علیرضا علویتبار - مدتی است که در فضای رسانهای، شاهد حملات تند و تؤام با توهین به رئیسجمهور (آقای روحانی) هستیم. شک نداریم که نقد رئیسجمهور و اعتراض به دیدگاهها و عملکرد ایشان، حق نیروهای سیاسی و فکری است. من هم بارها از این حق استفاده کردهام. اما، جریانی که بهطور سازمانیافته تهاجم به ایشان را آغاز کرده (یعنی جریان راست تندرو)، آنقدر عجله دارد که به پیامدهای اقدامات خود نمیاندیشد. لازم است، به آنها هشدار داد که لزوماً به اهدافی که از اقدامات خود دنبال میکنید، نخواهید رسید. گاهی وقتها بد نیست بلندمدت فکر کنید! چند نکته را یادآوری میکنم تا شاید، کمکی به آیندهاندیشی هیجانزدگان تصرف قدرت بنماید.
یکم) هر مسئولی به اندازه اختیاری که برای تصمیمگیری دارد، باید پاسخگو باشد. اگر از وضع موجود ناراضی هستید، افراد و نهادها را به ترتیب میزان اختیاری که در تصمیمگیری دارند، فهرست کنید و از آنها پاسخ طلب کنید. رئیسجمهوری که در تنظیم روابط خارجی، چه در سطح منطقه و چه در سطح قدرتهای بزرگ، اختیاری ندارد، در تنظیم بودجه سالانه دارای اختیاری نیست و اخیراً حتی در تعیین نوع واکسن کرونای وارداتی هم نمیتواند تصمیم بگیرد! تا چه حد میتواند پاسخگوی مشکلات کشور باشد؟ البته بقیه جامعه متوجه هستند که شما به رئیسجمهور حمله میکنید تا به دیگر مسئولان انتقاد و حمله نشود، و خدای ناکرده تمرکز کار از میان برود!
دوم) آقایان «تشنه خدمت»! اگر شعار «مرگ بر» را رواج بدهید و از اتهامهای اخلاقی بهره بگیرید، بعداً اگر همینها برای سایر مسئولان هم بهکار رفت، عصبانی و ناراحت نشوید. فردا تعجب نکنید اگر در یک تجمع، مردم «مرگ بر» را برای مسئول دیگری به کار بردند و از منقلی بودن او سخن گفتند. فراموش نکنید که جامعه خشمگین آماده گفتن شعارهای تند علیه همه چیزهایی است که شما فکرش را هم نمیکنید!
سوم) در دوران دولت مهرورزی! افراد مختلفی به دلیل توهین به رئیسجمهور وقت، محکوم به تحمل ضربات شلاق شدند. هنوز این اقدامات فراموش نشده است. جامعه شاهد است که امروز دهها برابر توهینآمیزتر برخورد میشود ولی خبری از واکنش نیست. آیا انتظار دارید کسی به انصاف و بیطرفی قوای امنیتی و قضایی در چنین شرایطی اعتماد نماید؟
چهارم) بیش از این نیروهای نظامی و شبهنظامی را وارد درگیریهای سیاسی نکنید. نمیدانم واقعاً متوجه معنای حمله صریح و روشن نیروهای نظامی و شبهنظامی به مسئولان اجرایی کشور نمیشوید؟ در جاهای دیگر دنیا معنای این اتفاق زمینهسازی برای بهدست گرفتن مستقیم قدرت توسط نظامیان است. آیا در اینجا هم باید همین معنا را از آن درک کرد؟ یا اینکه کار از دستشان در رفته و هر کس، هر کاری دلش خواست میکند؟
پنجم) بر خلاف آنچه فکر میکنید، این اقدامات به ضرر رئیسجمهور فعلی نیست. این اقدامات به مردم نشان میدهد که همان جریانهایی که روابط خارجی ما را به وضعیت «جنگ سرد» تبدیل کردهاند، از اقدامات دولت فعلی ناراضیاند. نتیجه منطقی این است که لابد دولت تلاش میکند تا روابط کشور را از حالت جنگ سرد به روابط عادی تبدیل کند که اینها با آن مخالفاند. با توجه به توافق عمومی که در مورد ضرورت عادیسازی روابط با جهان و پرداختن به مشکلات داخلی در شرایط عادی وجود دارد، ترویج این مسئله به افزایش محبوبیت دولت میانجامد. شما اگر میخواهید فرد یا جریانی را بیاعتبار کنید، به او حمله نکنید بلکه از او دفاع کنید! جریانی که متوجه نفرتی که در جامعه نسبت به او وجود دارد نمیشود، آیندهای نخواهد داشت. در مجموع گاهی قبل از طراحی اقدامات و دادن شعار به پیامدهایش هم فکر کنید!
باز هم تکرار میکنم، نقد رئیسجمهور و خطمشیهای دولتاش حق همه است. البته، پذیرش حاکمیت مردم معنایی جز این ندارد که مردم حق دارند حکومت را نصب، نقد و عزل کنند. این نه فقط برای قوه مجربه که برای کل حکومت درست است. حاکمیت از آن مردم است.
منبع: مشق نو
نظر شما