سلام نو – سرویس سیاسی: سخنرانی تازه سید محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات و شناخته شدهترین چهره اصلاحطلب کشور باز هم محل جدل نظرات مختلف درباره اصلاحطلبی شد، به ویژه باز هم سر این بحث را باز کرد که آیا اصلاحطلبان حذف شدنی هستند یا نه؟
در دهه گذشته و از سال 88 دو گروه مختلف برای حذف اصلاحطلبان از صحنه سیاسی تلاش کردند. نخست و در سال 88 این طیف رادیکال اصولگرا بود که میخواست به لطف رای احمدینژاد و حوادث برآمده از انتخابات، بساط اصلاحطلبی را جمع کند. بعد از آن انتخابات جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی منحل شدند و بسیاری از احزاب اصلاحطلب کرکره خود را پایین کشیدند.
جدای از حصر، بسیاری از چهرههای ارشد اصلاحطلب از جمله مصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی و سعید حجاریان به زندان افتادند و فضای برای اصلاحطلبان تنگ و تنگتر شد.
با این همه در نهایت در سال 92 اصلاحطلبان پشت روحانی اصولگرا جمع شدند و ناگهان پس از چهار سال گوشه نشینی به میانه زمین سیاست ایران بازگشتند.
حالا یازده سال بعد سال 88 و هفت سال پس از بازگشت 92 این بار اصلاحطلبان به جز رقبا و البته دشمنان سنتی خود با یک دشمن جدیدی به نام براندازان نیز مواجهاند. براندازان نیز مثل اصولگرایان رادیکال، اصلاحطلبان را مانع تحقق اهداف خود و آنان را ضامن بقای حاکمیت میدانند.
همانطور که اصولگرایان رادیکال معتقدند اگر سنگ اندازی اصلاحطلبان و اساس اصلاحطلبی نبود ایران تاکنون هم قدرت اتمی بود و هم آمریکا را به زانو در آورده بود، براندازان هم گمان میکنند اگر طرفداری اصلاحطلبان از حکومت و به طور کلی اصلاحطلبی نبود نظام تاکنون سرنگون شده بود.
اما چرا نه اصولگرایان صاحب قدرت و نه براندازان صاحب رسانه و بدون محدودیت، نتوانستند اصلاحطلبان را حذف کنند؟ آیا آنها در آینده میتوانند دست به چنین کاری بزنند؟
واقعیت غیرقابل انکار این است که هم اصولگرایان رادیکال و هم براندازان در جامعه ایران در اقلیت قرار دارند و در عموم موارد حتی ناراضیترینِ مردم هم در شرایط عادی مایل نیستند اختیار کشور را در دست احمدینژاد یا رضا پهلوی قرار دهند. در مقابل اصلاحطلبان اعم از دوم خردادی یا غیر آن پایگاه به مراتب قویتر از هر دو طرف دارند که حذف این طیف سیاسی را عملا غیرممکن میکند.
حالا بر فرض اگر یکی از این دو طیف بتواند اصلاح طلبان فعلی را حذف کند چه میشود؟ اصلاحطلب امروز عموما به حامیان سید محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 76 گفته میشود. اگر فرض کنیم که این گروه به طول کامل از صحنه سیاسی کشور حذف خواهد شد در واقع یکی از قطبهای قدرت سیاسی حذف میشود.
اگر چنین شود ساختار قدرت خود به خود قطب جدید ضد قدرتی تولید میکند. به تجربه حذف نهضت آزادی و نیروهای ملی از صحنه سیاسی که نگاه کنیم میبینیم پس از حذف این نیروها بخشی از محافظهکاران به ضرورت اصلاحطلبی پی بردند و جایگاه اپوزوسیون به خود گرفتند.
در سال 88 چنین تجربهای تکرار شد و بخشی از نیروهای محافظهکار با چرخش در جای اصلاحطلبانی قرار گرفتند که از دایره رسمی سیاست حذف شده بودند. در نهایت بازی چنان پیش رفت که حسن روحانی رئیس جمهور اصلاحطلبان و علی مطهری از سرلیستهای آنان در انتخابات مجلس شد.
تجربه سیاسی در جهان و ایران نشان میدهد اندیشه رفرمیست یا اصلاحطلبی حذف نشدنی است و هرگروه سیاسی اصلاحطلب حذف شود ساختار سیاست و قدرت جایگزین آن را تولید میکند. در نتیجه شاید رادیکالها بتوانند اصلاحطلبان را مثل نهضت آزادی از ساختار رسمی قدرت حذف کنند ولی نمیتوانند جلوی بازی تولید آنها را بگیرند.