سلام نو – سرویس سیاسی: دیروز خورشید ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ در حالی طلوع کرد که حسن روحانی آخرین ساعت خود به عنوان رییس جمهور ایران را میگذراند و تا ساعاتی دیگر صندلی ریاست جمهوری را تحویل ابراهیم رییسی میداد.
هشت سال حکمرانی دولت تدبیر و امید در حالی به پایان رسید که حسن روحانی تنهاتر از روزی که وارد پاستور شد، از آن خارج میشود. او در حالی وارد پاستور شد که به لطف حمایت محمد خاتمی و اکبر هاشمی از رای ۵ درصدی به رای بالای ۵۰ درصد رسید، با این وجود در آن زمان حسن روحانی امین حاکمیت و یکی از ارشدترین چهرههای سیاسی امنیتی ایران بود. حالا اما در حالی پاستور را ترک میکند که محبوبیتش در بین مردم احتمالا از اردیبهشت ۹۲ هم کمتر است و جایگاهش در ساختار حاکمیت نیز افول معناداری داشته است.
روحانی با عملکرد خوب و مواضع مردمی در ۴ سال نخست در خرداد ۹۶ چنان محبوبیتی داشت که تنها با محبوبیت خاتمی قابل قیاس بود، اما بعد از آغاز دولت دوم و آرایش کابینه شیب کاهش محبوبیت رییس جمهور شروع شد و با حوادثی چون دی ماه ۹۶، ساقط شدن هواپیمای اوکراینی، رخدادهای آبان ۹۸، ماجراهای کرونا و واردات واکسن و این اواخر اعتراضات خوزستان این محبوبیت هر بار کاهش یافت و گاه حتی به نفرت بدل شد.
روحانی دیروز در نشستی که با مدیران ارشد دولت داشت نیز به طور ضمنی به تنهایی خود اشاره کرد و گفت که او فرمانده جنگ اقتصادی بوده، اما فرماندهای بی سرباز و بی اسلحه. روحانی دروغ نمیگوید و حرف اشتباهی نیز نمیزند، اما از دلیل این بیسرباز و بیاسلحه بودن و نقش خود در این وضعیت سخن نمیگوید.
بخشی از بیاسلحه بودن روحانی به اختیارات حاکمیتی او و کارشکنی مخالفانش درون ساختار سیاسی کشور باز میگردد، بخشی از بیاسلحه بودن و تقریبا تمام بیسرباز بودن رییس جمهور اما محصول انتخابها و تصمیمات خود او است.
این حسن روحانی بود که تصمیم گرفت اختیار دولت را به دست زوج محمدباقر نوبخت و محمود واعظی بدهد و از تمام ظرفیتهای جهانگیری استفاده نکند. این او بود که علی طیبنیا را برکنار و وزارت اقتصاد را به دست فرهاد دژپسند سپرد، مردی که بیتردید ضعیفترین وزیر اقتصاد ایران در تمام دوران فعالیت وزارت اقتصاد است.
این تصمیم رییس جمهور بود که با وجود تمام انتقادات از وزارت کشور اختیاراتی گسترده به رحمانی فضلی بدهد. حسن روحانی بود که از فرجی دانا به منصور غلامی رسید، مردی که بیسر و صدا به پشتوانه دانشجویی روحانی تبر زد. و شاید مهمتر از همه این حسن روحانی بود که سعید نمکی را برکشید و یکی از متملقترین، ناکارآمدترین و ناخوشایندترین وزرای صد سال گذشته را به ایران تحمیل کرد و نتوانست او را کنترل کند.
این تصمیم حسن روحانی بود که به جای ژنرالها با سربازان به شدت ناکارآمد کار کند. این تصمیم او بود که به پایگاه مردمی خود پشت کند، با آنها شفاف سخن نگوید و در نهایت فردای بنزینی بخندد و بگوید از چیزی خبر نداشت.
حسن روحانی گمان میکرد با معادلات سیاسی، با لابی و با جلسات پشت درهای بسته میتواند مشکلات را مدیریت کند. سابقه امنیتی روحانی که در برجام به کمکش آمد در نهایت به نقطه ضعفش بدل شد و باعث شد تا او منبع اصلی قدرت خود در چهار سال نخست، یعنی مردم، را فراموش کند.
با این همه منصفانه نیست اگر از مخالفتهای به ناحق، کارشکنیها ظالمانه و مانع تراشیهای بیامان برای دولت روحانی سخن نگوییم. دولت روحانی هر روز با یک بحران و مشکل داخلی مواجه بود و هر روز نسبتی ناروا به او و دولتش میدادند.
او آن چنان که شب گذشته در آخرین گفتوگوی تلویزیونی خود گفت راهش را دیپلماسی و گفتوگو قرار داده بود، اما نگذاشتند و نشد که مسیرش را طی کند. آن چنان که مخالفان روحانی در داخل اجازه بهره بردن از مزایای کامل برجام را ندادند، دشمنان خارجی مثل دونالد ترامپ نیز راه دیپلماسی را به طور کامل مسدود کردند.
حسن روحانی بیتردید تنهاترین رییس جمهور ایران در سالهای اخیر است. او در حالی پاستور را ترک کرد که کمترین پایگاه مردمی و بدترین جایگاه در حاکمیت را دارد. او میخواست شرایطی متفاوت با هاشمی، احمدینژاد و خاتمی داشته باشد، اما حالا به نظر میرسد شرایطی بدتر از هر سه آنها خواهد داشت.
نظر شما