اخیرا اجرای حکم شلاق یک خانم به دلیل بی حجابی خبرساز شده است.
به گزارش سلام نو به نقل از جماران؛ در همین راستا، آیت الله سید محمدعلی ایازی، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، در گفتگویی به این موضوع اشاره کرده و به بیان نکاتی درباره مجازاتهای بی حجابان و بدحجابان پرداخته است.
*این روزها خبرهایی درباره اجرای تعزیر شلاق بر روی برخی بانوان منتشر شده است. میخواستیم نظر حضرتعالی را درباره چنین مجازاتهایی بدانیم و اینکه بازدارندگی دارد یا نه؟
ما چند مسئله داریم، نکته اول اینکه آیا هر گناهی جرم است یا نه؟ ما در قرآن محرمات زیادی داریم که از آن به عنوان گناه یاد میشود، اما هر گناهی جرم به مفهوم حقوقی نیست؛ برای نمونه کسی که نماز نمیخواند یا روزه نمیگیرد، گناه است، اما جرم نیست. اما یک مفهوم گناه داریم که علاوه بر گناه بودن، جرم هم است، مثل دزدی که گناه، است و به لحاظ حقوقی جرم و دارای کیفرحدی و یا تعزیری است.
پس نکته اول این است که ما در فقه و در میان فقها به لحاظ اجتماعی یک نظریۀ مورد توافق نداریم که هر گناهی جرم باشد. اینکه کسی که گناه میکند آیا باید او را مجازات کرد یا نه؟ جای بحث و تأمل اولیه در ادله و کلمات فقها دارد.
نکته دوم که باید به آن توجه کرد این است که به فرض کسی جرمی را انجام میدهد، اما عامه مردم آن را جرم تلقی نمیکنند. فرض کنید کسی در حین رانندگی کمربندی ایمنی نمیبندد، اما مردم این را جرم و مستحق مجازات میدانند، چون کمربند نبستن در تلقی عمومی جامعه، زشت و به لحاظ قانونی است. از طرف دیگر بر اساس قانون، یکسری شبکههای اجتماعی فیلتر شده است، اما درافکار عمومی آن را نابحق میدانند و با اینکه قانون داشتن فیلترشکن را جرم میداند، فرض و تلقی مردم این است که داشتن فیلترشکن جرم نیست؛ لذا ممکن است مسئولی بگوید اگر قرار باشد فیلترشکن فروخته شود چرا خود ما این کار را نکنیم؟ یعنی همان کسی که داشتن فیلترشکن را جرم دانسته، میگوید که ما باید خودمان فیلترشکن را بفروشیم! بنابراین عرف جامعه داشتن فیلترشکن را جرم نمیداند و این مسئله از تعارضهایی است که بر جرمخیزی بسیار تأثیرگذار است.
نکته سوم این است که در وضعیت اجتماعی ممکن است وقتی که از جرم صحبت میشود، رفتارها و کارهایی باعث جرمزدایی از جرم شود. یعنی نفس اینکه کسی تخلف کند، میخواهد آن را علنی و اعلام کرده و به آن افتخار کند. در چنین وضعیتی نشان میدهد زشت نیست، بلکه افتخارآمیز است.
هدف از مجازات پیشگیری از جرم است، اما اگر کیفر به دلیل رفتاری که حکومت در برخورد با جرم کرده است- بر فرض که برداشتن حجاب جرم باشد- نقش بازدارندگی نداشته باشد، و این کاری خطرناک است. در قانون همواره گفته میشود، شیوه برخورد با جرم و اجراپذیر کردن مهم است؛ زیرا مجازات برای پیشگیری و عدم اشاعه جرم است.
در بحث حجاب نوع برخوردی که با مسئله برداشتن روسری در جامعه انجام میگیرد، عملاً جامعه را به واکنش و نوعی مخالفت با این کار وادار کرده و میکند و به فرهنگ حجاب کمک نکرده است، بلکه حکومت در جرمزدایی کردن آن مؤثر بوده است.
نکته چهارم این است که در باب پیشگیری از جرم، فلسفهای داریم و آن اینکه مجازات و کیفر، وسیلۀ پیشگری از جرم شود، ولی اگر کاری کنیم که بخشی از جامعه به انجام دادن جرم تشویق و وادار شوند، این نوع مجازات بازدارندگی ندارند، بلکه وهن به قانون است.
حضرت امام در بحث امر به معروف و نهی از منکر در کتاب «تحریر الوسیله» میگوید: اگر نهی از منکر و رفتاری، باعث وهن به اسلام و شریعت شود، این کار حرام است؛ چون به اسلام و قانون وهن میشود. اینکه میبینید عدهای از علمای اسلام نسبت به دخالت دولت در مسئله الزام حجاب موضع میگیرند، برخی الزام حکومت را ضروری نمیدانند و برخی میخواهند بگویند که اگر مجازات، باعث پیشگیری از مجازات شود، کار لغوی است و موجب وهن به شریعت میشود.
