سلام نو – سرویس اجتماعی: این روزها با اوج گیری تظاهرات ضد نژاد پرستی در آمریکا و مشکلات پیش آمده برای افغان در ایران و البته انتشار آمار درباره رویکرد تهرانیها درباره افغانها این سوال دوباره مطرح شده که آیا ایرانیها نژاد پرست هستند؟
این پرسش پس از آن به شکل جدیتر مطرح شد که روزنامه شرق سهشنبه ۱۳ خردادماه طی گزارشی بخشهایی از نتایج یک پیمایش درباره نگرش ایرانیان نسبت به مهاجران افغان را منتشر کرده که بر اساس آن در برابر ۴۳ درصد موافقان ممنوعیت حضور اتباع افغانستان در تهران، ۴۱ درصد گفتهاند با ممنوع شدن حضور آنها مخالفند. همچنین ۴۴ درصد از تهرانیها با جداسازی محل زندگی اتباع افغانستان در «محلههای خاص» ابراز موافقت کردهاند.
نژاد پرستی چیست؟
نژاد پرستی یا تبعیض نژادی عبارت است از نوعی پیشداوری و تبعیض، که متمرکز بر تفاوتهای نژادی حاصل از تفاوتهای ظاهری جسمی، فیزیکی و نیز تفاوتهای فرهنگی حاصل از زبان، آداب و رسوم، دین، تاریخ و امثال آن باشد.
نژاد پرستی عموما از سوی نژاد سفید و علیه دیگر نژادها از جمله زرد پوستان، سرخ پوستان و سیاهپوستان اعمال میشده و در آمریکا مسئلهای بسیار جدی محسوب میشود.
کشتار سرخپوستها، به بردگی گرفتن سیاه پوستها و البته بیگاری کشیدن از زرد پوستها از جمله عواقب این رویکرد در آمریکا بود. البته پیش از آمریکا نیز فاشیستها و در راس آنها هیتلر، پرچمدار رویکرد نژاد پرستانه و ملیگرایانه بودند.
آیا ایرانیها نژاد پرست هستند؟
پاسخ به این پرسش چندان که به نظر میرسد ساده نیست. ایرانیان سابقه برده داری گسترده به شکل اروپا و آمریکا را نداشتند و تا قبل از دوران رضا شاه اصلا به آن معنا با نژاد پرستی و ملیگرایی آشنا نبودند، با این همه این قابل انکار نیست که در زمان رضا شاه هستههای طرفدار هیلتر و نژاد آریایی در کشور وجود داشتند، هرچند هیچ گاه با اقبال چندانی رو به رو نشدند.
صادق زیباکلام، استاد شناخته شده علوم سیاسی طی سخنرانی خود در موسسه بهاران در پاسخ به این پرسش که آیا ایرانیها نژاد پرست هستند یا خیر گفت:« پاسخ من آری است. من چند ویژگی را دیدهام و به این نتیجه رسیدهام که نژادپرستیم. اول اینکه ما خود را برتر از دیگران میبینیم، ساختاری که نظام رسمی ما پیدا میکند و وجهی رسمی که در میان مردم جاری است این را نشان میدهد. همچنین تنفر از اقوام و ملیتهای دیگر که برجستهترین آن نفرتی است که از اعراب و افاغنه داریم. ویژگی دیگر جایگاه مهمی است که در تاریخ برای ایران قائل هستیم و نگاه شکبرانگیزی که به کشورهای دیگر داریم».
محمد جواد حق شناس، استاد علوم سیاسی و عضو شورای شهر که دیگر سخنران این نشست بود ضمن مخالفت با حرفهای صادق زیباکلام گفت: «تعریف نژادپرستی در ادبیات ایشان دقیق نیست و برداشتی است که ایشان دارند و آن را مساوی با نژادپرستی میدانند؛ مثلا میگویند رفتاری که ما با افغانها داریم محکوم است».
او ادامه میدهد:« آقای زیباکلام میگویند افغانها بیمه ندارند، خب ١١ میلیون ایرانی هم بیمه ندارند. ما نباید کاسه داغتر از آش شویم و مشکلات بوروکراتیک اداری ایران را نشانه نژادپرستی بدانیم».
ایران هم کشوری مثل دیگر کشورهای دنیا است و با جنسی از نژاد پرستی دست و پنجه نرم میکند، آن چنان که چینیها، هندیها، آمریکاییها، اروپاییها و استرالیا نیز با تبعیض نژادی علیه رنگین پوستها و مسلمانان دست و پنجه نرم میکنند، اما به نظر میرسد مشکل نژاد پرستی در ایران آن چنان بحرانی نباشد و بحران در جای دیگری قرار گرفته باشد.
ایرانیان در همین قرن اخیر دو بار و در شرایطی بحرانی پذیرای مهاجرانی با خصوصیات ظاهری متفاوت بودند. گروه نخست بیش از صد هزار نفر از مهاجران لهستانی که آواره ایران شدند و درست در قحطی وارد کشور شدند. گروه دوم اما همسایههای همزبان ایرانیان یعنی افغانها بوند که درست در بحران جنگ هشت ساله راهی ایران شدند.
در هیچ کدام از این دو مورد ما شاهد ضدیت مردم با مهاجرین نیستیم بلکه به نسبت شاهد پذیرش آنها در شرایط بحرانی هستیم. به خصوص درباره افغانها در هم تنیدگی این قدر زیاد میشود که بر اساس آمار رسمی بیش از ۲ هزار نفر از شهروندان افغانستان در دوران دفاع مقدس در جنگ تحمیلی شهید و تعداد زیادی نیز زخمی شده یا به اسارات درآمدند.
پس مشکل کجاست؟ به نظر میرسد مشکل اساسی ایرانیان در حال حاضر نه نژاد پرستی بلکه دیگر ستیزی باشد، دیگر ستیزیای که به طور طبیعی نژاد پرستی را نیز تقویت میکند.
مدیریت بد دولت در کنار کمبود منابع و مشکلات اقتصادی باعث دیگر ستیزی گستردهای در ایران شده که شامل شهروندان خود ایران هم میشود. با امروز شاهد دیگر ستیزی تهرانی-شهرستانی، شمالی-غیرشمالی و ... هستیم.در واقع به علت کمبود منابع مردم ترجیح میدهند گروه و دسته نزدیک به خودشان در اولویت مصرف منابع باشد. آن چنان که عرب ستیزی چند سال اخیر نیز از بیش از آن که حاصل نژاد پرستی باشد واکنشی به برخی سیاستهای موجود است.
این مسئله البته چیزی از بدی دیگر ستیزی و خطر قوت گرفتن نژاد پرستی کم نمیکند اما به ما یاد آور میشود که برای حل مشکل آن را دقیق و درستتر بشناسیم.