سلام نو – سرویس اقتصادی: a تحریم، افایتیاف، تورم، کمبود منابع مالی و عقب ماندگی تکنولوژیک تنها بخشی از دردسرهای اقتصادی ایران است که ابراهیم رییسی در مقام رییس دولت سیزدهم باید فکری به حال آنها بکند، به خصوص وقتی وعدههای بزرگی مثل ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال را داده است.
آیا ابراهیم رییسی در این مسیر موفق میشود؟ آیا آن طور که منتقدان دولت روحانی معتقد هستند کار جهادی، اقتصاد درونزا و اتکا به توان داخلی همه مشکلات را حل میکند و تمام مشکل از دولت روحانی بوده است؟
بهمن آرمان، اقتصاددان و استاد دانشگاه در گفتوگو با سلام نو تاکید میکند که هر چند ایران ظرفیتهای بزرگی در بسیاری از موارد دارد، اما در بسیاری از موارد به تکنولوژی روز احتیاج دارد تا بتواند برنامههای اقتصادی خود را به سرانجام برساند. او حتی پروژههای درونزایی مثل ساخت راه یا راه آهن را نیز محتاج تکنولوژی روز میداند.
به باور این استاد دانشگاه اخباری که از چهرههای اقتصادی نزدیک به ابراهیم رییسی منتشر میشود ناخوشایند است و تکیه رییس جمهور منتخب بر عناصر سیاسی و غیرحرفهای برای تعیین و عملیاتی کردن برنامههای اقتصادی دولت نتایج مثبتی ندارد چون برخی از این افراد حتی توان درک برخی مسائل اقتصادی مطرح شده توسط رییسی را ندارند.
مشروح گفتوگوی بهمن آرمان با سلام نو را در ادامه میخوانید.
با توجه به شرایط کشور بسیاری نگران افق اقتصادی ایران در سالهای پیشِ رو، به خصوص در دولت آقای رییسی، هستند. شما وضعیت کشور و راههای پیش روی آن را چطور ارزیابی میکنید.
پیش از هر بحثی و پاسخ به این سوال باید به این نکته اشاره کنم که کاهش شدید مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری و نادیده گرفتن انتخابات شوراهای شهر، به ویژه در شهر تهران، پیام خیلی روشنی داشت. این پیام آن بود که سفره مردم هر روز کوچکتر میشود، نرخ بیکاری در حال افزایش است و تورم هم به شکل غیرقابل مهاری در آمده است و این مسائل بر زندگی و نگاه مردم موثر است. به باور من پیام مردم کاملا مشخص است و آن این است که مشکلات آنها مشکلات داخلی است و باید فکری به حال این مشکلات کرد.
به باور منتقدان دولت حسن روحانی این وضعیت محصول عملکرد او به خصوص در حوزه اقتصاد است.
هرچند عدهای مشکلات را به گردن دولت یازدهم و دوازهم میاندازند، اما آمارهای اقتصادی نشان دهنده عملکرد تقریبا قابل قبولی در این دو دولت است؛ به ویژه در شرایطی که تحریمهای ایران تشدید شدند و عدم تایید افایتیاف توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام و نامشخص بودن برجام بر مراودات مستقیم مالی ایران با بازارهای جهانی تاثیر جدی گذاشته است.
امروز شرایط به گونهای شده است که نه تنها هیچ کشور نمیخواهد یا نمیتواند به ایران وام دهد، بلکه حتی نهادهایی که ایران در آنها عضو یا حتی سهامدار است نیز حاضر به وام دادن به ایران نیستند. صندوق بینالمللی و بانک بیناللمللی پول تنها دو نمونه از این نهادها است هستند.
در یک نمونه دیگر به علت تنشهایی که ایران درگیر آن است، به خصوص تنش با عربستان، ما حتی نمیتوانیم از سهمیه خودمان در بانک توسعه اسلامی استفاده کنیم، این در حالی است که در گذشته این بانک بخشی از منابع مالی پروژههای توسعه محور ایران مانند چند سد مخزنی و تصویه خانههای فاضلاب را تامین میکرد. واقعیت این است که سایه تنش در روابط خارجی به عنوان یک عامل بازدارنده بر فرآینده توسعه اقتصادی ایران افتاده است و این روند را کند یا حتی متوقف کرده است.
