به گزارش سلام نو، حامد رحیمپور در سرمقاله خراسان نوشت:
مدت زمان زیادی از اعلام موضع دولت آفریقای جنوبی مبنی بر طرح شکایت از رژیم اشغالگر قدس در دیوان بینالمللی دادگستری لاهه به دلیل اقدامات این رژیم در ارتکاب نسلکشی علیه مردم نوار غزه نمیگذرد که حکم اولیه صادر شد. دادگاه لاهه در این حکم گرچه سخنی از آتشبس به میان نیاورده اما رای بر صلاحیت خود برای بررسی جنایت جنگی و نسل کشی رژیم صهیونسیتی در غزه داده است.
در این خصوص نکاتی قابل ذکر است:
۱-تا قبل از این رژیم صهیونیستی تنها در رسانهها و به دلیل اشغال سرزمینی متهم بود اما حالا بر پایه شواهد و مستندات و از منظر حقوقی و توسط مرجع معتبر قضایی همچون دادگاه لاهه در مورد ارتکاب به نسل کشی متهم شناخته میشود. این حکم در واقع مستندسازی جنایات اسرائیل در یک دادگاه بین المللی است.
۲- با آنکه این حکم ضمانت اجرایی ندارد اما یک رسوایی سیاسی ، حقوقی برای رژیم صهیونیستی محسوب میشود و بر اساس این حکم اسرائیل مجبور است برای حفظ جایگاه بین المللی خود اقداماتی انجام دهد، چراکه رسانهها و افکار عمومی در این مورد نمیتوانند بی تفاوت باشند.
۳-صدور این حکم از سوی دادگاه بین المللی در لاهه موید این واقعیت است که هرچند این دادگاهها تحت نفوذ قدرتها هستند اما زمانی که در دفاع از خود ادله کافی حقوقی و همراه با سندهای غیر قابل تردید ارائه شود میتوان این دادگاهها را تا حدود بسیاری به صدور حکم در چارچوب مد نظر متقاعد کرد.
۴-پیگیری این پرونده از سوی آفریقای جنوبی به دادگاه لاهه از آن جهت موضوعیت دارد که طرح شکایت اکنون محدود به کشوری عربی و مسلمان نیست. طبیعتا این اقدام حقوقی از سوی کشوری که خود نیز طعم اسارت و تبعیض را چشیده میتواند این امکان را به وجود بیاورد که اجماعی از کشورهای جهان علیه نسل کشی اسرائیل ایجاد شود.
۵-البته در ارزیابی حکم لاهه نباید دچار افراط و تفریط شد. شاید قدرتهای جهانی با وارونه نمایی در جهت تلاش برای اعاده اعتبار نهادهای بینالمللی مقابل یکهتازی جنون آمیز اسرائیل در غزه باشند، به طوری که گفته شود جامعه جهانی مقابل این کشتار جمعی منفعل نبود و نظام بینالمللی موجود بر خلاف ادعای مخالفانش به این واقعه واکنش نشان داد، باید مراقب بود فضای خشمی که در جوامع بینالملل نسبت به شدت کشتار در غزه شکل گرفته دچار خود کنترلی نشود.
۶-شکایت آفریقای جنوبی از بعد دیگری نیز دارای اهمیت نمادین خاصی است و آن ایجاد شرمساری برای بیش از ۵۰ کشور اسلامی و عربی است. کشورهای عربی به دلیل اشتراکات دینی، زبانی و فرهنگی با فلسطینیان، باید مواضع قاطعی در قبال نسلکشی در غزه میگرفتند ولی این کشورها هیچ اقدامی برای مجازات رژیم اشغالگر انجام ندادند و تنها به صدور بیانیههای نیم بندی اکتفا کردند. شیوخ عرب میتوانستند با تحریم نفتی و کالاهای صهیونیستی، ضربه سنگینی به این رژیم وارد کنند تا اشغالگران را به توقف حملات در غزه مجبور کنند اما به جای آن برخی از این کشورها درصد هستند تا کریدور زمینی از «دبی تا ایلات» را برای انتقال سالم کالاهای صهیونیستی از خلیج فارس به سرزمینهای اشغالی راهاندازی کنند تا مبادا صهیونیستها به خاطر حملات انصارا... یمن در دریای سرخ، به لحاظ اقتصادی متضرر شوند.
۷-حتی اگر حکم صد درصد علیه اسرائیل نیز بود، به صورت «عملی و فوری» اثری روی زمین نداشت و تنها آثار میانمدت در «ادراک جمعی» جوامع غربی نسبت به اسرائیل ایفا خواهد کرد. به هر روی، حکم لاهه چون در مجموع به نفع فلسطینیها است، مبارک است، اما برای تغییر واقعیتهای عینی، بیش از انگشتان قضات لاهه باید چشم به بازوان مقاومان غزه داشت.
انتهای پیام
نظر شما