آریا بازداشت شد و دو ماه بعد از این حادثه پریا در حالی که پزشکان از او قطع امید کرده بودند، به طرز معجزهآسایی از مرگ نجات یافت.
آریا در بازجوییها گفت: من به خاطر عصبانیتی که از خاله و شوهرخالهام داشتم، این کار را کردم.
متهم گفت: خالهام خیلی در زندگی ما دخالت میکرد و بین پدر و مادرم همیشه دعوا بود، چون خالهام مادرم را پر میکرد. ما یک کسب و کار خانوادگی داشتیم و مادرم و خالهام در آنجا کار میکردند. روز حادثه خالهام به من گفت پریا اذیت میکند و نمیگذارد کار کنم. او را به خانه ببر. من که دیدم فرصت مناسب است، پریا را در خانه با ضربات چاقو زدم و بعد که داشتم فرار میکردم مادرم من را دید و پلیس هم بازداشتم کرد.
با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهم در شعبه ۵ پای میز محاکمه رفت. در جلسه رسیدگی، پدر و مادر پریا اعلام کردند درخواست اشد مجازات و خسارت دارند.
وقتی نوبت به آریا رسید، او گفت: پریا بچه بود و گناهی نداشت. من میخواستم از خالهام انتقام بگیرم، به همین خاطر پریا را زدم. اول که او را به خانه بردم میخواستم او را مورد آزار قرار دهم، بعد پشیمان شدم و تصمیم گرفتم با چاقو او را بزنم. وقتی داشتم او را میزدم، پریا ترسیده بود و میگفت چرا من را میزنی، من که کار بدی نکردم. بعد از زدن پریا از خانه بیرون آمدم. از طرفی مادرم که از تاخیر من نگران شده، دنبالم آمده بود و من را در خیابان دید و بعد هم پریا را زخمی در خانه پیدا کرد. وقتی بازداشت شدم، گفتم اشتباه کردم. حالا هم درخواست بخشش دارم.
دفاعیات متهم موثر واقع نشد و قضات شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران با توجه به سن کم متهم او را بر اساس ماده ۹۱ قانون مجازات اسلامی به اشد مجازات، یعنی به پنج سال حبس و پرداخت دیه تمام جراحات وارده به پریا و همچنین خسارتهای این دختر محکوم کردند.
نظر شما