در دنیای تصویر شروعی طوفانی داشت اما قبل از آن در تئاتر شناخته شده بود. سریال "پس از باران" امیر آتشانی را خیلی زود به چهره شناخته شدهای در میان مخاطبان تبدیل کرد. خودش اما از این اتفاق چندان رضایت ندارد چون بارها به خاطر غلامِ "پس از باران" مورد شماتت و ناسزا قرار گرفته است. تمایل دارد در کارهای خوب، مؤثر و ماندگار حضور داشته باشد و هنوز حسرتِ نرسیدن به فیلمبرداری "مختارنامه" میخورد. معتقد است ایفای نقش منفی و منفور غلام، در قالب چنین نقشهایی گرفتارش کرد و فرصت بازی در قالب کاراکترهای دیگر را از او سلب کرد.
به گزارش سلام نو، مخاطب پروپاقرصِ سریالهایی مثل "مختارنامه" است اما "پس از باران" را یکی در میان میبیند. با غلام مشکل دارد چون جامعه با بازیگرش خوب برخورد نکرده و بارها جلوی خانوادهاش به خاطر این نقش تحقیر شده است. در حالیکه خودش غلام را ذاتاً بدجنس و بدذات نمیداند بلکه او را قربانی میبیند که برای پیشرفت خودش حاضر است همهچیز و حتی نزدیکترین بستگانش را فدا کند. او بازی در نقش غلام را اتفاقی مهم در زندگی هنرشاش عنوان کرد اما تأکید میکند که همین نقشآفرینی در ادامه باعث مهجوریتش شده است. او اعتقاد دارد که میتوانست بعد از "پس از باران" با تمرکز و تفکر بهتری نقشهای بعدی را انتخاب کند تا در دامِ کلیشه و تکرار کاراکترهای منفی گرفتار نشود.
البته کاری مثل "پس از باران"، "خانهای در تاریکی" و "شب دهم" را خوب میبیند و امیدوار است تلویزیون به همان دورانی که قصه خوب، بازیگران حرفهای و توجه به نویسنده و افکارِ کارگردان برایش حائز اهمیت بود، برگردد. شاید تا به حال امیر آتشانی جایی نگفته که 15 سالگی به جنگ میرود و عملیات والفجر8 و اتفاقات فاو و اروند را تجربه میکند. او هنوز تعزیهخوانی را افتخارش میداند و میگوید که علیاکبرخانِ تعزیه بودهام.
ناراحتیهای امیر آتشانی از دنیای تصویر باعث شد تا او 9 سال از تلویزیون فاصله بگیرد و حالا به دعوت برزو نیکنژاد برگشته و در سریال "باخانمان" که گمانهزنیهایی وجود دارد سریال نوروزی شبکه سه سیما باشد و از طرفی پیگیریها نشان میدهد احتمال دارد بعد از ایام فاطمیه و دیماه، این سریال تلویزیونی روی آنتن برود. "باخانمان" این روزها در تهران فیلمبرداریاش ادامه دارد و آتشانی در این سریال نقش خاکستری متفاوتی را به نام فرخ ایفا میکند.
مصائب غلامِ "پس از باران"!
به بهانه تکرار مجدد سریال "پس از باران" از شبکه آیفیلم و بازگشت امیر آتشانی با سریال "باخانمان" لحظاتی با این بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون به گفتوگو نشستیم:
* بگذارید برگردیم به حضور و بازیتان در سریال "پس از باران"؛ با وجود سالها فعالیت بر روی صحنه نمایش، با سریال "پس از باران" و نقش غلام شناخته شدید. این نقش چه جذابیتها و چالشهایی داشت؟
من سالها در تئاتر فعالیت داشتم. سعید سلطانی با سوابقم آشنایی داشت و چند کارم را هم دیده بود. نقش غلام را پیشنهاد داد و قرار شد من این کاراکتر را بازی کنم. روی این نقش خیلی کار کردم تا جزئیات شخصیت را دربیاورم. غلام در ابتدای قصه خاکستری است و حتی رگههایی از کمدی را در رفتار و گفتار او میتوان مشاهده کرد اما هر چه جلوتر میرویم به کاراکتری سیاه و منفور تبدیل میشود و به همراه فرخ، کاراکترهای منفی و منفور قصه را تشکیل میدهند.
