به گزارش سلام نو به نقل از خبرآنلاین، فعال سیاسی اصلاحطلب میگوید: قبل از انقلاب فردی به نام شعبان بیمخ بود که حرفهای الکی میزد و فردی که بیادب بود و توهین میکرد را میگفتند مانند شعبان بیمخ عمل میکند. لذا شعبان بیمخ با رئیس جمهور فرق میکند نباید شعبان بیمخ در جایگاه رئیس جمهور قرار بگیرد.
«قالیباف نمیخواهد مسائل خانوادگیاش در مناظرهها مطرح شود.»، «زاکانی و قاضیزاده هاشمی پوششی هستند.»، «اگر مشارکت بیش از ۵۰ درصد باشد، به نفع پزشکیان است» و… اینها عباراتی است که محمد هاشمی، فعال سیاسی اصلاحطلب در ارزیابی فضای انتخاباتی کشور و مشخصا مناظرهها مطرح میکند.
هاشمی در تحلیل خود به این نکته اشاره میکند که برخی از نامزدها از چارچوب توصیههای اخلاقی رهبری به نامزدها دور شدند اما پزشکیان با خودداری وارد این قضایا نشد. او همچینن بر این باور است که پزشکیان فردی عملگرا و متدین است.
در ادامه گفتگوی محمد هاشمی، فعال سیاسی اصلاحطلب را میخوانید:
آقای هاشمی! ارزیابی شما از فضای مناظرههای انتخاباتی به چه صورت است؟ نامزدها تا چه اندازه در چارچوب توصیههای رهبر رفتار کردند؟
همه نه اما برخی از دواطلبین انتخابات ریاست جمهوری از چارچوب توصیههای رهبری خارج شدند و علیرغم توصیه رهبری مطالبی را مطرح میکنند و تهمت میزنند. به نظر میرسد آنهایی که منطق و طرح و برنامه درستی ندارند در برابر رقیب که او را قدرتمندتر از خود میدانند، راهی غیر از تخریب نمیبینند، البته همه نامزدها به این ترتیب عمل نمیکنند بلکه آنهایی که ضعف دارند به این صورت عمل میکنند اما توصیه رهبری به همه نامزدها پایبندی به اخلاق اسلامی است ما حکومت و دولت اسلامی هستیم، نمیتوانیم هر حرفی را بزنیم که توهین و تهمت باشد، هر کدام از این موارد از نظر شرعی مجازات دارد.
البته برخی آقایان خود را وابسته به جبهه انقلاب و پایبند به اصول میدانند و…
بله، این ادعا را میکنند اما در همه موارد پزشکیان بر روی عمل کردن تاکید میکند و استناد او به عملکردها است، اما این درست برخلاف آن چیزی است که آنها دارند، یعنی تخریب کنندهها درست برخلاف شیوه پزشکیان صحبت میکنند.
شعبان بیمخ با رئیس جمهور فرق میکند
با توجه به آنچه کارشناسان مطرح میکنند، زاکانی بیش از بقیه تخریب میکند یا وعدههایی پوپولیستی درباره یارانه طلایی و قیمت بنزین و…می دهد، این تخریبها و وعدههای تاثیری بر انگیزه مردم برای حضور در پای صندوقهای رأی دارد؟
به نظر بنده تاثیر منفی دارد. مردم اعم از نخبگان و غیره از فردی که قرار است رئیس جمهور شود، توقع این قبیل برخوردها را ندارند، مردم جایگاه رئیس را جایگاه بالایی میدانند و برای آن احترام قائل هستند و انتظار دارند که رئیس جمهور با منطق باشد و اخلاق و رفتار اسلامی داشته باشد اما وقتی مردم چنین رفتاری ببینند که شورای نگهبان واقعبینانه عمل نکرده و یا نشناخته و یا ملاحظاتی کرده، فردی را تایید کرده که از نظر مردم واجد شرایط نیست و خلاف حکومت اسلامی و فرمایشات رهبری عمل میکند، تاثیر منفی دارد.
برخی افراد که بعضاً در محافل خصوصی صحبت میکنند میگویند اگر رئیس جمهور این آقا است و یا قرار است این فرد رئیس جمهور شود و یا شورای نگهبان این افراد را میپسندد باید فاتحه مملکت را خواند. در حقیقت افرادی که چنین صحبتهایی را میکنند شایستگی پست ریاست جمهوری را ندارند و شورای نگهبان نباید این افراد تایید صلاحیت کند که رئیس جمهور شوند.
رئیس جمهور دومین مقام اجرایی کشور است، در کشور اسلامی باید شرایط ویژهای داشته باشد نه باید به این صورت باشد. قبل از انقلاب فردی به نام شعبان بیمخ بود که حرفهای الکی میزد و فردی که بیادب بود و توهین میکرد را میگفتند مانند شعبان بیمخ عمل میکند. لذا شعبان بیمخ با رئیس جمهور فرق میکند نباید شعبان بیمخ در جایگاه رئیس جمهور قرار بگیرد.
اگر مشارکت بیش از ۵۰ درصد باشد، به نفع پزشکیان است
البته این افراد سال ۱۴۰۰ هم توسط شورای نگعبان تایید صلاحیت شده بودند.
بله همینطور است، به همین دلیل مردم از شورای نگهبان انتظارات دیگری دارند یعنی انتظار ندارند وقتی قرار است که آنها تایید صلاحیت کنند باید شناخت خود را از افراد به اندازه کافی باشد که این شخص شرایط رئیس جمهور شدن را دارد و اصلح است. اما فرد صالح این گونه عمل نمیکند.
