روحانی و رییسی چارهای جز کار کردن با هم ندارند
تاثیر ریاست رییسی بر قوه و همکاری با روحانی را چطور میبیند؟
مچبور به همکاری هستند و چارهای ندارند و خودشان را باید تطبیق میدهند.
احتمال بازگشت احمدینژاد یا شبیهاش به سیاست را میدهید؟
احمدینژاد دلش میخواهد برگردد ولی بعید است بتواند، اما بسیاری کپی او هستند و کمی قیافه و کلمات متفاوتی دارند ولی عمل یکسانی دارند.
با توجه به آن چه بر مسئولین پیشین قوه مجریه از جمله میرحسین موسوی، اکبر هاشمی رفسنجانی ، محمد خاتمی و محمود احمدینژاد گذشت، آینده سیاسی حسن روحانی را چطور ارزیابی میکنید؟
ایشان جزو این رشتهای که گفتید نخواهد بود و او باهوشتر از این است که به سرنوشت نفرات قبل دچار شود.
نظر شما درباره این افراد چیست؟
هاشمی رفسنجانی: در معنای مصطلح دولت مرد موفقتری بود نسبت به دیگر روسای جمهور و به شدت دوست داشت ایران یک کشور درجه یک در دنیا تبدیل شود.
محمد خاتمی: صادقترین رییس جمهور بود.
میرحسین موسوی: واقعگراترین
گفتگو از: پوریا صف آرا - امیر عباسی
سلام نو – سرویس سیاسی: دفتر کارش در خیابان شلوغِ مطهری، ساکت و آرام است و روی میزش چند روزنامه از جمله روزنامه حزب سابقش کارگزاران به چشم میخورد. سید مصطفی هاشمیطبا که پس از مدتها سکوت با حضور در انتخابات ریاست جمهوری سال 1396 بار دیگر به صحنه سیاست ایران برگشت و از دغدغه ایران سخن گفت.
او همچنان دغدغه ایران را دارد و در تمام مدت گفتوگو تاکید داشت که ایران هم کشور ثروتمندی است و همچنان میتوان استفاده از منابع طبیعی را سامان داد.
این سیاستمدار کهنهکار هرچند به روحانی انتقاد دارد، اما معتقد است او همچنان بهترین گزینه موجود برای ریاست جمهوری است و هیچکدام از رقبای او در سال 1396 راهکار متفاوتتر از آن چه حسن روحانی ارائه داد ندارند و صرفا بیرون گود نشستهاند و به او انتقاد میکنند.
گفتوگوی اختصاصی سلامنو با سید مصطفی هاشمی طبا را در ادامه بخوانید.
اگر به سال 1396 بازگردیم با چیزی که امروز در کشور میبینید و عملکردی که آقای روحانی داشته همچنان به مردم توصیه میکنید که به ایشان رای دهند؟
اگر به بهار 1396 برگردیم و باز هم همان شرایط حاکم باشد و همان نامزدها برای اداره کشور حاضر شوند، من باز هم همان نظر قبل را دارم و بین تمام کسانی که نامزد بودند، حسن روحانی را بهترین گزینه میدانستم و هنوز هم همین نظر را دارم.
اما بسیاری معتقدند عملکرد آقای روحانی تاکنون آنچنان قابل دفاع نبود و ایرادهای بسیاری دارد.
عملکرد آقای روحانی از نظر بسیاری دچار ایراد است و من هم ایرادهای بسیاری به ایشان دارم، اما این به این معنا نیست که پیش از این نمیدانستم ایشان چگونه عمل خواهد کرد. عملکرد آقای روحانی قابل پیش بینی بود و ایشان سوابق مشخصی دارند و ما ایشان را میشناختیم.
نوع مسائلی که آقای روحانی با آن رو به رو است و راه حلهایی که در رابطه با این مسائل در پیش میگیرد همان راه حلهایی است که دیگران دارند و اینطور نیست که آنها بتوانند بهتر از روحانی عمل کنند.
