سلام نو – سرویس سیاسی: روزی که پرویز فتاح روی صندلی رو به روی مجری تلویزیون نشست و آتش را به روی حداد عادل، خاتمی، هاشمی، ارتش، سپاه و احمدینژاد به صورت یکسان گشود احتمالا اصلا فکر نمیکرد که از جایگاه طلبکار اموال بیت المال به بدهکاری تبدیل شود که حتی شانس حضورش در انتخابات ریاست جمهوری هم در خطر باشد، اما حالا چنین شده.
مشکل از آن جا شروع شد که ویدئو انتقادات فتاح به نهادها و افراد مختلف به سرعت در فضای مجازی و رسانههای خارج از کشور پخش شد، چیزی که خط قرمز جریان اصولگرا است. در جریان اصولگرا یا انقلابی تعریف دشمن از عملکرد شما به معنای این است که یک جای کار ایراد داشته.
اولین واکنش به اظهارات فتاح در داخل کشور را اما هیچ کدام از مخاطبان انتقادهایش صورت ندادند، بلکه این حسین شریعتمداری بود که لب به انتقاد از رئیس بنیاد مستضعفان گشود.
شریعتمداری ابراز امیدواری کرد که چنین کاری محصول مشاوره مشاوران کمدان باشد و گفت: باید از برادر عزیزمان جناب فتاح پرسید که آیا به بازتاب اظهارات خود در رسانههای دشمنان تابلودار نظام توجه فرمودهاید؟ چرا برای شما که فرزند انقلاب و از مسئولان شیفته خدمت هستید، این همه کف و سوت میزنند؟! آیا غیر از این است که جنابعالی با اظهارات غیرواقعی خود بسیاری از پایگاههای نظام نظیر سپاه و ارتش را که دشمن بارها از آنها زخمهای کاری برداشته و سیلیهای سخت خورده است، زیر سؤال برده و با ادعاهای غیر واقعی خود به سوءاستفاده! متهم کردهاید؟!
نفر بعدی احمد توکلی بود که حرفی را زد که بسیاری در محافل خصوصی میزدند. او گفت که منصوبین رهبری که سودای حضور در انتخابات را دارند باید زودتر از جایگاه خود کنار بروند چون در این وضعیت هم امتیاز ناعادلانهای دارند و هم از رهبری خرج میکنند.
مشکل بعدی فتاح این بود که از محمد خاتمی تا سپاه پاسداران و ارتش هر کدام جوابیههای به نسبت منطقی به صحبتهای او دادند، جوابیههایی که هیچ کدام از سوی فتاح پاسخی نگرفت. برخی گفتند دفتر را تحویل دادند، برخی گفتند حاضرند تحویل دهند و برخی هم گفتند ارزیاب بنیاد منصفانه عمل نکرد و بعد از تغییر ارزیاب روند ادامه دارد.
تنها پاسخ حاشیهدار به فتاح که برای پاسخ دهنده دردسرساز شد و توجه را از فتاح منحرف کرد پاسخ غلامعلی حدادعادل بود. او همان اول کار گفت که زمین و ساختمان را با اجازه رهبری گرفته است تا تکلیفش با فتاح روشن شود. بعد هم اشاره کرد که فرزند فتاح در مدرسه فرهنگ تحصیل کرده تا نشان دهد که اگر فرهنگ بد بود فتاح پسرش را به آنجا نمیفرستاد. حداد عادل به روشنی از فتاح دلگیر بود و گفت این تصور ایجاد شده که او به اموال بیت المال دست اندازی کرده.
عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان با اشاره به کاری که فتاح کرد مینویسد: فی المجموع سخنان فتاح مورد استقبال دلسوزان انقلاب و کسانی که آرمانشان عدالت خواهی است قرار نگرفت و دشمنان از آن بهره بردند. علت اصلی"تردید در نیت"ایشان شد. چون به جز یک مورد، اسامی که برده شده منفعت شخصی برایشان متصور نیست یا تصمیم گیر نیستند. پاسخهای داده شده نیز تامل برانگیز شد.
به جز مخاطبان فتاح و فعالین اصولگرا، بدنه اصولگرایان یا اصلاحطلبان هم واکنش چندان مثبتی به سخنان او نداشتند. اصولگرایان او را دشمن شاد کن دانستند و اصلاحطلبان او را تکرار احمدینژاد خواندند که سودای فتح پاستور دارد و به خاطر رضای خدا به نبرد دوستان اصولگرایش نرفته.
هرچند صادق زیبا کلام انتقاد از چهرههای سیاسی و نهادها را آغاز ثبت نام فتاح در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ دانست ولی واقعیت این است که حتی اگر چنین باشد هیچ کس از او حمایت نکرد. حتی در بین اصولگرایان شنیده شده که از سوی برخی مسئولین نظام به فتاح تذکر هم داده شده است، مسئلهای که جلوی پاسخ دوباره او به مخاطبین انتقادهایش را گرفته است.
وضعیت فتاح به شدت پیچیده است. اگر از ریاست بنیاد کنار برود یا کنار گذاشته شود، این اقدام به معنای نارضایتی نظام از فتاح تلقی میشود و او برای اجماع سازی به مشکل میخورد. اگر هم بخواهد سکوت کند پروژه برند سازیای که در پیش گرفته نیمه کاره باقی میماند.
به نظر میرسد تعجیل فتاح برای مانور انتخاباتی باعث بسته شدن دستههایش شده و او را در وضعیتی مشابه مهرداد بذرپاش قرارداده، وضعیتی که نه تنها شانس حضور او در پاستور را کاهش میدهد، بلکه اساسا امکان حضور در انتخابات را از او سلب میکند.
این جا است که یک سوال مهم پیش میآید. اگر پرویز فتاح و مهرداد بذرپاش از رقابت ریاست جمهوری حذف شوند و قالیباف هم بخواهد در مجلس بماند چه کسی میتواند پرچمدار اصولگرایان باشد؟ آیا پای نامزد دیگری در میان است و صحنهگردانان اصولگرا با هوشمندی در حال خلوت کردن صحنه به نفع او هستند؟ اگر چنین است او چه کسی است که فتاح و بذرپاش به خاطرش قربانی میشوند؟
نظرات