سلام نو – سرویس علم و فناوری: سالهای ابتدایی دهه هفتاد زمانی بود که اولین نشانههای موج ترویج علم پدیدار شد، «مجله نجوم» نیز از جمله نشریات تخصصی و از جریانسازان این موج بود. مجلهای که همزمان علمی، جذاب و البته برای مخاطبان آن سالها پنجرهای به دنیایی جدید و راز آلود بود. با پا گرفتن مجله نجوم آسمان هم روی خوش به ایران نشان داد و مجموعهای از جذابترین رخدادهای رصدی را برای علاقهمندان به نجوم میزبانی کرد. اما این پایان کار نبود. در میان راه برادران صفاریانپور با «آسمان شب» از راه رسیدند و نه تنها استانداردی تازه از برنامههای علمی در صدا و سیما ارائه کردند، بلکه باعث اوج گرفتن موج ترویج علم در ایران شدند، موجی که در خط مقدم آن هواخواهان نجوم، به خصوص منجمان آماتور بودند.
این موج بلند و بزرگ ترویج علم نسلی از جوانان علاقهمند، مروجان و روزنامهنگاران علم را تربیت کرد. با این وجود با گذر زمان این موج بلند و موثر اندک اندک کوتاه و کوتاهتر شد. اینترنت ظهور کرد، مخاطب مجلهها کم شد، آسمان شب تعطیل شد و ترافیک پدیدههای نجومی آسمان ایران هم کمتر شد. مجله نجوم هرچند وزانت علمی خود را حفظ کرد اما دیگر به تازگی، رازآلودگی و جذابی روزهای نخست نبود. امروز چند کلیک کافی است تا مخاطب از سایت ناسا سر در بیاورد و یا جدیدترین مقالات علمی را بخواند. آسمان شب هم به عنوان یکی از برنامههای پرمخاطب حوزه ترویج علم تعطیل شد. به این شکل در رقابت با گسترش وسایل ارتباطی کیفیت محتوای علمی و ترویجی در ایران نه تنها بهتر نشد، بلکه بدتر شد تا موج بزرگ و جذاب دهه هفتاد در دهه نود به پایان برسد.
برای بازخوانی این موج، ریشههای آن و عوامل موثر در اوج و فرود آن با محسن ایرجی از سردبیران اسبق مجله نجوم، اولین کارشناسان برنامه آسمان شب و یکی از بنیانگذاران المپیاد نجوم گفتوگو کردیم. او از چگونگی شکلگیری موج علاقه به نجوم، دلایل افول آن و البته دلایل همزیستی نه چندان مسالمتآمیز المپیادیها و نجوم آماتوریها سخن گفت.
گفتوگوی سلام نو با محسن ایرجی را در ادامه میخوانید.
از ورود جدی شما به دنیای نجوم شروع کنیم. چه شد که وارد مجله نجوم و بعد آسمان شب، به عنوان دو نهاد اصلی ترویج علم نجوم شدید؟
من در اوایل دهه هفتاد جوان کم تجربهای بودم و صرفا یک علاقهمندی جدی به نجوم از کودکی با من بود. در سال ۱۳۷۱ و در اواخر دوره خدمت سربازی هنگام خروج از قنادی بامداد در میدان ولیعصر دیدم روی دکه روزنامه فروشی مجلهای است به نام نجوم؛ این اولین شماره و اولین مواجه من با مجله نجوم بود.
این اتفاق برای من بسیار هیجان انگیز بود و من تلاش کردم با مجله ارتباط بگیرم و با نویسندگان آن آشنا شوم. بعد از آشنایی به مرور باب همکاری باز شد و من از سال ۱۳۷۴ افتخار همکاری با دوستانم در مجله نجوم را داشتم.