در چنین شرایطی نگاه، برنامه و تیم اقتصادی دولت آقای رییسی را تا اینجا چطور ارزیابی میکنید؟
هر چند اطلاعات مشخصی از برنامههای اقتصادی رییس جمهور منتخب در اختیار ما اقتصاددان یا عاملان اجرایی کشور قرار ندارد، اما آن چه که از اخبار جسته و گریخته بیرون میآید نگران کننده است.
تیمی که ظاهرا برای بررسی مسائل اقتصادی تعیین شده سیاسی و غیرحرفهای است. بیشتر افرادی که از آنها نام برده میشود حتی یک مقاله اقتصادی در یک نشریه معتبر بینالمللی ندارند. بخشی دیگر هم سابقه وزارت و مدیریت داشتند و کارنامه قابل قبولی به ثبت نرساندند. در چنین شرایطی میشود گفت آن طورکه از ظواهر امر پیداست در بر همان پاشنه سابق میچرخد و سیاست آقای رییسی بر محور خودی و غیرخودی و عدم استفاده از صاحبان فن، دانش و بینش استوار است.
و این رویکرد پیام مثبتی به شما به عنوان یک اقتصاددان منتقل نکرده است.
این رویه به آن معنا است که ظاهرا از تجربیات قبلی درس نگرفتند. اگر سالها قبل و در دوره سازندگی ایران دارای رشد اقتصاد قابل قبولی بود و بخش بزرگی از عقب ماندگیها ایران در آن زمان جبران شد متاثر از نگاه آقای هاشمی به مسائل اقتصادی و مدیریتی بود. آقای هاشمی در همان ابتدای دولت خود به وزرا و مدیران خود تذکر خوبی دادند که خودشان به اندازه کافی آدم سیاسی هستند و از آنها به عنوان فنسالاران و تکنوکرات انتظار ساخت سد، کارخانه، آزاد راه و راه آهن دارد. به همین خاطر بود که آن دولت و حتی دولت بعد از آن موفق بودند.
به عنوان مثال خود من به عنوان یک چهره غیرسیاسی و کاملا متخصص به عنوان معاون بورس تهران فعالیت میکردم. حالا اما به علت فضایی که از زمان احمدینژاد بر کشور حاکم شد من و امثال من در بسیاری از موارد نه تنها نمیتوانیم به عنوان مشاور یک دستگاه اجرایی فعالیت کنیم، بلکه به اطلاعات و برنامههای اقتصادی هم دسترسی دقیق و درستی نداریم.
به هر شکل ایشان اهدافی را اعلام کرده و احتمالا به نظرشان این تیم توان طراحی مسیر رسیدن به آن اهداف را دارد.
به باور من تکیه آقای رییسی بر عناصر سیاسی و غیرحرفهای برای تعیین و عملیاتی کردن برنامههای اقتصادی دولت جدید چندان نتایج مثبتی نخواهد داشت. ایشان اهدافی مثل جلوگیری از خام فروشی نفت، تولید سالی یک میلیون واحد مسکونی و ایجاد سالی یک میلیون شغل را اعلام کردهاند، اما افرادی که به عنوان تیم اقتصادی آقای رییسی اعلام شدهاند حتی توان درک این مسائل را ندارند!
جلوگیری از خام فروشی نفت، که یک از زیانبارترین سیاستهای آقای زنگنه در تمام دوران ۱۶ ساله وزارتش بود، به دانش فنی خارجی، تجهیزات خارجی و فاینانس شدن پروژهها نیاز دارد. امروز شرایط مناسب این کارها در کشور وجود ندارد. ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال توسط شرکتهای ایرانی که به دانش فنی روز مجهز نیستند امکان پذیر نیست و برای این کار به صنعتیسازی، انبوه سازی، بلند مرتبه سازی و ارزانسازی نیاز داریم که همه اینها به تکنولوژی خارجی نیاز دارد.
با این وضعیت و با این نگاه، حرفهایی که از سوی ایشان زده میشود در حد حرف باقی میماند زیرا زمینه اجرا و تحقق این گونه قول و وعدهها وجود ندارد.
منتقدان دولت روحانی، که بخشی از آنها تیم اطراف آقای رییسی را نیز تشکیل میدهند، معتقدند که این چنین نیست و با اتکا به توان داخلی تمام این کارها شدنی است. این گروه معتقدند ما تمام منابع و امکانات لازم برای ساخت یک میلیون واحد مسکونی در سال را داریم، همینطوری میتوانیم با اتکا به توان داخلی جلوی خام فروشی را بگیریم. این گروه معتقدند توان رییسی در ایجاد اجماعی داخلی باعث بسیج نیروها برای حل شدن مشکلات میشود.
