به گزارش سلام نو، عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: بالاخره قضیه خارج شدن آرشیو صدا و سیما و فروش آن به یک شبکه ماهوارهای فارسیزبان از سوی یک مقام رسمی و نظارتی تایید شد. واقعیت این است که برخی مردم اگر از این اتفاق خوشحال نباشند، ناراحت هم نیستند، زیرا گمان میکنند که این فیلمها از یک آرشیو به شدت محرمانه و بسته خارج شده و حداقل بخشی از آنها را مردم خواهند دید ولی اگر از این نکته بگذریم، تحلیل این واقعه درسآموز است.
کسانی که برای تولید فیلم و مستند و گزارش، خواهان دسترسی به مطالب و محتویات آرشیوی صدا و سیما هستند به خوبی میدانند که با چه معضل بزرگی مواجه هستند. احتمالا دسترسی به آرشیوهای دستگاههای امنیتی سادهتر از دسترسی به آرشیو صدا و سیما باشد. با این حال این طریقت مسالهای نیست زیرا این اتفاقات میتواند برای هر دستگاهی بیفتد، آنچه مهم است ارزیابی و شناخت ریشههای رخ دادن چنین وضعیتی است. کاش جامعهای داشتیم که با دسترسی همگانی و آزاد به این آرشیو، سرقت آنها بلاموضوع میشد و هر کس با پرداخت هزینه مناسب به محتوای آن دسترسی میداشت ولی برای کسانی که امنیت و عدم دسترسی دیگران به اینگونه مطالب، مهمتر از دسترسی به اسلحه و مواد مخدر است باید این پرسش را مطرح کرد که ریشه این تخلف کجاست؟
فرض کنید که یک نفر اصلاحطلب مدیر مجموعهای بود که اسنادش نباید به این صورت در دسترس دیگران قرار میگرفت و در نهایت نیز به صورت پنهانی به سرقت میرفت و در شبکههای خارج از کشور پخش میشد، گمان میکنید که چه اتفاقی رخ میداد؟ درست حدس زدید. این رویداد ابتدا به مهمترین خبر کشور تبدیل میشد سپس تعداد زیادی از افراد بازداشت و پروندهای پر و پیمان برایشان تشکیل میشد و احتمالا دنبال پیدا کردن چندین نفر جاسوس و... نیز میگشتند. ولی هنگامی که اصولگرایان محترم در مصدر کار هستند، صدای چنین خبری درنمیآید تا هنگامی که مطالب آرشیوی آنها در شبکههای خارجی نمایش داده میشود. تازه بعد هم کاری صورت نمیگیرد. حداکثر ارفاق انجام میشود که این مطالب مستقیم به خارج نرفته بلکه شخص ثالثی این کار را انجام داده است!
ریشه بحران مدیریت در ایران وجود این دوگانگی و تبعیض و نیز دورویی ناشی از آن است. چگونه میشود که یکی از مهمترین پستهای سازمان صدا و سیما که مدیریت آرشیو است به این سادگی در دست کسانی قرار گیرد که تن به چنین تخلف بزرگی میدهند؟ پاسخ روشن است. هنگامی که معیار انتخاب افراد براساس دوری و نزدیکی آنان به مدیران ارشد باشد به سادگی میتوان خود را در چنین پوششی جا زد و ارتقای مقام یافت ولی از این مهمتر همان تبعیض یا مصونیت دایمی از مورد پرسش واقع شدن است. کسانی که میتوانند چنین مدیریتی داشته باشند و در عین حال مورد سوال واقع نشوند و پروندهای برایشان گشوده نشود یا حداقل در عرصه عمومی پاسخگو نشوند با خیال راحت هر کاری را خواهند کرد چراکه نگران ضرر و زیان ناشی از کارشان نیستند. تبعیض برخلاف برداشت اولیهاش حتی فردی که به نفع او تبعیض روا داشته شده است را قربانی میکند.
متاسفانه این مساله فقط درباره سرقت آرشیو صدا و سیما نیست بلکه بسیاری از اسناد و اطلاعات حتی فوق سری دیگر از دست میروند و منتشر میشوند ولی اگر حتی خبرش را در ایران دیدید یا آنکه حتی یک نفر را به عنوان متهم آن معرفی کردند حتما ما را هم مطلع کنید. تبعیض ویرانگر است.