آقای توفیق حیدرزاده، سردبیرِ موسس نجوم در آن زمان نقش معلمی برای من داشتند و بایدها و نبایدهای روزنامهنگاری علمی و ترویج علمی را تبیین کردند و کار یاد بسیاری از ما دادند. البته آقای رضا منصوری، فیزیکدان و دیگر موسس مجله نجوم نیز دغدغه جدی ترویج علم داشتند.
به خاطر دارم که خورشید گرفتگی ۲ آبان ۱۳۷۴ بهانه شکلگیری یک تیم شد که آقای حیدرزاده در آن به ما شیوههای مقالهنویسی علمی-ترویجی را آموزش میدادند. حاصل کار این تیم و آن کلاس مقاله و پرونده مفصلی بود که چندین نفر نویسنده داشت که امروز هر کدام در نقطهای از دنیا و ایران مشغول هستند.
در سال ۱۳۷۶ همکاری من با مجله نجوم نزدیکتر شد و اندک اندک وارد هیات تحریریه شدم و بعد مدتی مسئول ساماندهی گروههای نجومی بودم. آن زمان انجمن فیزیک به تازگی شاخهای از خود را جدا کرده بود و انجمن نجوم ایران شکل گرفته بود، اما این انجمن در ابتدای کار بسیار تخصصی بود و برای شاخههای آماتور و علمی-ترویجی تعریفی نداشت.
به همین علت با سردبیر وقت مجله نجوم، آقای شهاب صفری، به این فکر افتادیم که سر و سامانی به گروههای نجوم کشور دهیم. سعی کردیم ارتباطات خود را به شکل یک شبکه در بیاوریم، به گروههای نجوم پروژه دهیم، به آنها در مجله صفحه داده و امکان تبادل تجربه را برای آنها فراهم کنیم. در کنار حضور در تحریریه من مسئولیت این کار را هم به عهده گرفتم و این پروژه را پیش بردم.
چطور با آسمان شب وارد همکاری شدید؟
میرسیم به پدیده خورشید گرفتگی ۲۰ مرداد ۱۳۷۸ در ایران که نقطه عطفی در نجوم آماتوری و ترویج علم ایران بود. این پدیده آخرین خورشید گرفتگی قرن بود و ما از یک سال و نیم قبل تلاشهای بسیاری برای تهیه عینک مناسب و انتشار مقالات مناسب انجام دادیم. نکته جالب این کسوف این بود که کسوف کامل و اوج آن در ایران و در جایی نزدیک نهاوند رخ میداد. این مسئله باعث اهمیت مضاعف ایران در این کسوف شد و با توجه به ارتباطات خارجی به نسبت خوب کشور در آن زمان ما میزبان مهمانان زیادی از آسیا تا آمریکا بودیم.
این جا و از سال ۱۳۷۷ همکاری من با شبکه یک سیما و برنامه کسوف قرن آغاز شد. البته پیش از این و از سال ۱۳۷۶ برنامهای در شبکه فرهنگ رادیو داشتیم به نام سیری در سپهر که اولین برنامه مهم نجومی بود و توسط مهندس احمد دالکی اداره میشد. ایشان پیشکسوت ما در راه ترویج نجوم بودند و ما ادامه دهنده راه ایشان بودیم.
بعد از این بود که برادران صفاریانپور به فکر ساخت برنامهای برای نجوم افتادند و کسوف سال ۱۳۷۸ جرقه شکل گیری برنامهای شد که آسمان شب نام گرفت. من افتخار داشتم در کنار دوستانی چون بابک امین تفرشی، مجید آل ابراهیم، دکتر منصور وصالی، دکتر محمد تقی میرترابی و خانم دکتر محدثه عظیم در شکلگیری آسمان شب مشارکت داشتم. بعدتر هم دوستانی مثل آقای پوریا ناظمی و پژمان نوروزی نیز به کارشناسان اضافه شدند.