من هم معتقدم که توان داخلی در زمینههایی این امکان را در اختیار ما میگذارد که بسیاری از کارها را انجام دهیم، اما تمام مسئله این نیست. مثلا ما از کشورهایی هستیم که در ساخت سدهای بزرگ برقی آبی در جهان حرف برای گفتن داریم و توانمند هستیم. سدهایی مثل کارون ۳، کرخه و سیمره توسط شرکتهای ایران ساخته شده.
در مورد مسکن هم حرفهایی که درباره توان ایران گفته میشود از نظر ظرفیتهای تولید مصالح ساختمانی کاملا درست است. ایران بعد از چین، هندوستان و آمریکا بیشترین ظرفیت تولید سیمان در جهان را دارد. ایران صادر کننده فولاد، کاشی و سرامیک است. بسیاری از خانهها و ساختمانهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه از کاشیها و سایر مصالح ساختمانی ایرانی استفاده میکنند.
اما واقعیت این است که اینها به عنوان ماده اولیه وجود دارد ولی ما تکنولوژیهای روز ساخت مسکن را نداریم. این به آن معنا است که در میدان عمل یک شرکت ترکیهای در یک رقابت آزاد با یک شرکت ایرانی میتواند قیمت پایینتری را ارائه کند و برنده مناقصه شود، زیر دارای تکنولوژی است و پروژه ۱۶ طبقه را هشت ماهه تحویل میدهد. شرکتهای چینی یک ساختمان ۳۰ طبقه را در طول سه ماه میسازند، کدام شرکت ایرانی دارای چنین توانایی است؟ اگر دولت آقای رییسی بتواند زمینهی مشارکت شرکتهای ساختمانی ایرانی با شرکتهای دارای تکنولوژی خارجی را فراهم سازد ساخت حتی میلیون واحد مسکونی در طول سه سال امکان پذیر است، قیمت مسکن شدیدا کاهش پیدا میکند و مردم توان پرداخت اجاره را خواهند یافت.
با این تفاسیر برای تحقق اهداف اعلام شده توسط آقای رییسی دولت جدید باید چه کار کند؟ آیا راهی در پیش رویش قرار دارد؟
آنچه دولت آقای رییسی باید دنبال آن باشد این است که زمینهای فراهم کند تا شرکتهای ایرانی بتوانند به تکنولوژی روز جهان دسترسی پیدا کنند. متاسفانه بر اساس یکی از آمارهای وزارت مسکن ۹۵ درصد واحدهای مسکونی در ایران سنتی ساخته میشوند. این به آن معنا است که این واحدها در زمان طولانی، با قیمت گران و بدون رعایت صنعتی سازی ساخته میشوند. در نیتجه این واحدها در حد قدرت خرید مردم نیستند و آن تاثیری که باید را بر بازار مسکن ندارند.
در یک نمونه دیگر برای ساخت آزاد راه ما نه متاثر از تحریمها هستیم و نه نیاز ارزی داریم. برای ساخت راه آهن هم، بعد از تولید ریل در ایران میزان هزینه ارزی به چیزی زیر ۲۰ درصد رسیده است. با این همه امکانات واقعیت این است که حتی در این زمینهها هم کاستیها فنی داریم و نیاز به همکاری با شرکتهایی با دانش فنی داریم.
شما به ضعف تکنولوژیک اشاره دارید ولی موافقان نگاه درونزا و به تعبیری جهادی معتقدند با پروژههایی مثل ستاره خلیج فارس نشان داده شد که ضعف تکنولوژی هم قابل رفع است.
درباره پالیشگاه ستاره خلیج فارس باید گفت که بخش عمده عملیات اجراییاش مدتها پیش انجام شده بود و بسیاری از تجهیزاتش مدتها قبل وارد شده بود. بخشهای باقی مانده از پالایشگاه نیز پس از تحریم به هر شکل و هزینهای بود تکمیل شد، هر چند من مطمئن نیستم که فاز چهارم این پالیشگاه، که بزرگترین آن است، به بهره برداری رسیده باشد.