غلام ذاتاً بدجنس نیست اما برای بالاکشیدن خودش حاضر است همهچیز و همه افراد حتی نزدیکترین و عزیزترین افراد خانوادهاش را قربانی کند. او برای پیشرفت خودش حتی برادرزادهاش را هم بدنام میکند. غلام از زمانی که با فرخ آشنا و همدست میشود به هر رذیلتی تن میدهد و زندگی خود و اطرافیانش را نابود میکند.
اذیت شدم
* اما بازخوردها قدری متفاوت بود؛ حتی شنیدم ناسزا شنیدید و تهدیدتان هم کردند؟
معمولاً نقشهای منفی بازخوردهای متفاوتی دارد. گروهی تحسین میکنند به خاطر نقشآفرینی و گروهی هم اذیت میشوند. کاراکتر غلام با وجود منفوربودن توانسته بود با مردم ارتباط برقرار کند و حتی بعضیها او را دوست داشتند. این نقش برای خودم چندان منفعتی نداشت. حتی باعث شد که در نقشهای منفی کلیشه شوم و همه کارگردانها توقع داشته باشند که نقشهای منفی شبیه غلام را برایشان بازی کنم.
همه توقع داشتند منفی بمانم
* اما بازیگران بسیاری بودهاند که ایفاگر نقشهای منفی شدهاند اما در ادامه مسیر بازیگریشان نقش های متفاوت دیگری را بازی کردهاند. برای مثال، آقای پاکنیت در سریال "خانهای در تاریکی" که شما هم در آن حضور داشتید نقش به شدت منفور یک شازده قجری را بازی میکرد اما در قالب این نقش کلیشه نشد. چرا این اتفاق برای شما نیفتاد؟
شاید به این دلیل باشد که اولین نقش جدّی هم در تلویزیون با کاراکتر منفور غلام بود و با این شخصیت شناخته شدم. خودم هم برای این نقش خیلی زحمت کشیدم و سعی کردم به بهترین نحو اجرایش کنم. شاید همین تلاش و نقشآفرینی خوب باعث شد که دیگر همه توقع بازی در چنین نقشهایی را از من داشته باشند. به هر حال، من بازیگرم و توانایی ایفای همه نقشها را دارم.
شاید نباید غلام میشدم
* جالب آن که بعد از سریال پس از باران در آثار دیگری مثل "شب دهم" حسن فتحی و "خانهای در تاریکی" سعید سلطانی هم ایفاگر نقشهای به نسبت منفی بودید.
دلیلش همان است که گفتم. نقشهای دیگری پیشنهاد نمیشد و مجبور بودم در میان نقشهای منفی که پیشنهاد میشود بهترینشان را انتخاب کنم. شاید نباید نقش غلام را به عنوان اولین حضور جدّیام در تلویزیون قبول میکردم، هرچند اتفاق مهمی در زندگی هنریام بود و میتوانست باعث اتفاقات جدیدی باشد که متأسفانه نشد.
"پس از باران" قصه خوبی داشت
* با این حال، "پس از باران" سریال خیلی موفقی شد و توانست بینندگان زیادی را به خود جلب کند. علت این جذابیت و موفقیت در ارتباط با مخاطب را در چه میبینید؟
پایه و اساس یک سریال را قصهاش تشکیل میدهد و قصه "پس از باران" خیلی جذاب و مخاطبپسند بود. ضمناً این قصه جذاب در جغرافیای شمال کشور میگذشت و همین مسئله به جذابیتهای سریال افزوده بود. بازیگران حرفهای و توانایی هم در این سریال بازی میکردند.
