سلام نو – سرویس سیاسی: علی کریمی آن بازیکنی بود که ایرانیها همیشه دوست داشتند داشته باشند. او به اندازه برزیلیها تکنیکی و به اندازه فوتبالیستهای ایتالیایی یاغی بود. نمیشد توی قاب تلویزیون یا روی سکوی ورزشگاه بازی او را ببینی و بعد مثل بچهها ذوق نکنی و با خودت نگویی«این بابا نابغهاس!»
اگر علی دایی نماد کوشش و تلاش فوتبال ایران بود، علی کریمی نماد اوج استعداد فوتبال ایران حساب میشد، استعدادی که البته به تنبلی شهره بود. همه میگفتند اگر کریمی اندازه دایی عاقل، با برنامه و تلاشگر بود به جای گشتن در حاشیه خلیج فارس از اولدترافرد تا جوزپه مهآتزا را گشته بود.
علی کریمی اسطوره بود، آرزو بود، الگو بود. علی کریمی همان فوتبالیستی بود که امیدوار بودیم هر استعداد نوظهور فوتبال ایران شبیه او شود. علی کریمی همان کسی بود که میتوانست با علی دایی مشکل داشته باشد، اما هنوز محبوب باشد.
حالا اما علی کریمی هیچ کدام از اینها نیست. علی کریمی مرده است، علی کریمی نابود شده، علی کریمی خودش را سلاخی کرده، علی کریمی آن سوی مرز خیانت ایستاده و صراحتا علیه ایران موضع میگیرد.
او که با شروع اعتراضات پس از مرگ مهسا امینی در قامت حامی حوادث ظاهر شد و به صراحت علیه جمهوری اسلامی موضع گرفت به سرعت از یک فوتبالیست تبدیل به یک اینفلونسر سیاسی مخالف نظام شد که حالا از مخالفت با نظام به ضدیت با ایران و همدستی با اسرائیل رسید.
حماقت نوع بشر کار را به جایی رسانده که حالا باید به تلخی بپذیریم که علی کریمی مرده است و از او جز جسمی خالی از روح و انسان دوستی هیچ چیز باقی نمانده، جسمی که مثل یک ماشین علیه جمهوری اسلامی – و اخیرا ایران- توییت میزند و در ستایش دوستی با اسرائیل سخن میگوید.
علی کریمی امروز کیلومترها از مریم و مسعود رجوی کموزنتر است او شبیه آن اینفلونسر صهیونیست فارسی نویسی است که به جمهوری اسلامی حمله میکند، از حمله به خاک ایران سخن میگوید، اما قول میدهد به مردم ایران آسیب نرسد.
وقتی به اکانت توییتر علی کریمی نگاه میکنیم از خود میپرسیم: آیا چنین چیزی واقعی است؟ شاید علی کریمی را گروگان گرفتهاند! آیا خود کریمی این توییتها را میزند؟ میشود چنین ابلهانه و خائنانه سخن گفت؟
متاسفانه باید گفت که میشود و خاک ایران- مثل دیگر کشورها- کم جاسوس، خائن و خود فروخته به خود ندیده است. سرتیپ دوم ستاد روانشاد کریم پیروزان با اشاره به روزها اشغال سوسنگرد توسط عراق میگوید: در شهر سوسنگرد، عناصر ستون پنجم که طرفدار صدام حسین بودند، با ارتش عراق همکاری نزدیک داشته و علاوه بر قربانی کردن شتر، گاو و گوسفند جلو پاهایشان، نام شهر را از «سوسنگرد» به «خفاجیه» تبدیل کرده و فرماندار جدیدی از طرف عراق تعیین کرده بودند!
واقعیت تلخ این است که نمیتوان گفت خائنین همیشه سرنوشت بدی دارند. شاید علی کریمی مثل بسیاری دیگر از خائنین به ایران روزگار خوشی را از سر بگذراند و از زندگی لذت ببرد، اما نامش با ننگ خیانت در تاریخ ثبت خواهد شد چون آن جادوگری که سکوهای آزادی را به وجد میآورد حالا مرده است.
نظرات