پس جرمزدائی و شیوه مجازات و لغویت و وهن به شریعت چهار مسأله در باره این حادثه اخیر است، داوری در باره این موضوع قاضی نیست. افکار عمومی جامعه و فقها و حقوق دانان است. حال شما میخواهید که او کاری نکند، اما عمداً این کار را انجام میدهد.
*آیا بدحجابی یا بیحجابی را میتوانیم موجب شلاق زدن بدانیم؟
برخی از فقها برای نهی از منکر، سه مرتبه معین کردهاند. اول، مرتبۀ انکاری است به این صورت که شخص به قلب، دل و رفتارش نشان دهد که فلان کار، کار درستی نیست. دوم، با زبان و نوشتن منع کند. سوم ممانعت کردن از طریق نوعی مجازات عملی است. البته دائره مرتبه سوم خیلی محدود و محل بحث فقها است و کسانی که حق این نوع دخالتی را دادند، آن را بسیار محدود دانستهاند.
این مسأله را فقها در کتاب امر به معروف و نهی از منکر بحث کردهاند و من در کتاب «قلمرو اجرای شریعت» تصریح کردهام که ما دلیل شرعی بر برخورد با افراد تارک حجاب نداریم. هنر مراکز دینی باید فرهنگسازی با روشهای مناسب و رعایت اولویتها است. وقتی کسانی به دور شدن از عدالت، فساد رانت خواری ناکارامدی اشکال ندارند، اما مرتب و شبانه روزی به حجاب این همه اصرار و تأکید دارند، روشن است که تبلیغ هم اثری ندارد.
*نقش نظریه زمان و مکان که حضرت امام طرح کردند، امروزه چه قدر میتواند دست قضات را باز کند برای اینکه در شرائط فعلی به چنین تعزیراتی اقدام نکنند؟
اگر فرض کنیم که برداشتن روسری جرم است و این جرم نیازمند مجازات است و اگر دیدیم که مجازات خانمی که روسری خود را برداشته باعث پیشگری نمیشود آیا مجازات کردن درست است یا نه؟ یا چنین مجازاتی لغو است یا نه؟
در جرمهایی مانند مجازات زنای محصنه که فقها سنگسار دانسته (البته سنگسار در قرآن نیامده است) برخی از قضات به حضرت امام میگفتند که به هر حال سنگسار باید اجرا شود، اما امام میفرمود: سنگسار نکنید، چون این کار در افکار عمومی، شنیع و زشت است. یعنی افکار عمومی در اینکه کاری کنیم یا کاری نکنیم، تأثیرگذار است. یعنی نقش افکار عمومی اینجا مهم است.
در نکته ابتدایی اشاره کردم که افکار عمومی برخی جرمها را جرم نمیداند، وقتی که جرم نمیداند باید کار فرهنگی شود تا به یک رفتار تبدیل ناهنجاری گردد. برای نمونه درباره بستن کمربند در رانندگی آن قدر کار فرهنگی انجام شد تا مردم به این نتیجه رسیدند، این کار مفید و لازم است؛ اما مردم درباره ماهواره یا فیلترشکن، چنین تلقی پیدا نکردند؛ لذا افکار عمومی مردم و فرهیختگان نپذیرفتند که داشتن فیلترشکن جرم است، ولو اینکه قانونگذار چنین قانونی وضع کرده باشد؛ لذا امروزه قانون ممنوعیت داشتن ماهواره عملاً لغو و بیهوده شده است و تعداد زیادی از مردم ماهواره دارند. آن همه برداشتن ماهواره و سختگیری نتیجه نداشت.
مشابه این قوانین را در سالهای اخیر، زیاد داریم؛ به گونهای که وضع قانون باعث سبک شدن و وهن به قانون شده است. حال، اگر خدای نکرده این کارها به عنوان اسلام باشد، زشتی آن بدتر و وهن به دین است.
*پیامدهای اجرای این قبیل امور چیست؟
همان طور که بنده در بحث مستقلی درباره حرمت تنفیر گفتهام، اگر حکمی و یا اجرای آن باعث نفرتپراکنی و دینگریزی شود، نفس این کار حرام است.
*به طور کلی برخوردی که امروزه در باره کشف حجاب انجام میگیرد را اساساً جرم میدانید یا نه؟ یعنی اگر کسی بدحجاب باشد مجرم است و مستوجب شلاق و تعزیر میشود؟
مصوبۀ قبلی در قانون مجازات، بیشتر شامل جزای نقدی یا محرومیت و زندان میشد، اما قانونی که در حال تصویب آن هستند و میخواهند به قانون تبدیل کنند، چه قدر عملی و اجرایی است، بحث دیگری است. یعنی امکان دارد این قانون به عاقبت قانون سانسور، قانون ممنوع کردن ماهواره و ویدئو دچار شود.
وزارت ارشاد با قانون سانسور از نشر کتابهای زیادی ممانعت میکند، اما همین کتابها از طریق اینترنت در شبکههای اجتماعی و .. منتشر میشود، یعنی در عمل قانون زیر پا گذاشته میشود؛ قانونی وضع میکنند که صرفاً برای عده خاصی ایجاد دردسر و محرومیت میکند و الا در کلان اجتماعی تأثیری ندارد و کار لغوی است.
نظر شما