سلام نو – سرویس سیاسی: با به پایان رسیدن فصل اول عصر جدید دوستان و حامیان علی فروغی، مدیر شبکه سه سیما، این برنامه و میزان پیامکهای آن را تبدیل به چماقی برای کوبیدن عادل فردوسیپور و نود کردهاند و درخشش عصر جدید را به حساب کارنامه فروغی گذاشتند و تاکید کردند که مدیر موفق و جوان شبکه سه دست بر روی زانوی خود زده و بدون برنامه رانتی عادل درخشیده!
اما آیا چنین مقایسهای درست است؟ مقایسه عصر جدید و جایزه نیم میلیاردی آن که چند شبانه روز تبلیغات تمام مدت تلویزیون را با خود داشت با 90 فردوسیپور که تنها چند ساعت روی آنتن بود؟
علیرضا خوشبخت، روزنامهنگار در این باره مینویسد:
90 را با عصر جدید مقایسه می کنند و به فردوسیپور طعنه بیننده میلیونی میزنند. عزیزان ارزشی اگر شما و رییس شبکه سه و کل امپراتوری رسانه ای شما ذره ای جرات دارد یک ساعت برنامه در پرت ترین ساعت شبانه روز و در هر شبکه ای به 90 اختصاص دهید، بعد در مورد تعداد بینندگان قضاوت میکنیم...
رضا رئیسی، روزنامهنگار دیگری است که به تفاوت عصر جدید و 90 اشاره میکند و مینویسد:
فرصت طلب تر از کسانی که رای به عصر جدید را دستمایه کنایه و متلک به عادل فردوسیپور می کنند، نداریم. آخه شقایق چه ربطی داره به علی فروغی؟؟ یک برنامه عامه پسند با مولفه های مخاطب پذیر در ژانر سرگرمی مشخص که باید مخاطب داشته باشه. اگر دنبال مقایسه با نود هستید،هم ژانرش را رو کنید.
اما بیایید این مقایسه را تا حدی کنار بگذاریم و فرض کنیم که عصر جدید پیروزی قهرمانانه علی فروغی بوده است بر عادل فردوسیپور، پیروزی یک مدیر ارزشی، جوان و توانمند بر عادل تمامیتخواه، ناکارامد و نامحبوب! حتی اگر چنین باشد باز هم این علی فروغی و حامیانش هستند که بیشترین هزینه را کرده و بیشتر از همه باختهاند.
عصر جدید یک برنامه ساده نبود، درست مثل برنده باش که یک برنامه معمولی نبود. هر دو این برنامهها فقط و فقط برای سرگرمی و پول درآوردن ساخته شدهاند و هیچ کارکرد دیگری ندارند. نه برنده باش با سوالهای مسخره و به شدت دم دستیاش مطالعه را افزایش میداد و نه عصر جدید بنگاه استعداد یابی است، آن چنان که آمریکن گات تلنت هم نبوده و نیست.
عصر جدید و برنده باش را به جرات میتوان هالیوودیترین برنامههای چند سال اخیر صدا و سیما دانست، برنامههایی که به قول طرفدارانشان "های کپی" یا کپی با کیفیتی از نسخههای آمریکایی خود هستند و برخلاف مولفهها و جریان مرسوم و غالب در صدا و سیما تولید شدند.
برنامههای تولیدی در صدا و سیما حتی به صورت شعاری هم که شده باید ارزشهای مدنظر سازمان را ترویج کنند و به مخاطب چیزی یاد بدهند و خالی از معنا نباشند تا مدیران صدا و سیما بتوانند خود را پیرو حرف امام در دانشگاه بودن صدا و سیما بدانند.
عصر جدید و برنده باش، دو محصول شاخص دوره مدیریت فروغی به طور کامل فاقد این خسیسه هستند و عقب نشینی کامل یک جوان انقلابی از ارزشهای مورد نظر جبههی انقلاب به حساب میآیند، عقب نشینی روشنی که برای تثبیت قدرت صورت میگیرد.
در نتیجه میتوان پیروزی عصر جدید را شکست گریز ناپذیر آن گروهی دانست که خود را مدعی انقلابی و ارزشی بودن میدانند و رقبای اصلاحطلب خود را برای ساخت فیلمهایی به مراتب وزینتر از عصر جدید و برنده باش به غرب زدگی و هالیوودیسم متهم میکنند. ارزشیها حالا برای پیروزی بر رقیب و حفظ قدرت دست به هر کاری میزنند حتی اگر آن کار کپی تمام و کمال از هالیوود باشد.
این عقب نشینی یا به تعبیری تغییر رویه وقتی اهمیت مضاعف پیدا میکند که جایگاه علی فروغی و شبکه سه را در معادلات جریان مشهور به انقلابی بفهمیم. مهدی محمدی، تحلیلگر امنیتی نزدیک به این جریان در توییتی با اشاره به این موضوع میگوید:
عصر جدید فقط یک برنامه تلویزیونی نیست، علی فروغی هم بیش از یک مدیر شبکه است. این برنامه و شبکه ۳ الگویی است از مسیری که جریان انقلابی در گام دوم خود به آن سخت نیازمند است: مهربان با مردم و اهل ریسک های بزرگ برای پیوند با ‘همه جامعه’، بدون عدول از ارزشها و ضمن انقلابی ماندن.
البته هم مهدی محمدی و هم علی فروغی به خوبی میدانند که نه ترویج قمار در برنده باش مصداق عدم عدول از ارزشها است و نه برنامهای مثل برنده باش مصداق انقلابی بودن است.
ساما، یک کابر توییتر، با اشاره به این مسئله در توییتر خود مینویسد:
بیست سال پیش چقدر احتمال میدادید برنامهای مثل خندوانه و عصر جدید در تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شود؟ عصر جدید، خندوانه، دورهمی و ... بر خلاف جیکهای گزارشآگهی، «پیروزی فروغی» نیست؛ نشانه عقبنشینی جمهوری اسلامی از سیاستهای فرهنگیاش است و تلاش برای همراهی با قشر متوسط. خوبه.
واقعیت این است که چنین عقب نشینیهایی برای طیف مشهور به ارزشی عقب نشینیها ناخواسته و خوشایندی است که به نفع جامعه ایران است و به شرط عوض شدن معیارها و ارزشها میتواند برای علی فروغی و طیف ارزشی پیروزی باشد، استانداردهایی که بعید است واقعا عوض شده باشد.