سلام نو – سرویس سیاسی: ساخت ۴ میلیون مسکن در ۴ سال یکی از اصلیترین و مهمترین وعدههایی است که ابراهیم رییسی در دوران رقابتهای انتخاباتی داد، وعدهای که امروز دیگر باید آن را یکی از اهداف دولت سیزدهم برشمرد.
اهمیت وعده رییسی وقتی چند برابر میشود که بدانیم مسئله مسکن مهر یکی از کلیدیترین بهانههای حمله منتقدان دولت یازدهم و دوازدهم به حسن روحانی و وزیر اسبق راه و شهرسازی یعنی عباس آخوندی بود. مخالفان آخوندی حتی هنوزم هم به دنبال شکایت از او به دلیل ترک فعل در ماجرای مسکن مهر هستند، ترک فعلی که حداقل بر اساس آمار دولت روحانی چندان ادعای صحیحی نیست.
به همین دلیل چشم بسیاری به انتخاب ابراهیم رییسی برای وزارت راه و شهرسازی بود. بسیاری گمان میکردند رییسی وزارت راه را به سعید محمد یا چهرهای چون او بسپارد که جوان، اجرایی و مدیر پروژه باشد تا بتواند وعده سالی یک میلیون مسکن را عملیاتی کند. با این همه ابراهیم رییسی برای وزارت راه شهرسازی یک انتخاب متفاوت و دور از ذهن در نظر داشت؛ رستم قاسمی.
رستم قاسمی؛ رییس جمهوری که وزیر شد
رستم قاسمی برای عموم مردم با وزارت نفت دولت محمود احمدینژاد شناخته میشود. او پس از دوران پرحاشیه و جنجال سید مسعود میرکاظمی وزارت نفت را در اختیار گرفت تا به آن سر و سامانی دهد. قاسمی نسبت به میرکاظمی عملکرد بهتری داشت، اما او نیز با ما مشکلاتی چون دکلهای گمشده مواجه شد.
هر چند شاید ما رستم قاسمی را با وزارت نفت احمدینژاد یا نامزدی ریاست جمهوری به خاطر بیاوریم اما از نیروهای قدیمی سپاه است و بیش از سیاسی بودن سپاهی است. البته سپاهی بودن قاسمی به معنای نظامی بودن او نیست. او در تمام دوران فعالیتش در سپاه در پستهای اجرایی حضور داشته است و به نوعی مدیر اجرایی و مدیر پروژه است، نه یک فرمانده نظامی.
قاسمی فعالیت در قرارگاه خاتم را بعد از اتمام جنگ ایران و عراق آغاز کرد و مدتی معاون مهندسی قرارگاه دریایی خاتمالانبیاء بود و بعد بهعنوان معاون مهندسی نیروی دریایی سپاه پاسداران منصوب شد. سپس در سال ۸۶ بهعنوان فرمانده قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا معرفی شد. کمی بعد وارد حوزه نفت شد و مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره شرکت مهندسی نیروی نفت شد. رئیس هیئت مدیره شرکت صنعتی دریایی ایران (صدرا) و رئیس هیئت مدیره شرکت کشتیسازی خلیج فارس (ایزوایکو) از دیگر سوابق کاری اوست.
قاسمی هر چند بعد از این در دو سال آخر احمدینژاد وزیر نفت او بود، اما همکاریهایی نیز با دولت روحانی داشت. قاسمی در همان ماههای ابتدایی دولت اول روحانی از سوی حسین دهقان، وزیر وقت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، به عنوان مشاور وزیر انتخاب شد و اندکی بعد نیز سمت مشاور معاون اول رئیس جمهور یعنی اسحاق جهانگیری را دریافت کرد.
