فلاسفه،جامعه شناسان،روان کاوان،رفتارشناسان و متخصصان همگی معتقدند که با وجود زندگی پر از اضطراب و پرتنش و تشویق هایی که در اطراف وجود دارد،می توان لحظات و زندگی ای سرشار از آرامش را به وجود آورد که در این مطلب به برخی از آن ها و در مطلب دیگر به ادامه ی آن ها اشاره خواهیم کرد.
پذیرفتن نقاط ضعف خود
به گفته دومینیک میلر،روانکاو، "نگرانی یا اندوه همواره نشان دهنده امری واقعی است که در درون ما می گذرد.بهتر است به جای تلاش برای ازبین بردن آن ها،سعی کنیم علت شان را بفهمیم".
درک عمیق باعث پیدایش اضطراب است و کار کردن روی خود به ما امکان می دهد مسائل را روشن تر ببینیم.برای مثال،اگر متوجه نشویم چه چیزی در پس حسادت ما وجود دارد و پنهان شده است،نمی توانیم مانع خود شویم که در عشق انحصارطلب نباشیم.
میلر می گوید:" اگر لحظاتی توام با آرامش داشته باشیم،می دانیم که این لحظات ادامه دار نیستند.در واقع،به دنبال نبود هرگونه تنش و کشش درونی بودن اشتباه است و ناآگاهی از طبیعت درون را نشان می دهد،زیرا انسان در عمق وجود خود،آنقدر که مشتاق لحظات هیجان انگیز است،مشتاق آرامش نیست.آیا بارزترین مثال آن موضوع عشق نیست؟ "
اینکه فرد تضادها و ضعف های خود را بپذیرد مرحله ای بسیار مهم و ضروری می باشد.این احساسات که در روانکاوی "بیمارگونه "توصیف اند،بدون اینکه قصدشان ساختن مردان و زنان "بدی "از ما باشد،ما را مجبور به عمل می کنند.مسئله این است که به چه صورت ناراحتی هایمان را تغییر دهیم.برخی از افراد روش ایجاد و خلق هنری را انتخاب می کنند و برخی دیگر فعالیت های خیرخواهانه را برمی گزینند و همین "تغییر ناگهانی "ست که باعث به وجود آمدن آرامش می شود.
فروید یک اصل دارد مبنی بر اینکه از منیت گذشتن یعنی از کشش درونی خود بگذریم تا به آن "من "برسیم که عمل می کند.
سارتر هم چیزی جز این را مطرح نمی کند: "تا زمانی که چیزی نیافته ایم که به خاطر آن مرگ را بپذیریم انسان نیستیم؛چیزی که از ما فراتر برود و لزوما با خود ما پایان نگیرد."بنابراین،به کار گرفتن حالات روحی در جهت بهتر شناختن خویش و رشد یافتن به معنای مفهومی عمیق دادن به وجود خویش است."
نوشتن خاطرات روزانه
دومینیک میلر بیان می کند که توصیف آلام و درد ها می تواند به آن ها معنا و وجود ببخشد.کریستف آندره،روانکاو و روان درمانگر،این طور توصیه می کند: "دنبال عبارات زیبا و پر آب و تاب نباشید.مهم این است که هیجانات و احساسات خود را همان طور که به سراغ تان می آیند،توصیف کنید.ممکن است ابتدا با مشاهده پیش پاافتادگی نوشته هایتان مایوس شوید،ولی رفته رفته ضمن این که در توصیف حالات روحی خود دقیق تر می شوید نوشتارتان ظرافت بیشتری پیدا می کند. "
به جسم خود مسلط باشید
میشل دکلرک هشدار می دهد که "احساس منفی پیامی است از جسم به روح.بنابراین اشتباه است که از روح انتظار داشته باشیم بدون کمک جسم از احساسات منفی خلاص شود.اگر گاهی نمی توانیم در مقابل آشفتگی ذهنی که مثلا به ما می قبولاند که هرگز موفق نمی شویم،کاری انجام دهیم،می توانیم ببینیم جسممان از ما چه می خواهد.برای این که حالات روحی ما با تصوراتمان تقویت نشود و برای اینکه اجازه ندهیم اضطراب بر ما چیره شود مکثی چند دقیقه ای می تواند زمان و پریشانگویی ما را متوقف کند.در این میان،نقش اساسی تنفس را فراموش نکنیم؛دم و بازدم عمیق باعث انبساط جسم و روح می شود. "
قطعا مدیتیشن برای آرامش جسم و روح بسیار مناسب است.فردریک رزنفلد،روان پزشک یادآور می شود که به کمک مدیتیشن احساسات مثبت رشد می کنند،احساسات منفی کاهش پیدا می کنند و توانایی ما برای حل کردن مشکلات افزایش می یابد.
آیا رهاسازی خویش و مدیتیشن موجب الهام بخشی ما نمی شوند؟این روان پزشک تاکید می کند:فعالیت جسمانی به سیستم عصبی پاراسمپاتیک که سیستم آرامش است،در حالت بی تحرکی بدن کمک می کند.قلب به آرامی می تپد،عضلات منبسط است،دهان خشم نیست و تنفس عادی است.