اول از مسابقه با استقلال خوزستان شروع میکنیم و با صراحت میپرسیم چرا استقلال باخت؟
اولاً باید به این نکته اشاره کنم که استقلال تغییرات زیادی داشت. از خط دفاع که سامان فلاح اضافه شد تا فیکس شدن اندونگ و کاکوتا. همه این موارد دست به دست هم داد تا استقلال از هماهنگی لازم دور شود. مساله بعدی هم عدم ثبات مدیریت فنی بود. جواد نکونام فصل قبل از عملکرد نقل و انتقالات باشگاه پیرامون جذب بازیکنان مورد نظرش راضی نبود و با وجود همه این نارضایتیها که داشت، سرانجام تیم را به عنوان نایب قهرمانی لیگ برتر رساند. طبیعی است هر مربی که فصل قبل انتظاراتش برآورده نشده باشد، برای فصل جدید سراغ بازیکنان زیادی میرود و همین مسئله شاکله تاکتیکی تیم را بر هم میزند چون بازیکنان جدید برای هماهنگی نیازمند زمان هستند و ما شاهدیم که در قیاس با فصل قبل، استقلال دچار تغییرات فراوانی شده است. اصلا انگار این مساله در استقلال به یک عادت تبدیل شده که هر فصل شاکله فصل قبل را عوض شده ببینیم. یکی از مهمترین دلایل موفقیت پرسپولیس در سالهای گذشته میدانید چه بود؟
چه بود؟
حفظ اسکلت و استخوانبندی تیم در دوران سرمربیگری برانکو. این روند در دوره آقای گل محمدی هم حفظ شد و پرسپولیس سودش را برد. ولی ما الان میبینیم که استقلال هر سال همین بساط تغییرات را دارد و قضیه برایمان دردسر درست میکند. استقلال هر سال یا مدیر عوض میکند یا مربی و به تبع آن بازیکنان زیادی هم از ترکیب اصلی خارج میشوند و نفرات جدیدی جای آنها را میگیرند. استقلال سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۰ را نگاه کنید، در آن روزهای طلایی که ما قهرمان ایران و آسیا شدیم، ترکیب اصلی استقلال کمترین تغییر ممکن را داشت و همان مساله نقش مهمی در موفقیت استقلال ایفا کرد. شما به لیگ شانزدهم نگاه کنید، همان فصلی که آقای منصوریان برای اولین مرتبه سرمربی استقلال شده بود. او نتایج خوبی با تیم گرفت و نایب قهرمان لیگ برتر شد به همین خاطر فکر میکردیم در لیگ هفدهم استقلال قهرمان میشود ولی تعداد زیادی از بازیکنان فیکس تیم عوض شدند و در نهایت خود استقلال و علیرضا منصوریان بابت این اتفاق ضرر کردند. ما در استقلال این فصل در واقع هنوز داریم چوب تغییرات و اتفاقات فصل قبل را میخوریم. ببینید در قیاس با فصل قبل چقدر تغییرات در عرصه مدیریتی و بازیکنان اصلی داشته ایم!
همین حالا که با هم صحبت میکنیم دقیقاً ۱۵ روز به جدال فوق العاده حساس با الغرافه قطر در لیگ نخبگان آسیا باقی مانده است و استقلال در حالی دوباره تمرین میکند که تعداد قابل ملاحظهای از بازیکنان خود را به خاطر حضور در اردوی تیمهای ملی کشورهای مختلف در اختیار ندارد. در چنین شرایطی تکلیف هماهنگی تاکتیکی چه میشود؟
ببینید، فیفا دی که فقط برای ایران نیست. طی روزهای آینده همه کشورهای جهان درگیر این مسابقات هستند و باشگاهها موظفند بازیکنان خود را در اختیار تیمهای ملی بگذارند. ملی پوشان باشگاه الغرافه قطر هم دقیقاً همین وضعیت را دارند بنابراین وضعیت حداقل از باب دیدارهای ملی برای استقلال و الغرافه یکسان است. البته شرایط ما و الغرافه از جهات دیگری متفاوت است. الغرافه امکانات مطلوب باشگاهی دارد ولی ما هنوز نمیدانیم مسابقه روز ۲۶ شهریور میان استقلال و این تیم قطری به طور قطع در کدام استادیوم برگزار خواهد شد! با این وجود اما استقلال باید یک راهکار ویژه را مد نظر خود قرار بدهد.
