سلام نو - سرویس فرهنگ و هنر | مرتضی کوه مسکن : فیلم «مردن در آب مطهر» به نویسندگی و کارگردانی نوید محمودی و تهیه کنندگی جمشید محمودی، دومین و آخرین فیلمی بود که در روز ششم سی و هشتمین جشنواره ملی فیلم فجر برای اهالی رسانه و هنرمندان در پردیس سینما گالری ملت بر روی پرده رفت.
مردن در آب مطهر پنجمین اثر مشترک برادران محمودی پس از فیلم های موفق «چندمترمکعب عشق»، «رفتن»، «رونا» و «شکستن همزمان بیست استخوان» می باشد که در بخش مسابقه ی سی و هشتمین دوره جشنواره فیلم فجر حاضر است.
کسانیکه آثار قبلی برادران محمودی را دیده اند، با سبک فیلمسازی و محتوای فیلم های این دو برادر افغان آشنا هستند، عاشقانه هایی با اشاره به مشکلات و معضلات اجتماعی هموطنان افعان، درون مایه اکثر فیلم های نوید و جمشید محمودی می باشند، مردن در آب مطهر، باحفظ همین خط مشق به پدیده ای با نام مهاجرت می پردازد.
بیشتر بخوانید :
بررسی فیلم «مردن در آب مطهر» / فیلمی اجتماعی با مضمون عاشقانه در خصوص مهاجرت جوانان افغان
در ابتدای فیلم با صحنه ی حضور چند جوان افغان در کنار هم روبرو می شویم که تصمیم به مهاجرت به اروپا را گرفته اند و هرکدام از رویاهایشان برای مهاجرت می گویند. درحالیکه برای مهاجرت ابتدا باید به ایران بیایند و سپس از طریق کشورهای همسایه مهاجرت کنند.
متین حیدری نیا، علی شادمان، صدف عسگری و ندا جبرائیلی بازیگران اصلی مردن در آب مطهر هستند که در فیلم به روایت این داستان می پردازند. حامد با بازی متین حیدری نیا از افغانستان به ایران آمده است و به همراه رونا با بازی صدف عسگری که در راه رسیدن به ایران آشنا شده است، قصد مهاجرت به آلمان را دارند.
اگرچه این دو در همان ابتدای آشنایی شان دلباخته هم می شوند و در ادامه ی داستان فیلم ناچارند که از هم دور شوند.سهراب با بازی علی شادمان در نقش دوست حامد در ایران به استقبال او می آید و قرار است به همراه خواهرش ستاره با بازی ندا جبرائیلی چند روزی میزبان حامد باشند.
صحنه های بازی سهراب و حامد در چند پلان مشخص محدود می شود و علی شادمان به هیچ وجه نتوانسته است بازی قابل قبولی را از خود در نقش یک جوان افغان ارائه کند. به همین اندازه متین حیدری نیا که پس از دوری چندساله به سینما بازگشته است، بازی روان و آرام و مخاطب پسندی را در فیلم به نمایش گذاشته است.
صحنه های رفت و آمد این دو شخصیت با موتورسیکلت و نیز گفتگو های آن ها در خانه ای که در خرابه های اطراف تهران واقع شده است، به نوعی به یک تکرار در طول فیلم تبدیل می شود که خیلی مورد پسند مخاطب عام نیست و از حوصله مخاطب حین تماشای فیلم خارج است.
آنچه که نیروی محرکه ی فیلم است و به داستان فیلم کمی سر و سامان می دهد، پدیده ای به نام مهاجرت است که ذهن حامد را به شدت درگیر خود کرده است. درحالیکه حامد از اصل و واقعیت این موضوع بی اطلاع است و در تهران متوجه می شود که برای مهاجرت باید دین خود را تغییر دهد و این مساله درگیری های ذهنی فراوانی را برای او به وجود می آورد.
سهراب و خواهرش ستاره با بازی ندا جبرائیلی که هردو طعم تلخ مهاجرت را کشیده اند و در این امر شکست خورده اند، کمک های فراوانی را به حامد می کنند تا بتواند بپذیرد که برای مهاجرت باید دینش را تغییر دهد. صحنه های مانند نماز خواندن حامد و نیز فتوای روحانی افغان که تغییر دین را کفر می داند، نشان از عدم پذیرش این موضوع از جانب حامد دارد.
