به گزارش سلام نو به نقل از نامه نیوز، اصلاحطلبان در وضعیت خاص و ویژهای قرار دارند. شکست در انتخابات و اختلافات درون جریانی که این روزها بالا گرفته یک روی سکه است اما روی دیگر گسترده شدن این جریان تا جایی است که چهرههای بعضا غیراصلاحطلب را در خود جای میدهد و آرام آرام به سمت تبدیل شدن به یک جریان منتقد به جای جریان اصلاحطلب میرود. نداشتن رهبر و لیدر مشخص نیز البته از دیگر چالشها و ویژگیهای اصلاحطلبی امروز است. برخی از سیاسیون در این جبهه سیاسی اما گستردگی مذکور را ناشی از عام بودن نگاه و تفکر اصلاحطلبانه و یک مزیت تلقی میکنند. درباره نقش رهبری و لیدری نیز هنوز به خاتمی امید دارند. ناصر قوامی، فعال سیاسی اصلاحطلب یکی از همین افراد است که اگر چه به خاتمی و رویکردش در انتخابات اخیر نقد میکند اما اصرار دارد که نباید او را کنار گذاشت.
*جریان اصلاحطلبی انگار روز به روز گستردهتر میشود، آنقدر که افرادی مثل علی لاریجانی، ظریف و حتی ناطق نوری نیز در موارد و مواقعی به این جریان میچسبند. دلیل این موضوع چیست؟
تفکر اصلاحطلبی ریشه در دوران انبیا دارد. همه پیامبران برای انجام اصلاح در جامعه آمدند و به گفته اندیشمندان اگر اینها نبودند بشریت صدها سال عقبتر از حالا بود. اصلاحات در ایران نیز از زمان مشروطه آغاز شد. وقتی که اندیشمندان قیام و مردم را آگاه کردند که نمیشود یک نفر برای کل کشور تصمیم بگیرد و به سوی حذف مطلقه از سلطنت رفتند.
این تفکر ادامه داشت و دو دوره هم مجلس خوبی تشکیل شد تا اینکه مجلس را به توپ بستند و بعد هم رضاخان آمد و مجددا استبداد برگشت. انقلاب نیز با هدف اصلاح انجام شد. از این مقدمه میخواهم نتیجه بگیریم که تفکر اصلاحطلبی بسیار گسترده است.
*تفکر اصلاحطلبانه یک بحث است و جریان سیاسی اصلاحات یک موضوع دیگر. سوال من درباره دلایل گسترگی جریان سیاسی موسوم به اصلاحات است.
به نظر من هشتاد درصد مردم ایران تفکر اصلاحطلبی دارند. ممکن است این افراد با ما یعنی اصلاحطلبانی که در راس امور هستند و خود را نماینده یک جریان سیاسی میدانند، مشکل داشته باشند اما تفکرشان تفکر اصلاحطلبی است. همینهایی که در انتخابات اخیر شرکت نکردند، تفکر اصلاحطلبی دارند. البته ممکن است درصد اندکی از آنان هم نگاه براندازانه داشته باشند.
*تفکر اصلاحطلبانه گسترده موجب بزرگتر شدن دایره جریان سیاسی اصلاحات نیز خواهد شد؟
بله، این باید به سطح راهبرد برسد. در همان دوران مشروطه نیز وقتی حرکتی شکل گرفت که اندیشمندان یکسره بیانیه دادند و اعلام کردند که میخواهیم مشروطه ایجاد کنیم، یعنی وقتی که هدف مشخص شد. الان نیز مطالبه ما اصلاحطلبان باید اصلاح قانون اساسی و پیش از آن اصلاح نحوه اصلاح قانون اساسی باشد. باید اساتید، علما و شخصیتها بیایند و این را بخواهند. چون اصلاحات در دست کسی است که قدرت دارد نه ما. ما اصلاحطلب هستیم و مطالبه داریم اما فرمان انجام اصلاح را کسانی میتوانند صادر کنند که قدرت دارند. مثلا اگر قذافی ۱۰ سال زودتر اصلاحات میکرد شاید الان بود یا حسنی مبارک در مصر اگر اصلاحات کرده بود شاید الان پرسش حکومت میکرد.
*لیدر و رهبر اصلاحطلبان برای این مطالبه چه کسی خواهد بود؟
ما در این باره اصلا لیدر نمیخواهیم. همه مردم باید به میدان آمده و بخواهند. باید گفت که این قانون اساسی حقوق مردم را تامین نمیکند و ... این باید راهبردی شود.
*مردم برای طرح مطالبه خود نیاز به جریان سیاسی و احزابی که آنان را نمایندگی کنند دارند و این احزاب باید از طریف یک لیدر و رهبر به هم متصل و با هم همراه شوند. آیا آقای خاتمی که پیشتر نقش محوری داشت، بعد از انتخابات ۱۴۰۰ و بیتوجهی که به دعوت او به مشارکت شد، چنین ظرفیتی دارد؟
اگر به دعوت آقای خاتمی بیتوجهی شد، دلیلش بیتوجهی او به تفکر اصلاحطلبان مردم بود. در این انتخابات ۵۲ درصد مشارکت نکردند و ۴ میلیون هم رای باطله دادند، یعنی ۵۵ درصد مردم شرکت نکردند! این یعنی آقای خاتمی اشتباه کرد. به هرحال او که مصون از اشتباه نیست. باید از آقای خاتمی انتقاد کرده و بگوییم که چرا خلاف تفکر اصلاحطلبانه مردم عملکردید منتها نباید او را کنار بگذاریم.
در همین استان قزوین از من سوال میشد که به چه کسی رای بدهیم و میگفتم که هیچ یک از اینها را قبول ندارم. نه اینکه تحریم انتخابات را تبلیغ کنم اما میگفتم به هرکسی خودتان میدانید رای بدهید. آقای خاتمی نیز بهتر بود چنین رویکردی را پیش میگرفتند.
*از این مرحله که عبور کردهایم. از این پس آقای خاتمی که نفوذ کلام گذشته را هم ندارد قادر به لیدری جریان اصلاحات خواهد بود؟
قطعا با یک اشتباه نمیشود او را کنار گذاشت. باید با او صحبت کرد. من از ارادتمندان او و آقای کروبی هستم و چوبش را هم خوردهام و نوش جانم. اما به اینها اعتراض دارم، چرای چنین کاری کردند؟ همتی که اصلا اصلاحطلب نبود. یا روحانی که اصلاح اصلاحطلب نبود، نباید از این ها حمایت میکردند.
*این اشتباه قابل جبران نیست؟
به نظر من حالا که حکومت یک دست شده و چیزی نیست که اصلاحطلبان دنبال گرفتن آن باشند باید کنار هم قرار گرفته و دوباره منسجم شوند.
نظر شما