به گزارش سلام نو به نقل از خبرآنلاین، گفتگوهای ایران با ۱+۵ به طور مستقیم تحت تأثیر پرونده ایران با ایالات متحده آمریکا قرار دارد. باید توجه داشت که پرونده هسته ای ایران مساله ای جدا از حاکمیت انقلابی ایران نیست. این دولت در چارچوب نگرش های ایدئولوژیکی خود درصدد آن است تا تجدیدنظر در اصول حاکم بر روابط بین الملل را به عنوان یک هدف انقلابی به نمایش بگذارد؛ این در حالی است که حتی قدرت های بزرگ جهانی از جمله چین و روسیه نگاه دیگری به این موضوع دارند. این دو کشور با وجود نزدیکی به تهران و برخوردار بودن از تفاهم نامه ها و قراردادهای استراتژیک، به خوبی به این امر واقف هستند که تهران نمی تواند با جهت گیری های ایدئولوژیک خود، شریک استراتژیک مسکو و پکن در نظام بین الملل باشد. شعار ۴ دهه ای جمهوری اسلامی در این مدت نشان داده که ایران در سیاست خارجی خود مدعی رودرویی با هر گونه چیرگی و تسلط در نظام بین الملل توسط قدرت های بزرگ است. مساله ای که در طول این چهل سال به مبنایی برای تعریف جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده است.
جمهوری اسلامی ایران با توجه به فشارهای بین المللی ناشی از پرونده هسته ای اگر بخواهد به خواسته های ایالات متحده آمریکا تن در دهد، باید خود را از محتوای انقلابی و ادعاهای ناشی از آن طی ۴ دهه اخیر به ویژه ۳ دهه گذشته تهی کند. در این صورت جمهوری اسلامی ایران هیبت انقلابی خود را کنار گذاشته و در مسیر قبول تفاهم نامه، توافق نامه ها، قراردادها و قواعد نظام بین الملل به عنوان یک بازیگر عادی، همچون دیگر بازیگرانی که در لایه های گوناگون نظام بین الملل وجود دارند قرار می گیرد که پذیرش چنین امری برای ایران انقلابی بسیار دشوار خواهد بود.
نکته دوم آن که ایران کریدور نظم نوین جهانی آینده در محل تلاقی اراده قدرت های بزرگ و رقابت آنها در فلات ایران یا نوهارتلند محسوب می شود. با توجه به آنچه که اکنون بیان می شود آمریکا به همراه دیگر قدرت های بزرگ در شکل دادن به نظم نوین جهانی در عین رقابت با یکدیگر، اتفاق نظر دارند. بنابراین در سطح تحلیل دوم این همکاری در عین رقابت، بر روی پرونده هسته ای ایران تأثیر می گذارد.
نکته سوم آنکه مذاکره کنندگان ارشد ایران تصمیم گیرندگان اصلی نیستند. در ایران سیاست خارجی مانند بسیاری از کشورهای جهان در حوزه فرا قوه مجریه تصمیم گیری می شود. اما تفاوت در اینجاست که پاسخگوی توده های مردم قوه مجریه بوده و تصمیم گیرندگان اصلی در برابر آنچه که انجام می شود مسئولیت پاسخگویی ندارند. از همین رو و با توجه به تغییر و تحول دولت ها، نظام موجود تصمیم گیری، فرآیند تصمیم خود را دنبال می کند، اما دستگاه مذاکره کننده در قوه مجریه با تغییر افراد، زمینه های مکرر شدن پرونده هسته ای از نقاط گره ای موضوع میان ایران و طرف های برجامی را از نو مجدد می کند. به این دلیل که دستگاه دیپلماسی تصمیم گیرنده نیست و با عوض شدن دیپلمات ها و تیم مذاکره کننده بر مبنای تصمیم گیری نظام جمهوری اسلامی که بالطبع محصول یک نگرش انقلابی و ایدئولوژیک بوده، بار دیگر زمینه های تلاطم دیپلماتیک فراهم می شود و اکنون نیز با پایان دولت روحانی و آمدن دولت رئیسی به طور طبیعی باید بگوییم که این تلاطم نیز بر آن اثر می گذارد.
در سطح تحلیل چهارم آمریکا نیز متوجه این امر بوده که ایران انقلابی نمی خواهد از مواضع انقلابی خود دست بکشد. به همین دلیل فشارهای بین المللی علیه ایران را کاهش نداده و تنها تلاش دارد که در حوزه میز مذاکره زمینه های همگرایی با دیگر کشورهای متحد و خلع ید کردن کشورهای نزدیک به ایران را ایجاد کند تا حلقه فشار بر ایران تنگ تر شود. به گونه ای که هزینه های افزایش این حلقه فشار بر ایران، تنها بر ایالات متحده آمریکا وارد نشود. بایدن پس از فشارهای حداکثری دولت ترامپ، به دنبال افزایش همگرایی بیشتر با متحدان و همچنین رقبایش در ارتباط با تهران در چارچوب پارادایم قدرت هوشمندتر آمریکایی و دکترین بازیگر والد بالغ است.
این مسیر نشان می دهد که آمریکایی ها به دنبال منتقل کردن ایران از مذاکرات وین به برجام پلاس هستند. پذیرش این امر توسط ایران و آن هم از سوی دولت انقلابی سیزدهم به طور طبیعی هزینه های سنگینی را از منظر سیاست داخلی خواهد داشت. چرا که یک پرسش مهم را متوجه نظام تصمیم گیری، نهادهای فرادولتی و شخص رهبری نظام جمهوری اسلامی می کند که چگونه ایران در زمان مذاکرات و در دوره آقای رئیسی می تواند از مواضع انقلابی خود عدول کند؟ و هزینه های چندین سال تحریم بر مردم در گذشته به واسطه جهت گیری مخالف با مذاکرات صورت پذیرد؟ موضوعی که می تواند در میان مدت و بلند مدت بسیار چالش برانگیز باشد.
۳۱۰۳۱۱
نظر شما