با این همه باید توجه کرد در حوزه صنایع پایین دستی نفت هم دو مشکل وجود دارد. نخست این که تجهیزات این حوزه داری نقشه (Patent) و طراحی اولیه (Basic Design) که اکثرا آمریکایی هستند میباشند. ما هرچند میتوانیم بخش بزرگی از تجهیزات را بسازیم، اما به نقشههای آنها نیاز داریم که بعید است شرکتهای خارجی آنها را در اختیار ما قرار دهند.
مشکل دیگر این است که برای ساخت تجهیزات نفت، گاز و پتروشیمی به فولادهای خاصی نیاز است که به اسپشیال استیل (Special Steel) یا فولا خاص مشهور است و ما کارخانه آن را نداریم و اتفاقا در لیست تحریم آمریکا هم قرار دارد. در نتیجه هر طور نگاه کنید ما نیاز به ارتباط با طرفهای خارجی و تکنولوژی جدید داریم.
من یک نکتهای را اشاره کنم. دید آقای زنگنه در دوران وزارتش دو دولت اصلاحات و تدبیر و امید آسیبهای زیادی به صنعت نفت زد. ایشان عملا با ساخت پالایشگاه مخالف بود و میگفت ساخت پالایشگاه کثافت کاری است، در حالی که تمام کشورها در حال حرکت به سمتی هستند که نفت خام صادر نکنند. ما برای رفتن به این سمت به تکنولوژی روز دنیا نیاز داریم.
شما به مسئله تامین نیاز ریالی هم اشاره کردید که ظاهرا در شرایط فعلی دشوار است و حداقل با شرایط اقتصادی موانعی رو به رو است. این مشکل به حدی است که بسیاری از پروژههای اقتصادی با مشکل مالی مواجه شدهاند.
اگر در دولت آقای روحانی بخش ریالی نتوانست رشد کافی داشته باشد به این خاطر بود که منابع مالی سنتی دولت، که بودجه عمرانی است، وجود نداشت. این در حالی است که در جهان امروز دیگر دولتها نیروگاه، سد و آزاد راه نمیسازند و منابع مالی این امور از بازار سرمایه یا همان بورس تامین میشود.
بر اساس آمار فدراسیون جهانی بورسهای اوراق بهادر، در سال ۲۰۱۹ بورس تهران تنها ۵ میلیارد دلار منابع مالی تجهیز کرد، در حالی که این عدد در همان سال در بورس استانبول ۶۳.۵ میلیارد دلار و در بورس سئول ۵۲۷ میلیارد دلار بود. بنابراین میبنیم دولت آقای روحانی در زمینه استفاده از این ابزار بسیار کارآمد، ناتوان بود.
با توجه به تاکید دولت روحانی به توجه به بورس این ناتوانی محصول چه بود؟
این ناتوانی محصول فردی بود که به عنوان وزیر اقتصاد انتخاب شد. آقای فرهاد دژپسند یکی از ضعیفترین وزاری اقتصادی بوده که جمهوری اسلامی در چهار دهه اخیر داشته است. به تبع این انتخاب، مدیریت بورس هم در حد فاجعه بوده است.
برای درک بهتر موضوع به این نمونه توجه کنید. در مدیریت دوران آقای قالیباف اصل در بورس تیمی ایجاد شد که روی تاسیس شرکتهای سهامی عام پروژه محور کار کند. با وجود این که ایشان به خاطر عدم وجود اختیارات کافی مجبور به استعفا شدند، در ۶ بهمن سال ۱۳۹۹ مصوبهآی جامع برای این مسئله داشتند، اما با گماردن رییس جدید سازمان بورس این مصوبه مورد بازبینی قرار گرفت و این ابزار کارآمد عملا از کار انداخته شد. متاسفانه رییس جدید سازمان بورس در حد و اندازه اداره چنین تشکیلاتی نیست و شواهد آن هم قابل مشاهده است.
یکی از نکاتی که آقای رییسی پس از انتخاب شدن به عنوان رییس جمهور عنوان کردند گفتند که میخواهند به بورس عمق بدهند؛ این یعنی تاسیس شرکت سهامی عام جدید برای سرمایهگذاری مستقیم مردم در پروژههای زیر بنایی. البته با توجه به اقدامت رییس سازمان بورس دست آقای رییسی در زمینه بسته شده مگر این که آقای رییسی جلوی این کار را بگیرد.
