سلام نو – سرویس اجتماعی: 3 خرداد 1361 خرمشهر پس از ۵۷۶ روز اشغال آزاد شد، شهری که از اولین نقاط مورد حمله عراق بود و در روزهای ابتدایی جنگ پس از 34 روز مقاومت کمنظیر نیروهای ارتش و سپاه سقوط کرد.
آزاد سازی خرمشهر بیتردید مهمترین و امید بخشترین پیروزی ایران در جنگ هشت ساله بود. رسیدن به مسجد جامع، نماز خواندن در آن، صدای آهنگران و حسین فخری و لمس کردن خاک خرمشهر رخدادی بود که چشمها را تر میکرد.
در عملیات بیتالمقدس که به فرماندهی مشترک علی صیاد شیرازی از ارتش و محسن رضایی از سپاه صورت گرفت ۳ هزار نفر از نیروهای ایرانی شهید و ۱۲ هزار نفر مجروح شدند تا تابلوی به خرمشهر خوش آمدید دوباره بر سر در شهر نصب شود.
حالا هرچند سی و هشت سال از آزادی خرمشهر میگذرد اما هنوز که هنوز است خبری از آبادی خرمشهر نیست. کافی است گشتی در شهر بزنید تا ساختمانهای گلوله خورده را ببینید، خرمشهر سی و هشت سال است که از دست نیروهای عراقی آزاد شده اما از شبح جنگ و تخریب نه.
خرمشهر قبل از جنگ، نگین جنوب و شهری پیش رو و به روز بود. به طور مثال بندر خرمشهر تا قبل از جنگ تحمیلی 60 درصد تجارت دریایی ایران را بر دوش میکشید ولی پس از آزادی و پس از جنگ این جایگاه هیچ وقت احیا نشد.
اما تمام دردسرهای خرمشهر به جایگاه اقتصادی آن خلاصه نمیشود و زندگی مردم نیز با مشکلات فراوانی رو به رو است. دولت پشت دولت آمده و رفته ولی مشکل آب شیرین خرمشهر هنوز که هنوز است حل نشده و آب این شهر هنوز کیفیتی که باید را ندارد و گاهی آب چنان شور میشود که آب شیرین کنهای خانگی هم کاری از پیش نمیبرند.
تاریخ بنویس که روزگاری عروس خاورمیانه شاهراه حیاتی کشور بود. به یادآور شهر بهشت جویندگان و کوه و جلال بندرش را. به یادآور رودخانه خروشان کارون که جولانگاه اقیانوس پیماهای غول پیکر بود. به یادآور نخلهای سر به فلک کشیده خرمشهر را که سبزی و خرمی ایران را رقم میزد. به یادآور کوچههای پر از مهر و صفایش را، سلام بر خرمشهر، شهری که داشتههایش را با نداشتههای کشور تقسیم کرد و خود را در دو راهی نداشتهها و معضلات غوطهور کرد.
این توصیف عبدالله سامری، نماینده خرمشهر در مجلس دهم از این شهر است، شهری که بود و قرار بود باشد ولی دیگر نیست. خرمشهر روزگاری زیر آفتاب داغ جنوب میدرخشید و خودنمایی میکرد ولی حالا زیر داغی این آفتاب در حال آب شدن است.
خرمشهر که روزگاری در کنار آبادان مرکز کار و مشغله و جنب و جوش بود امروز جز ۲۰ شهر اول دارای نرخ بیکاری بالا در کشور است، آن هم در حالی که دولتهای مختلف بارها وعده حل مشکل بیکاری در این شهر را دادند. غلامرضا شرفی منتخب آبادان در مجلس دهم، ۲۳ اردیبهشت ۹۵ نرخ بیکاری آبادان و خرمشهر را ۵۰ درصد اعلام کرد و خواستار توجه بیشتر به توسعه و اشتغالزایی در این دو شهر شد.
خرمشهر که روزگاری مرکز جذب بیکاران و اشتغال آنها بود امروز مرکز بیکاران و دستفروشانی است که برای خرید مایحتاج روزانه خود ساعتها زیر آفتاب بساط میکنند.
۲۳ اسفند ۹۳ را به خاطر بیاوریم، روزی که یونس عساکره میوه فروش دستفروش خرمشهری بعد از برخورد ماموران شهرداری خود سوزی کرد. یونس مشتی از خروارها خرمشهریای بود که فقر گلویشان را میفشرد و تحملشان به سر رسیده بود و چارهای پیش روی خود ندارند.
امثال یونس عساکره نماد دردهای بیپایان خرمشهر هستند و مظلومیتی که از روز نخست جنگ، خرمشهر اسیرش شده است. محمد جهانآرا فرمانده محبوب سپاه خرمشهر در توصیف مظلومیت خرمشهر در روزهای نخست جنگ میگوید:
مردم خرمشهر مظلوم واقع شدهاند. به آنها کمکی نشد. تجهیزاتی نیامد. آنها از دل و جان مایه گذاشتند. من بعضی از شبها جسد بچههای خرمشهر را میبینم که توسط سگها تکهپاره میشود، ولی ما نمیتوانیم از سنگرها و پناهگاهها خارج شویم و این جنازهها را نجات دهیم.
این مظلومیت هنوز ادامه دارد. جای گلولهها هنوز روی تن شهر زنده است و زخمهای کهنه این شهر هنوز که هنوز است از پس تمام دولتهایی که آمده و رفتهاند التیام نیافته.