سلام نو – سرویس بینالملل: با آمریکا مذاکره کنیم یا خیر؟ این مهمترین پرسشی است که این روزها با ورود جو بایدن به کاخ سفید پرسیده میشود. انقلابی، اصولگرا، اعتدالی یا اصلاحطلب فرقی ندارد، هر جریان سیاسی و هر کس که سری در سیاست یا اقتصاد ایران دارد سعی دارد جوابی درست به این پرسش دهد.
حضور بایدنی که معاون اول باراک اوباما در زمان انعقاد برجام بود و وعده بازگشت هرچند مشروط به برجام را داده باعث شده تا بسیاری به مذاکره مجدد با آمریکا جواب مثبت بدهند و بگویند در صورت بازگشت بایدن به برجام، شرط نظام برای عقب نشینی آمریکا و مذاکره مجدد برآورده میشود و میتوان با مذاکره با آمریکا اندکی از فشار به مردم کاست.
در مقابل مخالفان مذاکره با پیش کشیدن ترور سردار قاسم سلیمانی در عراق معتقد هستند سگ زرد در نهایت برادر شغال است و بین بایدن و ترامپ تفاوتی نیست و ما با آمریکای تروریستی که فرمانده سابق سپاه قدس را ناجوانمردانه به شهادت رساند نباید مذاکره کنیم. به باور این گروه برجام که برجام بود چندان دست آوردی نداشت که حالا نسخه احیا شده آن بتواند گرهی از مشکلات ایران باز کند.
مذاکره یا عدم مذاکره مسئله این نیست
برای دریافت یک پاسخ درست ابتدا باید سوال درستی طرح کرد. هر چند پرسش «با آمریکا مذاکره کنیم یا خیر؟»، این روزها در بین مردم بسیار مطرح میشود اما به نظر میرسد برای جواب به این سوال ساده، باید سوال درستتر و اساسیتری مطرح کرد و پرسید منافع ملی ایران در چیست؟
در واقع مذاکره، عدم مذاکره یا حتی جنگ ابزاری برای منافع ملی هستند و تعیین منافع ملی است که میتواند مذاکره کردن یا نکردن با یک کشور و حتی شیوه مذاکره با آن را مشخص کند.
به زبان ساده منافع ملی اهدافی است که یک دولت در سطح بینالمللی برای حفظ آنها تلاش میکند. منافع ملی از لحاظ درجه اهمیت به سه درجه حیاتی، مهم و حاشیهای تقسیم میشوند. منافع حیاتی غیرقابل مذاکره هستند و به مسائلی همچون تمامیت ارزی باز میگردند. منافع مهم منافع استراتژیک یک دولت هستند که برای آنها مذاکره میشود و منافع حاشیهای منافعی هستند که برای مذاکره درباره منافع مهم به کار میآیند.
در این بافتار، مذاکره ابزار یا راهکاری برای تامین منافع ملی است و به خودی خود خوب یا بد نیست و نمیتوان چندان آن را ارزشگذاری کرد، هرچند ابزاری به شدت موثر است که حتی در زمان جنگ نیز باید از آن بهره برد. آن چنان که رهبری نیز گفتهاند مصلحتِ نظام همان منافع عمومی و منافع ملّی است که در دکترین سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیز به طور ویژه مورد توجه بوده است.
از برجام تا مذاکره؛ اولیت با حفظ منافع ملی است
نگاه آیت الله خامنهای به عنوان رهبر نظام و ریلگذار و تنظیم کننده اصلی سیاست خارجی ایران نیز تایید کننده این مسئله است که از برجام تا مذاکره همه و همه ابزاری است در خدمت منافع ملی یا همان مصلحت نظام.
رهبر انقلاب در تاریخ ۷ شهریور سال ۱۳۹۷ در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت با اشاره به کارکرد برجام و ارتباط آن با امنیت ملی تاکید میکنند که "برجام هدف نیست، برجام وسیله است."
رهبری در ادامه با نگاهی واقعی بینانه میگویند: چنانچه یک روزی به این نتیجه رسیدید که برجام نمیتواند منافع ملّی را تأمین بکند، برجام را بگذارید کنار، یعنی هیچ اهمّیّتی ندارد؛ ببینید منافع ملّی چه اقتضاء میکند.
سپس به دلیل آتش نزدن برجام برخلاف انتظار که برخی نیروهای اصولگرا داشتند اشاره میکنند و میگویند: از من هم گاهی سؤال میشود که شما گفتی که برجام را آتش میزنی، چرا آتش نزدی؟ علّتی که آتش نزدیم همین بود که گفتیم شاید بشود منافع ملّی را با آن تأمین کرد.