به خاطر غلام خیلی ناسزا شنیدم
* چرا آنقدر از غلام ناراحتید؟
چون واقعاً اذیت شدم، وقتی با خانواده به شمال میرفتم میایستادیم تا خرید کنیم مغازهدار تا مرا میشناخت با لحن بدی شماتتم میکرد. کسانی ناسزا و برخی هم تهدید میکردند. این اتفاقات جلوی خانوادهام میافتاد انگار آب سردی به روی سرم ریختهاند. در "شب دهم"، "ستایش"، "خانهای در تاریکی" به شکلهای دیگر اتفاق میافتاد. این نقشها رفته رفته برچسبی شد که به پیشانیام خورد. کارگردانها دیگر نمیخواستند نقش دیگری به من پیشنهاد کنند و ترجیح دادم چند سالی از تلویزیون فاصله بگیرم شاید نقشهای دیگر به من پیشنهاد شود.
چرا همه تقصیرها را گردنِ غلامِ "پس از باران" میاندازم؟
من این راه و مسیر را یک شبه نیامده بودم و از دهه 1360 با دانش و علمِ هنری و شناخت صحنه تئاتر وارد این عرصه شدم. شاید بپرسید که چرا همه تقصیرها را گردنِ غلامِ "پس از باران" میاندازم؟ چون بعد از این سریال، کسی نبود که راه و چاره را نشانم بدهد که کدام راه را انتخاب کنم. با عجله و شتابزده، سریال "شب دهم" حسن فتحی را قبول کردم. همیشه با خودم میگویم ای کاش دو سه سال منتظر میماندم. چون واقعاً روحیه و زندگی و اخلاقیات من این کاراکترها نیست و از طرفی تحملِ نگاه و رفتارِ مردم و جامعه هم خیلی سخت است. "ستایش" و "پایتخت1" هم کار را سختتر کرد. در صورتیکه باید فرهنگسازی شود که این حرفه است و ما بازیگریم. شاید اگر راهنمایی داشتم بهتر میتوانستم راه و مسیرم را انتخاب کنم.
برزو نیکنژاد "باخانمان" را پیشنهاد داد
* الان که "پس از باران" را میبینید چه حسّ و حالی دارید؟
با خودم میگویم دوباره ناسزاها شروع میشود. جالب است که در کار بعدی به سعید سلطانی گفتم خرابم کردی خودتم درستم کن! واقعاً "پس از باران" سکوی پرتابم بود اما بقیه راه را باید با عجله انتخاب نمیکردم. این شد که منفی ماندم و دیگران هم با این ذهنیت انتخابم میکردند. خدا را شکر که بعد از 9 سال، برزو نیکنژاد "باخانمان" را پیشنهاد داد که البته نمیدانم سرانجام نقشم چیست و به کجا میرسد. اما خوشحالم که در کاری طنز نقشِ متفاوتی دارم.
اینجا خواستم غلام نباشم؛ فرخم!
* گفتید "باخانمان"؛ شاید یکی دو خبر از این سریال بیرون آمده است. قدری از حضورتان در "باخانمان" شبکه سه بگویید. بسیاری این مجموعه را سریال نوروزی میدانند و برخی هم اعتقاد دارند در اوایل زمستان روی آنتن میرود.
بله. مشغول بازی در سریال "باخانمان" برزو نیکنژادم که وقتی پیشنهاد داد نه گفتم و ترجیح دادم بعد از 9 سال فاصله گرفتن، با این مجموعه برگردم. نقش خاکستری دارم؛ فردی به نام "فرخ" را بازی میکنم که درگیر زندگی از هم پاشیده شده است. شاید برایتان جالب باشد که ابتدا نام این نقش غلام بود و خودم خواستم که نامش به فرخ تغییر نام داد.