باید قبول کرد که ما امروز در شرایط جنگ اقتصادی هستیم و این مسئله صراحتا اعلام شده. سوال من از منتقدینی که به تندی به روحانی حمله میکنند این است که کدام یک از آنها راه حل درستی برای مسائل مملکت دارند؟ من تا این لحظه حرف حسابیای در حوزه اداره کشور که شامل راه حل هم باشد از منتقدین روحانی نشنیدهام، نه اینکه حرف حسابی نداشته باشند! بلکه راه حل ندارند.
به گمان من کسانی که به روحانی حمله میکنند برای مشکلات کشور راه حل ندارند و به نظر من به جز مقام معظم رهبری دلسوزترین مسئول کشور برای مردم حسن روحانی است.
نمیشود سیاست خارجی کشور عدم سازش باشد و مردم هم مرفه زندگی کنند
عموم منتقدین آقای روحانی به طور مشخص در زمینه اقتصاد معتقدند که دولت باید صرفه جویی بیشتری بکند.
شما الان به بودجهای که مجلس بسته نگاه کنید. مجلسی که عصاره مملکت است و باید صلاح مملکت را تشخیص دهد، آیا پیشنهاد روحانی در حوزه درآمد نفتی را میپذیرد؟ آیا روحانی یک نفره میتواند کشور را اداره کند؟ متاسفانه مجلس مقداری هم روی پیشنهاد دولت میگذارد و بعد آن را تصویب میکند.
میگویند باید صرفه جویی شود ولی آیا جرات دارند به آموزش و پرورش و شبکه بهداشت بگویند که بودجه ندارید؟ آیا توان کاهش دادن حقوقها و گرفتن مالیاتها را دارید؟ امروز ضروری است که ما باید یک حرکت اقتصادی اجتماعی وسیع برای افزایش درآمد و کاهش هزینههای دولت بکنیم.
اینطور نیست که مملکت اداره نشود ولی یک عده آدم مسئولیت ناپذیر هرچه دلشان میخواهد میگویند و فضای مملکت را ملتهب میکنند. ولی باید بدانیم وقتی که ما تصمیم میگیریم در برابر آمریکا بیاستیم و صادرات و واردات ما مختل میگردد به طور طبیعی اداره مملکت دچار مشکل میشود.
ما باید بداینم وقتی چنین دشمنی داریم باید بسیار انقباضی حرکت کنیم، امکان ندارد سیاست خارجی ما عدم سازش باشد و زندگی مردم ما در داخل مرفه باشد و معیشت بهتر باشد، این دو مسئله با هم در تضاد است.
با این تفاسیر وضعیت بودجه ارائه شده را چطور ارزیابی میکنید؟
بودجه کشور اکنون در حال "اور استیمیت" است و دولت میخواهد به مردم بگوید اگر تورم هست من هم به شما حقوق بیشتری میدهم.
امکان چنین کاری وجود دارد؟
معلوم است که نه! مگر این که معجزهای شود که خب آن هم در توان ما نیست برای خدا و امام زمان تعیین و تکلیف کنیم. متاسفانه روش کشور داری ما امروز درست نیست و معادله مدیریت در کشور ما به یک نامعادله تبدیل شده که حل آن منجر به هدر رفت منابعی چون نفت، آب و خاک کشور میشود.
ما میگوییم پرنده بدون اجازه در مرزهای ما پرواز کند آن را میزنیم ولی روزانه گوسفندهای ما زمینی از مرز خارج میشود! این چطور ممکن است؟ آن هم وقتی که ما توانایی مهار مشکل را داریم. مسائلی از این دست نشان از وجود نامعادلات بسیار در نقاط مختلف اداره کشور کشور دارد.
ما جرات تصمیمگیری نداریم
چطور میتوان از این بن بست خارج شد یا به تعبیر شما این نامعادله را به معادله تبدیل کرد؟
ما کشور فقیری نیستیم و همین حالا هم منابع خوبی داریم ولی جرات و جگر تصمیمگیری نداریم و به نوعی از مردم میترسیم. مگر ما در زمان جنگ این همه شهید ندادیم؟ چرا حالا جرات منظم کردن را نداریم؟ یا ما جرات نداریم یا آن چنان که رهبری گفتند این تاثیر نفوذ است که ما بر اساس مصالح خود تصمیم نمیگیریم!
