جواد انصافی بازیگر پیشکسوت تئاتر و تلویزیون درباره شخصیت نوستالوژیک عبدلی گفت: کار اصلی من نمایش سیاهبازی است. در یک برههای بحث میشد که دارید سیاهها را مسخره میکنید و مشکل ایجاد شده بود. ما هم دیدیم تلویزیون حساسیت نشان میدهد؛ این شخصیت سیاه را سفید کردیم و اسم آن را نیز عبدلی گذاشتیم. ارباب را نیز به اوستا تغییر دادیم و در نمایش سیاهبازی مبارک و ارباب به عبدلی و اوستا تبدیل شدند.
وی ادامه داد: مردم حس میکردند که عبدلی را میشناسند و او جدید نیست با او همذاتپنداری کردند. هنوز هم که هنوز است عده ای مرا با عنوان عبدلی میشناسند و در خیابان عبدلی صدایم میزنند.
این بازیگر درباره نمایشی شدن آیینهای نوروزی گفت: من تعدادی کتاب درباره نوروز، چهارشنبه سوری و شب یلدا دارم که پژوهش علمی شده و در انتهای کتاب نمایش سیاه بازی آن نیز قرار دارد. نمایش هایی که روی صحنه اجرا شده و برای مخاطب بزرگ سال و کودک متناسب است.
بازیگر سریال محله باصفا چیدن سفره هفتسین را با پشتوانه علمی دانست و توضیح داد: چیدن سفره هفت سین نوبت دارد؛ اولین سین که سر سفره میگذاریم سنجد است چراکه سنجد نماد اندیشیدن و تفکر است. بعد از آن سیب را میگذاریم که نماد سلامت جسم است.
انصافی آیین های باستانی ایرانی را بالقوه برای فیلم و نمایش مناسب دانست و گفت: تمام آیین های ما قابل فیلم و سریال شدن است. من و همسرم دو کتاب داریم که یکی از آنها درباره نمایش زنانه است و همچنین کسبی خوانی یعنی همان کاسبیهای ریتمیک که از بین رفته است نیز موردی است که درباره آن زیاد تحقیق کردهام.
بازیگر سریال اشکها و لبخندها درباره کاسبی های قدیمی و جذابیت نمایشی آنها گفت: این شکل از کاسبی کردن یک نوع روانشناسی بوده است. این شمایل کاسبی با شعر باعث میشد مردم دور کاسب جمع شوند حتی اگر آن کالا را نمیخواستند. مردم کیف میکردند چراکه این کاسب ها روان شناسی بلد بودند.
انصافی ادامه داد: هر حرکت ما در نوروز یک پشتوانه علمی هم دارد؛ مثلا در قدیم برای خانه تکانی فرشها را با چوب میزدیم و بعد میشستیم. دلیل علمی آن این است که وقتی شما فرش را بدون خاک گرفتن بشویید فرش، رنگ قاطی میکند و این باعث میشد بدون آنکه بدانیم خاک فرش ها را بگیریم و بعد آن ها را بشوییم.
نظر شما