شما تا این جا از دو نهاد در ترویج علم نام بردید، اما من یک نهاد دیگر را نیز اضافه میکنم و آن رصدخانه زعفرانیه است که من افتخار همکاری با آن را نیز داشتم. کانون پرورش فکری این رصدخانه را ساخت و این مکان نقش به سزایی در ترویج نجوم آماتوری داشت. رصدخانه زعفرانیه کلاس تشکیل میداد، گشت نجومی میبرد و امکان رصد داشت. رصدخانه کارهایی را میکرد که مجله نجوم به عنوان یک مجله کمتر میتوانست به آن بپردازد.
شما از رخدادهای نجومی و شور و شوق اطراف آن گفتید. امروز اثری از این شوق و موج نیست، دلیل افول آن موج قوی چیست؟
به نظرم بخشی از این مسئله به تغییرات اجتماعی جامعه باز میگردد. من به عنوان یک معلم که در مدرسه حضور دارم این تغییر نسل و دیدگاه را بین بچهها میبینم. در دهه ۷۰ نجوم یک راز سر به مهر بود و مجله نجوم و آسمان شب اطلاعات جذابی از این جهان رازآلود میدادند، ولی امروز سرگرمیها بسیار متنوع شده است. از طرف دیگر در آن سالها ما با تراکم پدیدههای کم نظیر نجومی هم مواجه بودیم که باعث اقبال بیش از پیش به مسائل نجومی میشد.
با این وجود امروز فضای مجازی مقداری فضا را تغییر داده. مجله نجوم با این که در نزدیکی ۳۰ سالگی قرار دارد، اما دیگر آن نقش قدیمی خود را ندارد چون رسانهها به خصوص در فضای مجازی زیاد شدهاند. با این وجود خوشبختانه هنوز جاهایی مثل مجله نجوم و رصدخانه زعفرانیه به علت اصالت و توان علمی که دارند میتوانند اعتبار خاصی داشته باشند.
آسمان شب هم که با وجود اقبال خوب مخاطب و حفظ جایگاه تعطیل شد.
درباره آسمان شب شبکه چهار میگفت که برنامه تکراری شده است. به نظرم شبکه چهار به آسمان شب کم لطفی کرد. با وجود این که اکنون برنامهای با فرم جدید را جایگزین آن کرده است، و من نیز همکاریهایی با آن داشتم، اما باید اذعان کرد که تاثیرگذاری آسمان شب شاید تاریخی و تکرار ناشدنی باشد. در مجموع به نظر میرسد رویکرد مدیران صداو سیما به حوزه علم تغییر کرده است و آن نگاه قبلی دیگر موضوعیت ندارد.
از طرف دیگر باید پذیرفت شبکههای مجازی مقداری ابهت و اتوریته نهادهای ترویج علم در ایران را شکستند. چنانچه مشاهده میکنیم با اینکه شاخه نجوم آماتوری انجمن نجوم راه اندازی شد و کارهای خوبی هم صورت گرفت، بسیاری از این کارها به دلایل مختلف نتوانست دوام بیاورد.
اجازه بدهید به یکی دیگر از مسائل مورد توجه آن روزها یعنی المپیادها بپردازیم. برخی معتقدند موج المپیادها، به خصوص المپیاد نجوم، باعث شد موج نجوم آماتوری و روزنامهنگاری علمی به نوعی منحرف شود. آیا میتوان المپیاد نجوم را میراث خوار ناخلف آن موج پر بار دانست؟
من این نقد را چندان دقیق نمیدانم. البته شاید بتوان گفت المپیاد نجوم و نجوم آماتوری نتوانستند همزیستی مسالمت آمیزی داشته باشند. واقعیت این است که نجوم آماتوری در دنیا بیشتر مخاطبانی از گروه سنی بالای ۳۰ سال دارد، حتی بسیاری از منجمان بزرگ دنیا بازنشستهها هستند که وقت آزاد زیادی برای گردش و سفر دارند.
