به گزارش سلام نو به نقل از رکنا، دختر جوان بیآنکه توجهی به زندگیاش و سرنوشتی که در انتظارش بود، داشته باشد فقط یک چیز میگفت:ـ یا این مرد باید حاضر شود با هم در اروپا زندگی کنیم و یا اینکه باید برای همیشه از من دور شود.
مرد جوان در حالی که سرش را به نشانه تاسف تکان میداد، گفت:ـ همسرم دچار یک توهم و تضاد روانی شده است. او زمانی که کودکی بیش نبوده است پدر و مادرش از هم جدا شدهاند و مادرش بدون توجه به حضور دخترش و نیازهای عاطفی او به اروپا رفته و در آنجا زندگی کرده است. زمانی که با همسرم در دانشگاه آشنا شدم، پدر او برایم تعریف کرد که در تمام این سالها هیچ ارتباط و صحبتی با مادرش نداشته است و همسرم در کنار پدرش بزرگ شده است.
برای اینکه همسرم احساس کمبودی نداشته باشد، تصمیم گرفتم مراسمی مجلل برگزار کنم و مهریهاش را نیز ۸۰۰ سکه بهار آزادی در نظر گرفتم. اما زمانی که وارد زندگی مشترکمان شدیم یک روز وقتی وارد خانهمان شدم متوجه شدم همسرم مشغول صحبت با تلفن است. همسرم پس از تمام شدن حرفهایش به من گفت پس از ۲۰ سال با مادرش صحبت کرده است.
این مرد اضافه کرد: از آن به بعد بود که این صحبتها ادامه پیدا کرد و من متوجه شدم که مادر زنم به دخترش پیشنهاد داده است که ما تمام دارو ندارمان را پول کرده و به خارج از کشور و نزد او برویم. میدانستم که این کار عاقبت خوبی ندارد و مادرزنم دنبال آن است که از شوهر سابقش با این کار انتقام بگیرد و او را آزار دهد و من و همسرم در این وسط وارد یک بازی میشویم. هرچه سعی کردم این مساله را به همسرم بفهمانم بیفایده بود. حالا پس از این مدت اصرار او و انکار من، بالاخره همسرم که تحت تاثیر حرفهای مادرش قرار دارد، میگوید حاضر است به صورت توافقی از من جدا شود و مهریهاش را ببخشد و به سوی مادرش برود و در کنار او زندگی کند.
دختر جوان پس از اجرای صیغه طلاق توسط قاضی برای رفتن به سوی مادرش دفترخانه را ترک کرد.
نظر شما