به گزارش سلام نو، در ادامه این متن آمده است: پس هر چه میخواهید نام آن را بگذارید، کودتای مخملی، تغییر رژیم یا هر چیز دیگر، این یک اقدام طبق قانون اساسی نیست چراکه ارتش از آن حمایت نمیکند. این اقدام اپوزیسیون با اتکا به اصل ۲۳۳ قانون اساسی انجام شده که مقرر میدارد مجلس ملی اختیار اعلام ترک پست توسط رییسجمهور را دارد. اما مشکل اینجاست که مادورو چنین کاری نکرده و تنها دیوان عالی اختیار برکناری رییسجمهور در قدرت را دارد. علیرغم ادعای دیکتاتوری دولت، اپوزیسیون موفق شده در انتخابات پارلمانی قبلی کنترل مجلس را به دست بگیرد و مدام از این فرصت برای ساقط کردن دولت استفاده میکند.
از زمان تشکیل مجلس، ونزوئلا شاهد اختلاف و تقابل میان دیوان عالی و مجلس بوده است. برای رفع این بنبست، مادورو پیشنهاد انتخابات مجلس موسسان را طبق اصل ۳۴۸ قانون اساسی مطرح کرد. اپوزیسیون این انتخابات را با بهانه شرایط نابرابر تحریم کرد و در نتیجه قدرت به دست طرفداران مکتب چاوز افتاد. وقتی مادورو نیز بار دیگر کاندیدای ریاستجمهوری شد، باز هم اغلب مخالفان انتخابات را تحریم کردند.
اما علیرغم اقدام خلاف قانون گوایدو در اعلام ریاستجمهوری خودخوانده، اغلب دولت های راستگرای آمریکای لاتین، مقام او را به رسمیت شناختهاند. معاون رییسجمهور آمریکا، مایک پنس نیز با انتشار یک پیام تصویری، حمایت خود از مخالفان را به زبان اسپانیولی افتضاحی اعلام کرد. این امر مایه تعجب نیست چراکه ترامپ بارها خصومت خود با مادورو را اعلام کرده بود و اخبار دیدار او با سران خاطی ارتش نیز به خوبی پوشش داده شد.
اگر تمام این تحولات برایتان آشنا به نظر میرسد، دلیلش این است که قبلا شاهد آن بودهایم. اپوزیسیون ونزوئلا نیز در کودتا بیتجربه نیست مثلاً شورش علیه چاوز در سال ۲۰۰۲ با حمایت آمریکا و تظاهرات خیابانی در سال ۲۰۱۳ دو نمونه از آن هستند. آغازگر این اتفاقات نیز ترامپ نبوده است. در سال ۲۰۰۹ وزیر امورخارجه آمریکا، هیلاری کلینتون از یک کودتای خونین در هندوراس حمایت کرد که یک موج مهاجرتی را به دنبال آورد. از آن موقع آمریکا به حمایت از احزاب دست راستی در آمریکای لاتین پرداخته است، چه در جریان انتخابات قانونی مانند آرژانتین، گواتمالا و شیلی و چه در قالب کودتای نرم مانند ونزوئلا و برزیل. اقدام اخیر در برزیل مسیر را برای ریاستجمهوری بولسانورو که هوادار دیکتاتوری نظامی در برزیل و مشوق حرکت گوایدو است، هموار کرد.
تردیدی نیست که ترامپ همانقدر دلواپس مردم ونزوئلا است که نگران مهاجران در مرز آمریکا و مکزیک بوده است. تحریمهایی که او علیه ونزوئلا وضع کرد، اوضاع مردم این کشور را به فلاکت کشاند. اما در حالی که دموکراتها درگیر عواقب دخالت روسها در انتخابات آمریکا هستند، بسیار دور از ذهن است که کسی در آمریکا به اقدام خطیر تغییر رژیم در یک کشور دوردست بپردازد.
در روزهای پیش رو، مواضع دیپلماتیک اتخاذشده، اهمیت فراوانی مییابند. در پاسخ به دخالت بیجای ترامپ و پنس، مادورو روابط سیاسی با آمریکا را به حالت تعلیق درآورد و دیپلماتهای این کشور را اخراج کرد. ترامپ اما دولت مادورو را دارای صلاحیت چنین اقدامی نمیداند و اگرچه قابل درک خواهد بود که مادورو در پاسخ دیپلماتهای آمریکایی را محبوس کند، این اقدام زمینه را برای مداخله نظامی آمریکا مهیا خواهد کرد. اما در میان ونزوئلایی ها، حمایت ترامپ از همه بیشتر برای گوایدو هزینه خواهد داشت چراکه او را کاملا دستنشانده امپریالیسم نشان میدهد. در حال حاضر با تعمیق این بحران، شرایط فقط برای کسانی که همواره قربانی این وقایع بودهاند، وخیمتر خواهد شد: مردم فقیر ونزوئلا که با وجود ناامیدی عمیق از دولت، تمایلی به تعویض دموکراسی سخت به دست آمده خود با یک کودتای نامشروع ندارند./انتخاب