ایسنا نوشت: این مصاحبه را میخوانید:
آقای ظریف روز گذشته در مقابل دوگانهسازی دیپلماسی- مقاومت گفت که هر هفته با شهید سلیمانی جلسه هماهنگی داشته است. به نظر شما در جمهوری اسلامی چنین دوگانهای داریم؟
پاسخ کاملاً روشن است؛ خیر چنین دوگانهای نداریم. زیرا کار مقاومت نیاز به پیامرسانی دارد و این پیامرسانی از طریق دیپلماسی صورت میگیرد. اگر به تاریخ برگردیم، میبینیم شهید سلیمانی قبل از بحث ورود داعش نمود بیرونی چندانی نداشت، اساس کار این شهید حکم میکرد که چندان خودش را نشان ندهد. طبیعتاً پیامهای مربوط به این حوزه باید از طریق دیپلماسی دنبال میشد. البته داعش باعث شد که شهید سلیمانی نبرد آشکار با عوامل آشکار دشمن داشته باشد، والا حرکت آنان و اقدامات آنان کاملاً پنهان بود. بنابراین این طور میتوان گفت که عمدتاً سیاستهای مقاومت پنهان است و براساس یک خط مشی ناگفته و نانوشته دنبال میشود، درحالی که دیپلماسی یک روال مشخص، تعریف شده و آشکار دارد که اینها باید در خدمت همدیگر قرار داشته باشند.
از قضا در این قضیه ما هرگز شهید بزرگوار سلیمانی را در مسیر هجمه به دولت نمیدیدیم، گرچه انتقاداتی داشت و در بسیاری از زمینهها نقطه نظرات متفاوتی داشت، اما نقطه نظرات خود را از طریق تخریب دنبال نمیکرد، بلکه با تعامل سعی میکرد دیگران را به سیاست درستتر و دربردارنده مصالح بیشتر جامعه سوق بدهد. بنابراین اگر آقایان ادعای این مطلب را دارند، باید توجه کنند که شهید سلیمانی حتی میگوید من حتی حاضرم در اتخاذ برخی مواضع دست رئیس جمهوری را ببوسم. یعنی برای پیشبرد مصالح جامعه، حاضر است با کسی که نقطه نظرات متفاوتی دارد، در این حد تعامل سازنده برقرار کند.
به نظر شما آنچه در جلسه دیروز مجلس گذشت انتقال این پیام به خارج بود که در جمهوری اسلامی رویکرد واحدی نسبت به مسائل مهم وجود دارد؟
خیر، من در برخوردها تعقل ندیدم، هم ادبیات مناسب ندیدم، هم تدبر لازم ندیدم. اگر نظر ما خیرخواهانه است، باید روی تأثیرگذاری تأکید جدی داشته باشیم. وقتی شما ادبیات نامناسب استفاده میکنید، به این معنی است که اصلاً دنبال تأثیرگذاری نیستید. مثلاً وقتی من میخواهم شما را قانع کنم، سعی میکنم با استدلال، منطق و با مهربانی و ادبیات فاخر شما را جذب کنم، هرگز با توهین به شما، نه تنها شما را نزدیک به خودم نخواهم ساخت، بلکه از خودم خواهم راند. کسی که میخواهد تأثیرگذار باشد و خیر مردم را دنبال کند، باید یک تعامل سازنده را پی بگیرد. این به این معنی نیست که انتقادات را مطرح نکنیم یا رها کنیم، بلکه انتقادات را هرچه سازندهتر دنبال کنیم. طبیعتاً یکی از الزامات سازندهتر بودن، استفاده از ادبیات فاخر است.
اینکه پنج روز پس از دفاع آقای ظریف از حقانیت ایران در جلسه شورای امنیت چنین برخوردی با ایشان صورت بگیرد را چطور ارزیابی میکنید؟
من این رفتار را هرگز نمیپسندم و شایسته مجلس نمیدانم. مجلس باید یک الگو ارائه بدهد.