اما با جلو رفتن داستان و صحبت های برادر حامد و همچنین سهراب، حامد کم کم می پذیرد که برای مهاجرت چاره ای جز پذیرش تغییر دینش ندارد و گویا باید به دین مسیحیت روی بیاورد و چیزی که متین حیدری نیا سعی کرده است با تفکر و آرامش و به دور از هرگونه بازی اضافی و شلوغ کاری آن را به بهترین شکل ممکن نمایش دهد.
برادران محمودی در مردن در آب مطهر تلاش کرده اند با حفظ لوکیشن های محدود و کمترین اتفاقات ممکن، موفقیت فیلم های قبلی شان را به دست آورند که در عمل در این امر شکست خورده اند و تنوع در صحنه و شخصیت های داستان می توانست کمک بیشتری برای موفقیت فیلم به آنان کند.
در حالیکه فیلم رو به پایان است، حامد به طور اتفاقی با صحنه ی ربوده شدن رونا از جانب دو مرد غریبه مواجه می شود و دقایق پایانی فیلم کمی از کندی و صحنه های آرام ابتدایی فیلم فاصله می گیرد و بازیگران و همچنین تماشاگران را درگیر چالش می کند.
حامد که دلباخته ی رونا شده است و آن ها قرار دیدار بعدی شان را به امید موفقیت در مهاجرت در آلمان گذاشته اند، حالا به دنبال یافتن دختری است که در آغاز این راه دشوار و در همین تهران او را از دست داده است.
پیگیری های حامد و سهراب برای یافتن رونا بی نتیجه است و تنها چیزی که آن ها از رونا به دست می آورند، یک فیلم چند دقیقه ای است که توسط دوست رونا حین ربوده شدن او ضبط شده است. گویی که در ظاهر برادران رونا از افغانستان به دنبال یافتن خواهری به ایران آمده اند که خانه و خانواده اش را به امید رویای واهی مهاجرت رها کرده است و حالا باید به کشورش بازگردد.
برادران محمودی نیز به گفته ی خودشان در این فیلم به دنبال بیان همین مساله هستند و مهاجرت، رویایی که برای تحقق آن انسان ها دست به هرکاری می زنند و چه بسی ممکن است در این راه جانشان را هم از دست بدهند.
درست مثل اتفاقی که برای رونای مردن در آب مطهر رخ می دهد و جسد بی جان رونا توسط ماموران انتظامی ایران در حالی در کنار یک رودخانه و آب روان پیدا می شود که به نظر توسط همان دو مرد جوان کشته شده است.
حامد که قصد ترک ایران به مقصد ترکیه را برای آغاز مهاجرت را دارد، از تصمیمش پشیمان می شود و با تماس با پلیس خبر از ربوده شدن رونا می دهد، در واقع این حامد است که جسد بی جان رونا در کنار آب مطهر را شناسایی می کند و زمانیکه در سکانس پایانی فیلم وسایل رونا داخل کوله پشتی اش را که با کلی خیال و آرزوی محال بسته شده است می بیند، با کتاب مقدس مسیحیت روبرو می شود و ذهنش درگیر تر از همیشه و دچار کلی سوال بی جواب می شود.
حالا حامد دیگر راهی برای مهاجرت ندارد و باید به کشورش بازگردد. فارغ از هرگونه ملیت و مذهبی که در آن هستیم، باید بپذیریم که به دلیل اتفاقات گوناگون در دنیای اطرافمان انسان های بی گناه بسیاری هستند که به امید مهاجرت به کشوری امن تر و با موقعیت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی بهتر جانشان را از دست می دهند. درست مثل رونای مردن در آب مطهر! در حالیکه آسمان خدا در همه جای این کره ی خاکی آبیست...
فهرست عوامل فیلم «مردن در آب مطهر»
نویسنده و کارگردان : نوید محمودی
تهیهکننده : جمشید محمودی
بازیگران : علی شادمان، ندا جبرائیلی، متین حیدرنیا، صدف عسگری و سوگل خلیق علیرضا آرا، امیررضا رنجبران، خیام وقار، پیمان مقدمی، مهتاب جعفری، فرید اسحاقی، فاطمه شکری، محیا رضایی، فاطمه میرزایی و علیرضا مهران و ...
مدیر فیلمبرداری : مرتضی غفوری
تدوین : نیما جعفری جوزانی
صدابردار : محمد شاهوردی
طراح صحنه : مهدی موسوی
طراح چهره پردازی : محمود دهقانی
طراح لباس : شبنم اصغری
دستیار کارگردان و بررنامه ریز : سیاوش رمضان لو
منشی صحنه : فائزه گرکانی
مدیر تولید : هادی حیدری