در ایران به طور عجیبی مخاطبان اصلی نجوم آماتور دانش آموزان شدند. در آن سو مخاطب اصلی المپیاد هم دانش آموز است و ما المپیادهای متنوعی داریم. فلسفه المپیاد ترویج برخی دانشها در سطح مدارس بود، به ویژه در خصوص نجوم که در مدارس تدریس نمیشد.
المپیاد نجوم چطور شکل گرفت؟
با توجه به عدم تدریس نجوم در ایران ما در مجله نجوم به این فکر بودیم که چطور نجوم را در مدارس ترویج کنیم؟ ایده اولیه المپیاد نجوم در سفر آقای دکتر وصالی به مسکو به ذهن ایشان رسید. آن جا ایشان مسابقات دانش آموزی بسیاری را دیدند. بعد خانم دکتر طلایه هزاره که آن زمان دانشجوی دکتری دانشگاه شریف بودند به سفارش دکتر وصالی در یک مقاله یک صفحهای که در مجله نجوم چاپ شد المپیاد نجوم را معرفی کردند.
بعدها آقایان شاهین جعفرزاده، مسعود صیفیکار، دکتر محمدتقی میرترابی ، خانم محدثه عظیملو و من چون در مدارس سمپاد، فرزانگان و علامه حلی نجوم درس میدادیم اولین جرقهها را آنجا زدیم و دو دوره اول المپیاد به شکل درون سازمانی در سازمان ملی پرورش استعدادهای درخشان برگزار شد.
بچههای المپیاد نجوم یک مقدار آکادمیکتر کار میکردند و امروز هم بسیاری از منجمان حرفهای ما از دل المپیاد نجوم خارج شدند. متاسفانه کم کم اختلافاتی پیش آمد و المپیادیها میگفتند آماتورها کم عمق و کم سوداترند و آماتورها میگفتند المپیادیها به رصد و لذت آسمان شب کمتر توجه دارند.
من به عنوان معلمی که در هر دو سو بودم معتقدم علم لایههای مختلفی دارد و عمقها با هم فرق میکند. المپیاد نجوم میخواهد به سمت نجوم حرفهای برود، در حالی که نجوم آماتور یک شیوه لذت بردن از زندگی و طبیعت است. بنابراین این دو رقیب هم نیستند. شاید بشود گفت که ما نیاز به کمی تمرین داشتیم تا اجتماع علمی در ایران شکل بگیرد.
به نظر شما چرا امروز شاهد رونق علم مثل دهه ۷۰ و ۸۰ نیستیم؟ ظاهرا علم هم در جامعه هم در آکادمی از رونق افتاده است.
فضای مجازی و رسانههای اجتماعی قطعا در ایجاد چنین فضایی موثر هستند ولی واقعیت این است که باید پذیرفت مقداری خواسته جامعه تغییر کرده. جوانانی که در دوره ما دنبال ساخت تلسکوپ بودند امروز دنبال پولدار شدن هستند. به هر حال نگاه علمی نیاز به نوعی فرهیختگی دارد که در جامعه ما کمرنگ شده و جای خود را به ثروت اندوزی داده، مسئلهای که خطرناک است.
به نظر من عوامل موثر در این مسئله دانشگاهها، کنکور، بیکاری دانشگاههیان دهه ۶۰ و ۷۰ و عواملی از این دست است. ظاهرا این عوامل باعث ناامیدی جوانان از مسیر علم شده، چیزی که در دهه ۷۰ وجود نداشت، البته این مسئله در حوزه تخصصی من نیست و نیاز به برسی متخصصان دارد.
شما در دهه هشتادیها بارقههایی را میبینید؟
بله،ولی باید گفت جامعه مسیر جدیدی را برای اوج گرفتن مجدد خود خواهد پیمود، نه مسیری که ما در دهه ۷۰ رفتیم. من امید دارم این مسیری که دهه هشتادیها طی می کنند به موج جدیدی ختم شود و ما روزی دوباره به اوج باز گردیم.
نظر شما