ولخرجی و عدم کنترل بودجه یا ما را به سازش و تسلیم به آمریکا میرساند یا باعث فعالیتهای اجتماعی در کشور میشود و به نظر من بسیار بهتر است که خود ما با مسئله رو به رو شویم پیش از آن که مجبور به رو به رو شدن با آن شویم.
به نظر شما در این وضعیت مردم مقاومت را میپذیرند؟
ببینید یا مردم ما سیاست خارجی فعلی را قبول دارند یا ندارند که ما معتقدیم قبول دارند و نسبت به انقلاب علاقهمند هستند و ما باید به مردم بگوییم علاقه به انقلاب این تبعات را دارد ولی اگر باور داریم مردم علاقهمند به آمریکا هستند خب این را بپذیریم. ما باید با افتخار بگوییم که تصمیمات سیاسی برای ایران در تهران گرفته میشود و این استقلال را برای مردم هم شرح دهیم.
نمیشود که ما استقلال طلب باشیم و زیر بار زور نرویم ولی بخواهیم نفتمان را به مستکبرین بفروشیم. به باور من مردمی که انقلاب کردند همین مردم بودند و امروز هم میتوان به همراهی آنان امیدوار بود.
متاسفانه امروز برخی مخالفان دولت طوری صحبت میکند که انگار دولت در حال خیانت است، ولی ما باید به مردم بگوییم که برخلاف گفته دشمنان دولت و نظام ما خدمات خوبی ارائه میدهد. مثلا در ژاپن مردم تمتع کمتری از دنیا دارند در حالی که در ایران ما اهل ریخت و پاش هستیم و مسئولین هم به این کار تشویق میکنند. ما با تمام مشکلات در جایی مثل خدمات اجتماعی هم خدمات خوبی داریم.
بالاخره باید دانست شتر سواری که دلا دلا نمیشود؛ وقتی مراودات با جهان خارج کم باشد در دراز مدت شاید بتوانید کشور را شکوفا کنیم ولی این لوازمی از جمله صرفه جویی شدید دارد، آن هم به شرط داشتن امکان صادرات که به ما اجازه رشد کیفی میدهد.
اگر رییسی رییس جمهور بود پالرمو خیلی راحت تصویب میشد
با این تفاسیر شما حملههای ماههای اخیر به دولت و مقاومت جریانی خاص در برابر دولت را چطور ارزیابی میکنید؟
این روزها میبینیم که حرف زدن، نقد کردن و حتی فحش دادن راحت است! ولی باید دانست آنهایی که در این شرایط به دولت فحش میدهند و خود را انقلابی میدانند، انقلابی نیستند بلکه ضد انقلابند.
اما اینکه چگونه مملکت را اداره کنیم که بتوانیم با آمریکا مواجه شویم این مسئله است، آن هم در زمانی که با خودزنیهایی مختلف به خصوص در حوزه FATF و پالرمو خود را با مشکل مواجه میکنیم.
سوالی که این روزها مطرح است این است که اگر رییسی به جای روحانی امروز رییس جمهور بود آیا باز هم برای تصویب پالرمو با این مشکلات مواجه بودیم؟
به نظر من اگر چنین میشد و امروز آقای رییسی رییس جمهور بود پالرمو و CFT خیلی راحت تصویب میشد چون این قابل انکار نیست که امروز بخشی از مخالفتها در این زمینه هم برای زمین زدن روحانی است ولی آن روز انقلابی بودن به تصویب این لوایح و به فکر مردم بودن تبدیل میشد.
با این تفاسیر آیا احتمال میدهید اگر در آینده دلواپسان و مخالفان پالرمو دوره بعد دولت را دست بگیرند حاضر به مذاکره با آمریکا حتی آمریکای ترامپ شوند؟
بله چنین چیزی از این جریان بعید نیست. خاطرمان هست که احمدینژاد هم چنین رویکردی داشت.
