سلام نو – سرویس فرهنگ و هنر: مهناز افشار از جمله سلبریتی هایی است که چند وقت یک بار با اظهارات نسنجیده خود حاشیه ساز می شود. یک بار با ریتوییت کردن یک اکانت فیک و یک بار هم با تبلیغ آمپولی که بسیاری از پزشکان آن را خطرناک می دانند.
به گزارش سلام نو، اتفاقات اخیر در رابطه با مهناز افشار باز هم نشان داد که مرجعیت پیدا کردن سلبریتی ها اتفاق ناخوشایندی است که باید برای آن تدبیری اندیشید. با این همه این رویکرد که برخی در پی آن هستند تا از این آب گل آلود برای خود ماهی بگیرند بیشتر شبیه به دادن آدرس غلط است. آنچه به وضوح از اتفاقات اخیر می توان دریافت پنهان شدن مقصران پشت اشتباه یک شخصیت مشهور است.
صورت مساله این است که خانم بازیگر از یک اکانت فیک مطلب کذبی را منتشر کرده که به ادعای دوست قاتل طلبه همدانی انگیزه اصلی قتل بوده است. ادعایی که خیلی منطقی به نظر نمی رسد. این اکانت توییتری با نام مستعار سید مصطفی حجازی و با عکس یک روحانی به نام سید غفار دریاباری اظهارات احمقانه ای را بیان کرده بود که در آن از دختران ایرانی خواسته شده بود به صیغه اعضای گروه حشدالشعبی دربیایند. مهناز افشار هم مثل خیلی از افراد دیگر تحت تاثیر احساسات فریب این توییت را خورد و ضمن انتقاد تند و تیز از این مطلب آن را به اشتراک گذاشت.
حالا صاحب واقعی عکس آن اکانت یعنی سیدغفار دریاباری از مهناز افشار به دلیل انتساب اظهارات خلاف واقع شکایت کرده و محاکمه مهناز افشار در فضای مجازی توسط بعضی کاربران با گرایش های فکری مختلف ترند شده است. در حال حاضر هم حکم صدور جلب برای مهناز افشار توسط شعبه سوم دادسرای بابل باعث شده برخی از این اقدام خوشحال شوند. البته خوشحالی شمار زیادی از آنها به این دلیل است که در این بین همه تقصیرات به گردن یک نفر می افتد و گویی اصلی ترین دلیل قتل طلبه همدانی انتشار یک توییت از مهناز افشار است.
قصد تطهیر اشتباه وحشتناک این بازیگر که برای نوبت چندم تکرار می شود را نداریم اما مساله اینجا است که آیا تقلیل دادن فاجعه خشونت بار اخیر به محاکمه مطالبه یک بازیگر ناآگاه، بی مسئولیتی مسئولان را به اذهان متبادر نمی سازد؟ چطور زمانی که قاتل طلبه همدانی در صفحه اینستاگرام شخصی خود با چند ده هزار فالوور به ترویج خشونت می پرداخت کسی کاری به کار او نداشت اما حالا که فاجعه ای در این سطح رخ داده همه چیز یا تقصیر اینستاگرام است یا تقصیر توییتر و یا تقصیر کاربر مشهور توییتر.
واقعا مشخص نیست نقش نهادهای دیگر در جلوگیری از این اتفاق چه بوده است. در طی این سالها در حوزه فرهنگسازی ضعیف بوده ایم و به لحاظ نظارتی هم کمبودهایی غیرقابل کتمان داشته ایم. در حادثه اخیر نقش پلیس فتا در پیشگیری و برخورد با جرمها بسیار مشهود بوده و نمی توان به آسانی به آن دقت نکرد. نهادهای نظارتی به کسی که هزار و یک خلاف ریز و درشت را نه در خفا بلکه به صورت علنی تبلیغ می کرد کاری نداشتند و حالا گویی همه چیز تقصیر یک شخص است.
در رابطه با اشتباه مهناز افشار هم باید به این نکته اذعان داشت که بایستی بپذیریم شهرت و یا تعداد فالوور منجر به ارتقای سواد رسانه ای نمی شود. مهناز افشار هم مثل بسیاری از دوستان و آشنایان ما در حوزه رسانه سواد کافی ندارد و مانند بسیاری در شبکه های اجتماعی اخبار غیرمستند را هر جا که دستش برسد منعکس می کند. این مشکل ریشه ای تر از آن است که با محاکمه کسی مثل مهناز افشار حل شود.
ارتقای سواد رسانهای نیاز امروز جامعه ماست. نیازی مبرم که اگر به آن پرداخته شود مرجعیت فکری سلبریتی ها که بی خود و بی جهت گسترش یافته را از بین می برد یا دست کم آن را کمرنگ تر خواهد کرد. سواد رسانه ای می تواند نقش موثری در کاهش انواع آسیب های اجتماعی اینترنت محور داشته باشد.
هرچقدر جامعه مدنی تقویت شود نقش آفرینی سلبریتی ها کمتر می شود. به تعبیری دیگر هر قدر ما فضا را به سمتی ببریم که نخبگان جامعه محل رجوع مردم باشند دیگر امثال مهناز افشار و یا هر سلبریتی دیگری که حداکثر یک بازیگر خوب هستند برای مردم تبدیل به متخصص در همه امور نخواهند شد.
نظرات