سلام نو – سرویس سیاسی: یک فاجعه تروریستی در کرمان با بیش از 90 شهید و صدها زخمی که برخی از آنها کودکانی خُردسال بودند روز گذشته رخ داد و باعث شد بار دیگر قلب ایرانیان- و بلکه هر انسان دردمندی – به دردآید.
در این میان اما برخی ایرانیان به شادی پرداختند و با جملات مختلف نه تنها از محکومیت ترور طفره رفتند بلکه نوعی شادمانی نیز از این فاجعه انسانی ابراز داشتند؛ مشهورترین چهره این جریان بیتردید علی کریمی بود.
علی کریمی که از تابستان گذشته و با آغاز حوادث پس از مرگ دلخراش مهسا امینی در قامت یک چهره به اصطلاح اپوزسیون ظاهر و از کشور هم خارج شده بود حالا ظاهرا به جایی رسیده که از اپوزسیون نظام بودن تبدیل به دشمن ایران شده است.
علی کریمی در توییتی شرم آور نوشت درباره فاجعه ترور کرمان نوشت: برای غذای نذری و شربت بری ولی انتقام سخت نصیبت بشه…
احتمالا کریمی – یا هر کس که توییت را برای او نوشته- با خودش فکر کرده که چه توییت کنایه آمیز و قوی نوشته.
الان هم احتمالا بیخیال تمام کامنتهای منفی و انزجار مردم شده است و چند هزار لایک دلخوش است، لایکهایی که بخش مهمی از آنها محصول ارتشهای سایبری است.
علی کریمی احتمالا خیال میکند تروریستی که وسط جمعیت انفجار راه میاندازد حواسش هست که فقط مردم هوادرا جمهوری اسلامی را شهید کند و کاری به غیرطرفدارها و کودکان نداشته باشد. شاید هم اصلا برایش مهم نیست که چه کسی شهید میشود و چه کسی زنده میماند.
علی کریمی؛ اسطورهای با یک زوال بیپایان
علی کریمی تا همین یک سال پیش- و کمی قبلتر- اسطوره پرسپولیس و تیم ملی بود. پسر سرتق، کلهشق و تنبل فوتبال ایران که تکنیکش و هوشش در فوتبال چنان کمنظیر بود که او را از زمین خاکیهای کرج به بایرن مونیخ رساند.
علی کریمی لجباز، جنجالی و البته در برابر کسی مثل علی دایی تنبل و کم تلاش بود. دایی برای رسیدن به بایرن مونیخ پله پله بالا رفت و پشت سر هم تلاش کرد، اما کریمی نان استعداد ذاتی و تکنیک نابش را خورد.
کریمی از آن یک دندههای بدخلق یاغی بود که استقلالیها هم کم و بیش دوستش داشتند و دوست داشتند او را با پیراهن آبی در آزادی بببیند.
روزی که فوتبال علی کریمی تمام شد احتمالا همه ما فکر میکردیم جادوگر فوتبال ایران یک مربی متوسط یا خوب شود و در سالهای آینده روی نیمکت تیمهای مختلف بنشیند و در نهایت هم یک بار سرمربی پرسپولیس شود، اما او پس از کمی فعالیت فوتبالی در سال 1401 همزمان با حوادث پیش آمده از ایران خارج و تبدیل به چهره مخالف نظام شد.
او بعد از این تبدیل به یک دلقک سیاسی شد و چنان تمام وقت غرق سیاست شد که در نهایت در ۳۰ آذر ۱۴۰۱، با فرانک والتر اشتاینمایر، رئیسجمهور آلمان دیدار کرد و در نهایت نیز در کنار چهرههایی چون مسیح علینژاد، حامد اسماعیلیون، نازنین بنیادی و چند نفر دیگر به یکی از چند چهره مخالف نظام بدل شد که توییتی مشترک را در ابتدای سال 2023 منتشر کردند.
از مخالفت با نظام تا دشمنی با ایران
جمهوری اسلامی نظام سیاسی که از روز نخست مخالفان ریز و درشتی داشته است. گروه اول مخالفان جمهوری اسلامی را باید سلطنتطلبهای کلاسیک دانست. این گروه کارگزاران نظام در دوره پهلوی بودند و از داریوش همایون تا اردشیر زاهدی و بسیاری دیگر را شامل میشدند.
بعد از اینها گروههای مختلف دیگری نیز ظهور کردند از برخی نظامیان سابق خارج از کشور تا مسعود رجوی، شاپور بختیار، فریدون فرخزاد و دهها چهره و گروه دیگر.
اردشیر زاهدی، داماد سابق محمدرضا پهلوی، وزیر و سفیر حکومت پهلوی، ضمن مخالفت با جمهوری اسلامی حتی لب به تمجید از قاسم سلیمانی گشود.
انتخاب علی کریمی نیز این بود که انسانیت را نادیده بگیرد و مردم کشورش را با نذری گرفتن مسخره کند، آن هم در حالی که خودش روزگاری با عکس نذری پخش کردنش لایک جمع میکرد. شاید فکر کنید این پرده آخر از سقوط حیرتانگیز علی کریمی است، اما اشتباه نکنید سقوط و ابتذال آدم نامحدود است، به عبدالمالک ریگی، مسعود رجوی، نتانیاهو یا هر حامی و عامل ترور دیگری نگاه کنید هر روز بدتر، رذلتر و سیاهتر از روز پیش شدند. انگار باید قبول کرد علی کریمی که میشناختیم مرده و این علی کریمی دیگری است که رو به روی ما نشسته است.
نظر شما