حالا با توجه به این دکترین آیا اساسا امکان مذاکره با آمریکا وجود دارد؟ آمریکایی که دستش به خون سربازان ایران و مردم آلوده است و دنبال فشار به ایران است؟
از منظر تاریخی پاسخ مثبت است. ایران در حالی با عراق به آتش بس و بعد هم روابط دیپلماتیک رسید که دو کشور هشت سال جنگیدند و عراق بسیاری از فرماندهان ارشد ایران را شهید کرده بود و منافقین نیز به طور رسمی در خاک این کشور پایگاه داشتند.
در دیدگاه رهبری نیز امکان مذاکره با آمریکا با اما و اگرهایی وجود دارد. نخستین شرط این بود که اگر هم مذاکرهای باشد با دولت فعلی آمریکا که شر مضاعف است نخواهد بود، رویکردی که تا امروز نیز بر قرار بوده.
مسئله بعدی اما توبه آمریکا بود. رهبری در شهریور سال گذشته و در ابتدای جلسه درس خارج فقه خود در این باره گفتند: "چنانچه آمریکا حرف خود را پس گرفت و توبه کرد و به معاهده هستهای که آن را نقض کرده است، بازگشت، آنوقت در جمع کشورهای عضو معاهده که شرکت و با ایران صحبت میکنند، آمریکا هم میتواند شرکت کند، اما در غیر اینصورت هیچ مذاکرهای در هیچ سطحی بین مسئولان جمهوری اسلامی و آمریکاییها اتفاق نخواهد افتاد نه در نیویورک و نه غیر آن."
در نتیجه اگر آمریکا به سر میز برجام باز گردد و حداقل به صورت شکلی مانند دوران اوباما به برجام متعهد باشد، آن وقت میتوان به مذاکره بین دو طرف به عنوان ابزاری برای تامین منافع ملی نگریست.
آن چنان که رهبری در سال ۱۳۹۷ در جمع سفرا و مسئولان وزارت خارجه گفتند: "هدف اصلی و واقعی دیپلماسی، حفظ منافع ملی است و «تعامل» یا «تقابل»، تنها روشهایی برای تأمین منافع ملی هستند" و در این چهارچوب مذاکره با آمریکایی که قواره دیپلماسی را رعایت کند میتواند قابل توجه باشد.
مذاکره با آمریکا به سود منافع ملی است؟
با توجه به آن چه گفته شد حالا میتوان پاسخ روشنتری به پرسش مهم مذاکره با آمریکا داد. مذاکره با آمریکا اگر بخواهد به سبک مذاکرات سعید جلیلی با اروپا باشد فایده چندانی ندارد، اما مذاکره هدفمند و نتیجهگرا نه تنها به شرایط داخلی ایران کمک میکند بلکه میتواند جایگاه ایران در منطقه را نیز تقویت کند.
با توجه به وعدههای بایدن و واکنش عربستان به پیروزی او میتوان گفت که روزهای طلایی عربستانِ بن سلمان با آمریکای ترامپ به پایان رسیده و دولت بایدن دیگر به این همسایه قدیمی ایران چک سفید امضا نمیدهد. نخستین دست آورد این نگاه این است که فشار عربستان در یمن و حتی سوریه کم شود.
دولت بایدن همچنین به خاطر رویکرد حقوق بشریای که خواهد داشت روی خوش ترامپ را به ترکیه نشان نمیدهد و در سطح بین الملل نیز از کردها پشتیبانی میکند که هر دو مسئله باعث محدودن شدن آزادی عمل اردوغان میشود.
همین دو مسئله پتانسیل دولت بایدن در محدود کردن نصفه و نیمه دو رقیب منطقهای ایران را نشان میدهد. مذاکرات ایران با آمریکا نه تنها میتواند به تضعیف این رقبا منجر شود بلکه میتواند باعث شود تا تهران دست پر تری برای قرار داد ۲۵ ساله با پکن داشته باشد. به نظر میرسد با توجه به ادامه خروج آمریکا از منطقه و ورود چین به آن، مذاکره ایران و آمریکا رخدادی کم و بیش گریز ناپذیر برای آینده ایران و البته منطقه باشد، مذاکراتی که البته سخت و نفسگیر خواهد بود و با سنگاندازی پیوسته لابی عربستان، امارات و رژیم صهیونیستی مواجه خواهد شد.
نظر شما