او نامزد انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ بود، اما در نهایت پیش از اعلام اسامی نامزدهای تایید صلاحیت شده به نفع رییسی از انتخابات کنار کشید. بسیاری گمان میکردند بعد از رفتن مسعود میرکاظمی به سازمان برنامه این رستم قاسمی باشد که سکان وزارت نفت را به عهده میگیرد، اما در نهایت چنین نشد و ظاهرا در تغییرات لحظه آخر او به وزارت راه رفت تا جواد اوجی سکان وزارت نفت را دست بگیرد. بسیاری این اتفاق را محصول نظر محمد مخبر، مسئول تیم اقتصادی دولت میدانند. ظاهرا مخبر علاقه داشته تا قلب اقتصادی دولت در اختیار کسی باشد که سابقه همکاری با او در ستاد اجرایی را داشته است.
رستم قاسمی منجی یا مخرب دولت؟
آن چنان که خود قاسمی هم گفته است او از منظر مدیریتی با حوزه کاری وزارت راه و شهرسازی بی ارتباط نبوده است و در قرارگاه خاتمی راه، راه آهن و مسکن ساخته است. به باور کارشناسان نیز او از مرتبطترین وزرا با حوزه کاری خود است و میتواند در وزارت راه کارآمد باشد، اما سوال اینجا است که او میتواند وعده ساخت یک میلیون مسکن رییسی را به شکلی که باید اجرا کند؟
ایده ساخت یک میلیون مسکن در سال که توسط رییسی اعلام شده با دو چالش و پرسش اساسی روبهرو است. اول اینکه آیا امکان ساخت یک میلیون مسکن در سال و چهار میلیون مسکن در چهار سال وجود دارد؟ دوم اینکه مسیر تحقق این هدف منجر به تورم و زاییش شهرهای جدید پر مشکلی مثل پردیس و پرند نمیشود؟
بسیاری در پاسخ به سوال اول به ظرفیت ایران در ساخت مسکن اشاره میکنند و میگویند با توجه به جایگاه ایران در تولید سیمان و دیگر مصالح ساختمانی ظرفیت ساخت یک میلیون مسکن در سال وجود دارد. بهمن آرمان، اقتصاددان در این زمینه به سلام نو گفت که تنها چیزی که برای ساخت یک میلیون مسکن در ایران نیاز است واردات تکنولوژی و صنعتیسازی خانه است. به باور آرمان تنها صنعتیسازی خانه است که ساخت آن را به صرفه میکند و بر بازار مسکن تاثیر مثبت میگذارد.
اما چالش بزرگ چنین پروژهای منابع مالی آن است. به باور بسیاری اگر دولت به صورت مستقیم وارد بازار ساخت مسکن شود در نهایت تورمی عجیب بازار مسکن و کل کشور را درگیر خود میکند. سعید محمد با اشاره به این مسئله میگوید: برمبنای آمار سالی یک میلیون مسکن اگر حجم مورد اشاره را برابر ۱۰۰ میلیون متر مربع در نظر بگیریم برای ساخت آن به حداقل ۵۰۰ هزار میلیارد تومان پول نیاز است که پنج برابر بودجه عمرانی کشور است، تزریق چنین عددی تورم وحشتناک ۳۰ تا ۴۰ درصد بیش از نرخ تورم بالای کنونی را در پی دارد، به علاوه چنین پولی اصلا در دسترس نیست.
حال رستم قاسمی برای غلبه بر این مشکل چه نقشهای دارد؟ آیا اساسا فکری به حال این دو چالش اساسی کرده است؟ جواب این سوال مشخص نیست، اما آن چه مشخص است این است که با تمام این چالشها وزارت راه توان این را دارد که تبدیل به لوکوموتیو اقتصاد دولت شود.
کم نیازی پروژههای وزارت راه به تامین ارزی و امکان تامین مالی از بورس میتواند کاری کند که رستم قاسمی با ساخت آزاد راه، مسیر ریل و مسکن تبدیل به ستاره و منجی دولت رییسی شود، اما آیا او میتواند چنین کند یا با اسیر شدن در چالشهای این مسیر وزارت راه را مرکز تورم و تخریب کننده دولت رییسی تبدیل میکند؟
نظر شما