این الگو چطور باید باشد؟ زیرا در مجلس یا جاهای دیگر، قطعاً کسانی هستند که نقدهایی به سیاست خارجی دولت دارند، این نقد باید دارای چه رویکردی باشد؟
وقتی شما میخواهید الگو ارائه کنید، برچسبزنی را دنبال نمیکنید. در بین قوا، حق ندارند وقتی سلیقه متفاوت میبینند، ولو سلیقهای که آن را ناصواب میبینند، بلافاصله صاحب آن سلیقه را خائن بنامند. تشخیص خائن با جای دیگری است. در چارچوب ساختار، این آقایان باید با دولت تعامل داشته باشند و در همین ساختار وظیفه تشخیص خائن به عهده برخی ارگانها است. حتی اگر ما مدرک و سندی داشتیم دال بر اینکه کسی دارد خیانت میکند، باید به آن مراجع عرضه کنیم، والا اگر کسی به خودش جرأت دهد به محض اینکه با کسی اختلاف دارد، برچسب بزند، طبعاً راه اندیشه بسته میشود. ما برای اینکه بتوانیم مسائل جامعه را حل کنیم، باید انتقادات ما از ادله لازم برخوردار باشد. والا اینکه هر کسی بتواند کس دیگری را در ساختار قانونی با برچسب زنی از میدان خارج کند، باعث میشود سهمطلبی در عرصه سیاست ورزی باب شود که یک فاجعه است. مجلس باید این رویه را مسدود کند و بگوید شما حق ندارید. باید بگوید شما نظر متفاوت از ریاست محترم جمهوری دارید، داشته باشید و انتقاد کنید و رویه و روش او را نقد کنید، اما حق ندارید راه سهمطلبی را از طریق برچسب زدن پیگیری کنید. برخی از آقایان قبل از اینکه به مجلس راه پیدا کنند، ظاهراً در محافل خودشان این سهمطلبی را دنبال میکردند. البته این یک بیماری است که هم در جناح چپ ما و هم در جناح اصولگرای ما وجود دارد. اما وقتی وارد مجلس شدند، شرایط شان کاملاً فرق میکند. اینجا نباید کمترین اتهامی به دیگران، آن هم بدون ادله وارد کنند. این رویه برای جامعه بسیار فاجعهآمیز است.
ما ساختارهای قانونی در کشور داریم که در آنجا برای سیاست خارجی وحدت رویهای ترسیم و عملیاتی میشود.
البته امکان دارد در عملیاتی شدن این سیاستها ضعفهایی داشته باشد، یعنی بعضی جاها سلایق خود را اعمال کنند. بنابراین این طور نیست که ساختارها به گونهای دیکتاتور مأبانه باشد که هیچ کس جرأت اعمال سلیقه خود را نداشته باشد. کما اینکه بعضاً آقایان اعمال سلیقه میکنند که کار غلطی است. اما جلوگیری از اعمال سلیقهها با این رویه، نه تنها حل نمیشود، بلکه فضای غبارآلودی ایجاد میکند که در آن هنگام هرکسی میتواند مصالح خودش را دنبال کند.
سوال آخرم ناظر بر همین است، این نوع فضا چه جلوهای نزد افکار عمومی دارد؟
افکار عمومی اصلاً نمیپسندد. افکار عمومی انتظار دارد در شرایطی که کرونا وضعیت سخت و شکنندهای ایجاد کرده، مشاغل یا مسافرتهای مردم کم شده است، هرکدام از این وضعیتها فشارهایی را بر اقشار مختلف جامعه ایجاد میکند، در این حالت آقایان باید به این مسأله توجه کنند. باید در انجام وظیفه خود جامعه را آرام کنند، نه ملتهب. این کاری که روز گذشته در مجلس انجام دادند، قطعاً پمپاژ التهاب به جامعه است. جامعه احساس میکند درحالی که دچار مشکل است، این آقایان دارند با هم دعوا میکنند، درحالی که میتوانند همین اختلاف سلیقه را با متانت دنبال کنند تا جامعه چنین چیزی را احساس نکند. به نظر من این ناشی از نداشتن درک از شرایط داخلی، نداشتن درک شرایط از منطقه و نداشتن درک از شرایط بینالمللی ما است. اگر این حضرات درک درستی داشته باشند، هرگز اجازه نمیدهند برخی آدمهای جنجالی اعتبار مجلس را زیر سوال ببرد. متأسفانه هرچه رئیس محترم مجلس به این آقایان تذکر داد که اجازه بدهید حرف خود را بزنند، این آقایان حتی به خود مجلس هم احترام نگذاشتند. وقتی خود این آقایان حرمت مجلس را حفظ نمیکنند، انتظار دارند دیگران حرمت مجلس را حفظ کنند؟