وقتی فرد این اقدامات را انجام میدهد قشر خاکستری مأیوس میشوند و اینها هم از این قضیه مطلع هستند. چراکه در نظرسنجیهایی که صورت میگیرد، میگویند اگر میزان مشارکت تا ۵۰ درصد باشد، به نفع جریان اصولگرا است و اگر مشارکت بیش از ۵۰ درصد باشد، یعنی ۵۵.۶۰ درصد به بالا باشد، به نفع پزشکیان است و مردم او را انتخاب میکنند.
بنابراین برخی نامزدها رفتارهایی انجام میدهندکه مردم رغبت نکنند، در انتخابات شرکت کنند. یک تحلیل این است که اینها میخواهند کاری کنند که مشارکت پایین باشد و اگر بالا باشد یعنی باختند.
قالیباف عاقلانه تلاش دارد وارد معرکه افشاگریها علیه خانوادهاش نشود
نوک پیکان برخی تخریبها به سمت پزشکیان است و برخی دیگر به قالیباف، ارزیابی شما از رفتار این دو نفر در مواجهه با تخریبها به چه صورت است؟
تربیت پزشکیان به همین ترتیب است، بنده بیش از ۲۰ سال است که او میشناسم. پزشکیان، فردی مودب، تحصیلکرده، دانا، متدین و آشنا به ارزشهای اسلامی است. او ویژگیهای بسیار خوبی دارد. گفتار و رفتار او همیشه و در هر مسئولیتی مناسب و برگزیده از آموزههای اسلامی بوده است. در همین مناظرهها دختر او آمد و به سوالات پاسخ داد. او بسیار پخته و مسلط پاسخ میداد و میتواند در جامعه الگوی خوبی باشد.
اما درباره قالیباف مواردی مطرح شده که مطلوب او و سازنده نیست. بنابراین قالیباف از ورود به این نوع مسائل پرهیز میکند. البته طرف مقابل هم وقتی هدف دارد از این شیوه نادرست استفاده میکند.
در حقیقت شیوه نادرستی است که عیب افراد و خانواده و اگر موردی وجود دارد، در رسانه و آن هم زمان مناظره که تعداد قابل توجهی از مردم گوش میدهند و پای رسانه هستند، مطرح شود، اقدام ناصوابی است و دین اسلام هم این اجازه را نمیداد لذا قالیباف تلاش میکند وارد این معرکه نشود، که برخی موارد که در مورد خانواده او در جامعه مطرح است، از این تریبون گفته نشود.
یعنی قالیباف از مطرح شدن حاشیههای خانوادهاش در تلویزیون نگران است و…
من اسمش را ترس نمیگذارم بلکه ملاحظه میکند که مطرح نشود. به نظرم شیوه قالیباف عاقلانه است یعنی فرد نباید به دست خودش، خودش را به مهلکه بیندازد. لذا شیوه قالیباف درست و عاقلانه است و این شیوه با آموزههای اسلامی و توصیه بزرگان همخوانی دارد.
اگر قالیباف و جلیلی در صحنه بمانند انتخابات دو مرحلهای میشود
گفته میشود در مورد اجماع بر روی قالیباف و جلیلی میان اصولگرایان مواردی مطرح است، به نظر شما قالیباف به نفع جلیلی کنارهگیری میکند یا بالعکس؟
البته آقای پورمحمدی هم حضور دارد که وضعیت او فرق میکند. آقای قاضیزاده هاشمی و زاکانی دور قبل هم بودند و پوشش بودند، حرفی زدند، بعد هم رفتند کنار و مسئولیتی گرفتند، لذا شیوه آنها اصولاً این نبود که بمانند.
لذا شیوه آنها درگذشته همان شیوه گذشته است یعنی به صورت پوششی آمدند و در آخر به نفع جلیلی یا قالیباف کنارهگیری میکنند. منتها بحث قالیباف و جلیلی هم مقداری ابهام دارد و هم خلاف شیوه برنده اصولگرایان است چراکه آمدند آرای خود را میان این دو نفر که رأی دارند تقسیم کردند، که در این شرایط میدان را به رقیب میدهند.
اگر این دوتا در صحنه باشند و پزشکیان هم حضور داشته باشد امکان دارد انتخابات به دور دوم کشیده شود، یکی از آنها حذف شود و با حضور پزشکیان انتخابات به دور دوم برسد. بنابراین این خلاف شیوهای است که معمولاً احزاب و گروههای سیاسی در پیش میگیرند. در حقیقت باید به گونهای رفتار کنند که حداکثر آراء را بدست بیاورند که با این شیوه امکانپذیر نیست.
لذا یکی از این دو نفر باید کنارهگیری کند و یا انتخابات به دور دوم بیافتد. در حقیقت وقتی رقابت میان پزشکیان، جلیلی و قالیباف باشد، طبعاً هیچ کدام اکثریت آراء را بدست نمیآورد چراکه هر کدام یک سهم دارند. نمیدانم آیا استراتژی آنها این است که انتخابات را به دور دوم بکشانند و در این دور موفق شوند که به جبهه اصلاحات بفهمانند رأی ندارند.
یعنی هدف اصلاحات و رقبا هستند و یا هدف این است که درون خودشان هم رقابت است و این رقابت حل نمیشود و حالا میخواهد به دست مردم حل کنند و هر کدام بیشتر رأی بیاورد بگویند انتخاب مردم همان انتخاب ما است. در هر صورتی هدفی در این قضیه وجود دارد که بنده هنوز متوجه آن نشدم.
نظر شما