در این یادداشت آمده است:
موضوع وفاق در شکل بنیادین خود یک امر اصلاحی است؛ یعنی مجموعه کسانی که به ایران، جمهوری اسلامی و قانون اساسی اعتقاد دارند، میتوانند موضوع و محتوای وفاق را شکل دهند. در حقیقت مجموعههای برانداز و افراطی در چارچوب وفاق ملی قرار نمیگیرند. مهمترین کاری که مفهومی ذیل عنوان «وفاق» میتواند انجام دهد آن است که فضا را برای تندروها و رادیکالها تنگ کرده و مدیریت، تصمیمگیری و سیاستگذاری را برای افرادی که دلشان برای ایران، نظام و مردم میسوزد، فراهم کند.
در واقع، وفاق زمینهای فراهم میکند تا طیفهای مختلف حول محور اشتراکات و نظرات مشترکی که دارند، کار کنند. لازم نیست که مجموعه دیدگاههای این طیفهای مختلف با هم یکی باشد، اما بدون تردید جناحهای مختلف نقاط مشترک و دیدگاههای یکسانی هم با هم دارند که میتواند محور همکاریها و فعالیتهایشان باشد. دستیابی به چنین جایگاهی، طبیعتا به تسامح دوطرفه نیاز دارد، این تسامح موردنیاز است تا پروندههای تلخ گذشته که مناقشهبرانگیز است از سوی دو طرف بیرون نیاید و بحث و مناقشه درخصوص آنها صورت نگیرد. درواقع برای تحقق وفاق ملی، میبایست بیشتر روی نقاطی که اتفاقنظر درخصوص آنها وجود دارد، تمرکز شود.
چنین رویکردی است که به وفاق میانجامد و آن را محقق میکند. گزارهای که امروز بیشتر از هر مساله دیگری مورد نیاز ایران مدل ۱۴۰۳ است، بحث وفاق است. معتقدم بحث وفاق ملی که دکتر مسعود پزشکیان اخیرا مطرح کرده، بهترین ترجمه و بهترین ترجمان اصلاحات در دوران معاصر و شرایط فعلی است. از سوی دیگر باید توجه داشت که وفاق نه به صورت تکبعدی و انفرادی و تکساحتی بلکه به کمک همه طیفها، گروهها و جناحها است که محقق میشود. این باید و این ضرورت به کمک نیروهای حاکمیت، NGOها، احزاب و بدنه اجتماعی که مردم هستند و سایر کنشگران اثرگذار در حوزههای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... به منصه ظهور رسیده و عینت پیدا میکند.
هنوز زود است که بتوان درباره ترکیب مدیران دولت صحبت کرد. بنده هم به عنوان یک فعال سیاسی با برخی از انتصابات موافقم و با برخی از آنها مخالفم.
آقای پزشکیان متفاوت عمل کرده و شعار وفاق و آشتی ملی را سر داده است. طبیعی است که انتصابات کابینه وفاق، باید با حضور همه جریانات سیاسی باشد.
توافق میان افراد و گروههایی شکل میگیرد که در خصوص مسائل مختلف دارای اختلاف هستند. اما بر سر چهارچوبی توافق میکنند. پیش چشم آوردن اختلافات تاریخی جز تخریب و برهم زدن اتفاق و وحدت فایدهای ندارد.
با وجود اینکه از ملی شدن صنعت نفت، بیش از ۷۰ سال میگذرد، جناحهای مختلف، تفاسیر خاص خود را از آن ارایه میکنند. نمیشود که یک گروه به سایر گروهها بگوید باید روایت خاص من را از ملی شدن صنعت نفت بپذیرید.
نظر شما