدت گرفته است؟
حزب کارگزاران شاخصترین تشکلی است که خواهان مشارکت فعالانه در انتخابات ولو با شرایط حداقلی است. این حزب به دبیر کلی حسین مرعشی، تلاشش بر وارد شدن به قدرت است. مرعشی در چندین مصاحبهای که با رسانههای تندروی اصولگرا انجام داده، بر عدم پیگیری سیاست تحریم انتخابات از سوی این حزب تاکید کرده و سایر احزاب اصلاحطلب را باعث و بانی آنچه اصولگرایان «سیاست تحریم انتخابات» مینامند، معرفی می کند: «برخی از جمله حزب کارگزاران در جبهه اصلاحات اقلیتاند و معتقد به مشارکت در حد مقدورات هستیم». او در عین حال گفته «مجلس و دولت تصمیم گرفتند به یکباره قانون جدید (پیش ثبتنام) را ابلاغ و اجرا کنند. این درحالی بود که فضای کشور سیاسی نشده بود و با این کار فرصت را از بسیاری از احزاب سیاسی و گروهها گرفتند.» مرعشی همچنین تاکید کرده که «احزاب اصلاحطلب به استقبال پیش ثبت نام رفته و به جای این که مبارزه کنیم تسلیم آن شدیم.»
در مقابل برخی از طیفهای اصلاحطلب هستند که کارگزاران را در میان اصلاحات تعریف نمیکنند و حتی بعضا کار به کنایهگویی در رسانهها و شبکههای اجتماعی میرسد. احتمالا باید دو راس این طیفها را کارگزارن و اتحاد ملت دانست؛ دو حزبی که انتخابات یکی از موارد اختلافی آنهاست.
مرعشی در واکنش به این بحثها گفته «این که دو نفر اصلاحطلب، کارگزاران را جزو اصلاحات نمیدانند یک حرفی است که زدهاند و لطف میکنند. کارگزاران یکی از احزاب عضو جبهه اصلاحات ایران است و برای اصلاحطلبان مرجع رسمی بالاتری وجود ندارد».
دبیر کل کارگزاران «کودتا در جبهه اصلاحات برای کنار رفتن بهزاد نبودی و روی کارآمدن آذر منصوری» را «طبیعی» خوانده است و گفته «اکثریت اصلاحات به تفکر خانم آذر منصوری نزدیکتر است.»
طبیعی بودن آنچه کودتا خوانده شده برای روی کار آمدن آذر منصوری و کنار رفتن بهزاد نبوی در شرایطی ادعا میشود که برخی مدعی هستند که چندین ماه قبل، بهزاد نبوی شخصا از ریاست بر جبهه اصلاحات اعلام انصراف کرد. رسانههای اصولگرا هم واکنشی منفی به تغییرات در راس جبهه اصلاحات نشان دادند و نارضایتی خود را از کنار رفتن نبوی و ریاست منصوری بیان کردند.
تیر ماه گذشته هفته نامه معاونت سیاسی سپاه پاسداران در سرمقاله خود، ریاست منصوری بر جبهه اصلاحات را انتخابی «پر حاشیه» توصیف و پیشبینی کرد که این انتخاب، «عبور از موانع» را برای اصلاحطلبان «سختتر» خواهد کرد: «به نظر میرسد انتخاب دبیرکل حزب اتحاد ملتـ که رادیکالترین حزب اردوگاه اصلاحطلبان شناخته میشودـ انتخاب پرحاشیهای است که کار را برای فعالیت این جریان دشوار خواهد کرد؛ چرا که حساسیتها را نسبت به این اردوگاه بیشتر کرده و عبور از موانع را سختتر خواهد کرد.»
حتی بعد از ریاست منصوری، غلامحسین کرباسچی در مصاحبه با یک خبرگزاری اصولگرا، واکنشی منفی نسبت به این اتفاق نشان داد که عجیب بنظر میرسید. او به «مهر» گفت که «جبهه اصلاحات شخصیتی مانند آقای نبوی را رها کرده و کسی که تازه اسمش مطرح شده را انتخاب کند، یک کار سطحی است؛ زیرا این دو شخصیت برای نمایندگی از یک مجموعه سیاسی و ارتباطات مورد نیاز آن قابل مقایسه نیستند.»
در کنار این مواضع کارگزاران، موضعگیری رسانههای اصولگرا نیز در نوع خود جالب توجه است؛ خبرگزاری دولتی ایرنا که مدیرعامل آن، از اعضای اسبق شورای مرکزی جبهه پایداری است، در گزارشی مدعی «اعلام کاندیداتوری اکثر نیروهای اتحاد ملت» شد و همچنین شایعه «کنارهگیری برخی از آنها» از حزب را دامن زد؛ شایعاتی که هم با تکذیب دبیرکل حزب مواجه شد و هم با تکذیب افراد جدا شده از حزب!
هرچند از موضعگیریها و تحرکات قابل رصد در فضای سیاسی، میتوان پیشبینی کرد که اصلاحطلبان شانس تشکیل یک فراکسیون حداقلی در مجلس دوازدهم را هم نخواهند داشت، اما اصولگرایان و رسانههایشان خطی را پی گرفتهاند تا به اختلافنظرها در جبهه اصلاحات دامن زده و گسل میان اعضای یک جبهه سیاسی تحریک و بیشتر شود؛ خط رسانهای که با انعکاس تاکید طیفی از اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات، احتمالا میخواهد به این نتیجه برسد که اصلاحطلبان با تمام قوا وارد انتخابات شدند اما فقط مردم بودهاند که به آنها رای ندادند و رد صلاحیتها و برخی محدودیتها تاثیری در یکدست شدن مجلس نداشته است.
نظر شما