نمیدانم سرانجام نقش خاکستری "باخانمان" چه میشود
گریمِ متفاوتی ندارم و با ظاهر خودم جلوی دوربینم و با سبکِ بدن و بیان کار میکنم. همان شیوهای که خودم سرکلاس به هنرجویان میآموزم. اعتقاد دارم این نوع شیوه، طنز ایجاد میکند. متأسفانه طنزهای این روزهای ما، قابی میبندند، مینشینند و با هم حرف میزنند. اما نیکنژاد تمام تلاشش را میکند اتفاقات خوبی را رقم بزند. واقعاً نمیدانم سرانجام و عاقبتِ فرخ داستان "باخانمان" به کجا خواهد رسید؟
آیا "باخانمان" زمستان پخش میشود؟
درباره جزئیات پخش و پایان تصویربرداری چیزی نمیدانم اما من هم شنیدم در ابتدای زمستان قرار است پخش شود.
برای "سلمان فارسی" میرباقری میدوم
* تاکنون شده برای حضور نداشتن در فیلم و سریالی حسرت بخورید.
خوشبختانه هر آرزویی داشتم و یا نقشی را میخواستم بازی کنم چه مثبت و چه منفی در تئاتر تجربهاش کردهام. اما هنوز حسرتِ "مختارنامه" را دارم، وقتی که دعوت شدم اما به دلیل حضور در چند کار نتوانستم خودم را به داود میرباقری برسانم. انشاءالله که برای سریال "سلمان فارسی" پیشنهاد بدهد حتماً خودم را به هر طریقی شده میرسانم. واقعاً "مختارنامه" را خیلی دوست داشتم اما قسمتم نشد. شاید باورتان نشود هر سال این سریال پخش میشود من مخاطب پروپاقرصِ این سریالم.
به بازیگر فرصتِ شخصیتپردازی نمیدهند
* چرا سریالسازی تلویزیون دچار رکود شده و تک و توک میتواند مخاطب را جذبِ خودش کند؛ مشکل از کجاست؟
در این سالهایی که از تلویزیون دور شدم با خودم فکر میکردم که چرا زمانی بازیگران جلوی دوربین، کارگردانی و متن همه در مدارِ اصول و حرفهایگری حرکت میکردند اما در جریان "پایتخت1" متوجه شدم بازیگران جلوی دوربین و کارگردانی و متن براساس اسلوبی که نگارش میشود، پیش نمیرود. پلان و سکانس با بداههسازی بازیگر تمام میشود. دلمان برای آن زمانی که مثل تئاتر، متنها قبل از حضور در صحنه فیلمبرداری، خوانده میشد و بازیگر فرصتِ شخصیتپردازی و پیدا کردن ما به ازاهای آن کاراکتر را داشت، تنگ شده است. این روزگار برایم عجیب است که دیگر آن خوانش و تعمق و تفکر روی کارها وجود دارد. اگر "شب دهم" و "پس از باران" ماندگار شد به همین دلایل است. باری به هر جهت کار را آماده نمیکردند و برایشان اصول و منطقِ ساخت سریال از همهچیز مهمتر بود.
به گزارش تسنیم، مجموعه تلویزیونی "باخانمان" با رعایت پروتکلهای بهداشتی همزمان با عید غدیر خم در شمال تهران با حسن پورشیرازی کلید خورد تا خودش را برای آنتن شبکه سه سیما آماده کند. حسن پورشیرازی، شهره لرستانی، حسام محمودی، الهام اخوان، امیر آتشانی، امیرحسین طاهری، هادی کاظمی، فرزانه سهیلی، مهناز کرباسچیان، (با حضور) سعید امیرسلیمانی، شهرام شکیبا، خسرو احمدی و (با هنرمندی) افسانه بایگان بازیگران این سریال تلویزیونیاند. گمانهها برای نوروزی شدن این سریال ادامه دارد اما پیگیریها نشان میدهد فارغ از احتمال نوروزی شدن، احتمالِ قرار گرفتن در کنداکتور بعد از ایام فاطمیه این سریال هم وجود دارد.
نظر شما