روزنامه کیهان امروز تریبون مخالفت با FATF، CFT و پالرمو است. عملکرد این روزنامه را چقدر موثر و مفید میدانید؟
کیهان هرچند تیراژی ندارد ولی بین خواص گاها موثر است. متاسفانه این روزنامه از تهمت زدن دفاع میکند و عملکردش به مثابه بن بریدن شاخه انقلاب است و حتما برای انقلاب ضرر دارد.
آیا تجربه صلح دیر هنگام در جنگ امروز هم تکرار میشود و بگوییم کاش پالرمو را قبول میکردیم یا کاش زودتر با آمریکا مذاکره میکردیم؟
سیاست خارجی ما امروز بر مبنای چانه زنی است و عدم خروج ما از برجام هم بسیار عاقلانه بود ولی واقعا امروز امکان مذاکره با ترامپ نیست و تنها چاره مقاومت است حتی اگر 20 سال دیگر بگوییم کاش با آمریکا مذاکره میکردیم.
ائمه جمعه توقعات از دولت را بالا میبرند
برخی حامیان اصلاح طلب روحانی معتقدند که او از برنامههای خود کوتاه آمده است، شما با این حرف موافقید؟
باید توجه کنید چه اصلاح طلبان، چه اصولگرایان یک حرف ندارند و باید دید از کدام اصلاح و از کدام اصلاح طلب سخن میگویید. ما در کشور با دو طیف مواجه هستیم. از سوی دیگر باید توجه کرد آقای روحانی در ایام انتخابات انتخاباتی صحبت کرد و شعارهایی داد که مناسب همان فضای انتخابات بود وگرنه باید دانست ایشان همان روحانی قبلی است و تغییری نکرد. در کنار این را هم به خاطر داشته باشیم که توانایی دولت هم در تصمیمگیری محدود است.
پس با این تفاسیر شما قائل به این نیستید که روحانی عوض شده است؟
خیر. همه کسانی که برچسب اصلاحطلبی دارند میدانند روحانی به آن معنایی که آنان میگویند اصلاح طلب نیست و هیچ وقت هم چنین چیزی نگفته و کاری هم که الان در حال انجامش است برخلاف منش و روش قبلی او نیست.
اما اگر بحث این است که روحانی باید به اصلاح طلبان یا حتی اصولگرایان باج بدهد روشن بگویند از دولت چه میخواهند؟ شما یک مانیفست دقیق از اصلاحات ارائه بدهید که از دولت مطالبه شود. برنامهای مشخص ارائه دهید که تبعات هر کاری در آن مشخص شده باشد. نه اصلاحطلبان و نه اصولگرایان چنین مانیفست مشخصی ندارند.
به هر شکل برخی معتقدند عملکرد فعلی دولت و دیگر ارکان نظام باعث بیاعتمادی مردم میشود.
این روزها متاسفانه ما شاهد بی توجهی مسئولین به مسئله اعتماد مردم هستیم. مثلا اخباری از سلطان شکر و گوشت منتشر میشود و کسی دنبال شفاف کردن آن نیست و این باعث میشود که مردم هر حرفی را باور کنند. در نهایت این عدم شفافیت موجب شبهه میشود و مردم میپرسند دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟
این بیتوجهیها باعث تشدید فاصله بین مردم و نظام میشود، در مقابل برخورد با فساد باعث کاهش فاصله بین مردم و مسئولین میشود. حتما در تصاویر راهپیمایی 22 بهمن امسال آن پلاکاردی را دیدید که خانمی در دست داشت و نوشت فقط به خاطر شهدا آمدیم! این جمله نشان از یک بحران بیاعتمادی عمیق بین مردم و مسئولین دارد.
متاسفانه این بی اعتمادی توسط عوامل مختلفی نیز تشدید میشد. نگاه که میکنید میبینید صحبتهای ائمه جمعه این روزها طوری است که توقع مردم از دولت را افزایش میدهد و مردم فکر میکنند دولت میتواند کاری برای مردم بکند و نمیکند که همین باعث افزایش فاصله بین مردم و مسئولین میشود.