باید توجه کرد در رابطه با اکثر اقدامات اساسی مدنظر آقای رییسی ما به تکنولوژی و تامین منابع ارزی و ریالی نیاز داریم که با توجه به شرایط فعلی انجام این کارها بسیار بعید است.
با این مشکلات، اگر بخواهید به آقای رییسی پیشنهاد یا توصیههای مشخصی در مقام یک اقتصاددان بدهید آن توصیه یا توصیهها چیست؟
من به عنوان نماینده پیشین وزارت امور اقتصاد و دارایی در هیئت امنای حساب ذخیره ارزی از آقای رییسی درخواست میکنم که صندوق توسعه ملی را به حیاط خلوت دولت تبدیل نکنند. پرداختهای این صندوق فقط باید به صورت ارزی باشد، اما ما متاسفانه شاهد بودیم که عدهای از دستگاههای اجرایی، با وجود مقاومت رهبری، به هر شکلی بود حکم حکومتی گرفتند و برای اموری غیرمربوط از صندوق توسعه ملی پول برداشت کردند.
مثلا برای مقابله با کانون ریزگردها در خوزستان ۱۰۰ میلیون دلار پول برداشت کردند یا ۸ میلیارد دلار برای کنترل آبهای مرزی گرفتند، این در حالی است هیچ کدام از این پروژهها هزینه ارزی ندارد و ریالی هستند. این اقدام باعث افزایش پایه پولی و در نهایت تورم است.
پیشنهاد دوم من این است که آقای رییسی همانطور که گفتند دگرگونی اساسی در بازار بورس ایجاد کنند و بورسی را که امروز به کازینو و قمارخانه تبدیل شده به یک ابزار تجهیز منابع مالی تبدیل کنند. ما منابع مالی سرگردان فراوانی در ایران داریم که به سمت تولید هدایت نمیشوند.
پیشنهاد سوم من این است که همانطور که قول دادند مالیات بخش تولید را از ۱۵ درصد به ۱۰ درصد برسانند و مالیات فعالیتهای غیرمولد مثل مسکن و ارز را افزایش دهند.
مسئله بعدی تغییر قانون ساخت آزاده راهها است، به طور که بخش عمومی، خصوصی، بانکها و شرکتهای راه سازی بتوانند نسبت به سرمایهگذاری در ساخت آزادراههای جدید که بسیار اشتغالزا و از واجبات است اقدام کنند.
از سوی دیگر کشور ۱۰ هزار مگاوات کمبو ظرفیت تولید برق دارد. باید زمینه سرمایهگذاری بخش خصوصی را فراهم کنند، یارانهها را سامان دهند. به طور مثال حتی اگر هزار تومان به قیمت بنزین آزاد افزوده شود، بدون اینکه پیامدهای تورمی داشته باشد ۱۴۶ هزار میلیارد ریال منابع مالی به دست میآید که با آن انجام بسیاری از کارها، به ویژه عدالت اجتماعی، امکان پذیر خواهد بود.
از وابستگی به واردات اقلام اساسی مانند برنج، جو، ذرت، شکر، روغن نباتی و امثال آنها کم کنند و سایر کارهای مشابه آن را پی بگیرند. به طور مثال علیرغم اظهارات وزیر صنعت، معدن و تجارت که در تاریخ ۱۴۰۰ اعلام کردند ایران در تولید وسایل خانگی به خودکفایی رسیده، متاسفانه باید اعتراف کرد که این ادعا درست نمیباشد، زیرا بخش اصلی و گرانترین بخش ساخت لوازم خانگی کمپرسور است که هنوز از طریق واردات تامین میشود.
نکته آخر ظرفیت دخیره آب با ساخت یا تکمیل سدهای مخزنی را برای رویارویی با خشک سالی عملی کنند. زمینهای دیم به سیستمهای آبیاری نوین، به ویژه آبیاری زیر سطحی، که میزان مصرف آب را ۴۰ درصد کاهش میدهد، مجحز کنند.این کاری است که در دولتهای گذشته حتی در مقیاس اندک عملی نشد ولی آقای ریییسی به عنوان رییس جمهور منتخب میتوانند چنین کارهایی که عملا همان رهنمودهای مقام معظم رهبری است را عملیاتی کنند.
عملیاتی کردن چنین کارهایی نیازمند افراد بزرگ و با بینش است؛ به عبارتی همانطور که در ضرب المثل ایرانی آمده است از آب خرد ماهی خرد خیزد.
نظرات