چه راهکاری؟
باید به هر طریق ممکن مسابقات را ببریم و از کمترین فرصتها، بیشترین بهرهبرداری را بکنیم تا به مرور زمان هماهنگی نفرات افزایش پیدا کند و در دورهای که ناهماهنگ هستیم، از بابت جمع آوری امتیازات لازم، کمترین تاوان ممکن را بدهیم.
الغرافه قطر همان تیمی است که شما در نوروز ۱۳۸۹ به عنوان سرمربی استقلال با سه گل شکستش دادید
بله. فصل ۲۰۱۰ لیگ قهرمانان آسیا. تا آن زمان استقلال هرگز نتوانسته بود از گروهش در لیگ قهرمانان آسیا صعود کند ولی ما توانستیم این طلسم را بشکنیم. در گروهمان با الغرافه قطر و الاهلی عربستان همگروه بودیم و شرایط فوق العاده دشوار بود. رسانههای عربی حوزه خلیج فارس بختی را برای استقلال قائل نبودند اما تیم من از چهار مسابقه مقابل الاهلی عربستان و الغرافه قطر در مجموع ۱۰ امتیاز گرفت. همین الغرافه را در ورزشگاه آزادی با سه گل شکست دادیم و انصافاً باید مسابقه را ۵ بر صفر میبردیم. در آن فصل استقلال برای اولین بار در تاریخ خود توانست یک تیم عربستانی را در داخل خاک آن کشور شکست بدهد ولی چون صمد مرفاوی سرمربی استقلال بود، خیلی روی این پیروزیها مانور نشد!
برگردیم به شرایط کنونی استقلال. پس از شکست این تیم در اهواز انتقادات فراوانی از جواد نکونام صورت گرفت و حتی برخی اسمها از طرف گروهی ازهواداران به عنوان گزینههای احتمالی سرمربیگری استقلال تشویق شدند
صحبت برکناری جواد نکونام در این مقطع که اصلاً منطقی نیست. با یک باخت آنهم در هفته سوم که سرمربی عوض نمیکنند. سالها قبل برخی جایگاهها در ورزشگاه آزادی بودند که افراد خط میگرفتند و از آنجا علیه یا به نفع بعضیها شعار میدادند اما حالا این وضعیت به فضای مجازی منتقل شده است. عدهای هستند که در فضای مجازی گروه تشکیل میدهند، کانال درست میکنند و صفحه میسازند. آنها از اسم استقلال استفاده میکنند اما هیچ هدفی برای کمک به استقلال ندارند بلکه با استفاده از نام استقلال در خدمت رقبای این تیم هستند! یادتان باشد حالا دیگر فوتبال فقط در مستطیل سبز خلاصه نمیشود و بیرون از زمین هم حاشیه سازی میکنند. در رابطه با فضای مجازی این مساله را به وضوح هنگامی که آقای فکری سرمربی استقلال بود و من مدیر فنی تیم بودم، مشاهده کردم. بسیاری از کانالها، صفحات و گروههایی که به نام استقلال تشکیل میشود در واقع برای تخریب این تیم و تبلیغ برای برخی افراد خاص است.
البته بعد از شکست استقلال مقابل استقلال خوزستان بعضی تحرکات را هم از طرف چهرههای کاملاً نام آشنا و استقلالی شاهد بودیم. این قضیه چگونه است؟ آیا تصادفی است یا آنها هم منافعی دارند؟
من هیچکس را متهم نمیکنم ولی وقتی در چنین شرایط خاصی تحرکات ویژهای در فضای مجازی توسط برخی افراد صورت میگیرد یعنی اینکه دنبال اهداف خاصی هستند. البته بخش وسیعی از پیشکسوتان استقلال اینطوری نیستند. خود من هر کسی که سرمربی استقلال بوده را در تمام این سالها حمایت کردهام چون استقلال برایم اهمیت دارد و خودم را یک پیشکسوت و هوادار میدانم. اهل فضای مجازی نیستم و در آن فعالیتی هم نمیکنم به ویژه علیه استقلال که تاکنون هرگز چنین کاری نکردهام.
به عنوان سوال آخر، اگر بخواهید به جواد نکونام تا قبل از بازی با الغرافه یک پیشنهاد کنید چه میگویید؟
به نکونام توصیه میکنم کارش را در استقلال با قدرت جلو ببرد و تحت تاثیر قرار نگیرد. اگر چنین کاری بکند، ضریب موفقیتش قطعاً افزایش پیدا خواهد کرد و همه ما دلمان میخواهد استقلال موفق شود.
نظر شما