نقد کردن خود اغلب یک عمل شجاعانه است و شما را ملزم میکند که اعتقادات خود را بهطور آشکار نشان دهید، از آنها دفاع کنید و بهطور فعال نیازها و خواستههای خود را دنبال کنید. تشخیص ویژگیهای شخصیتی افراد خودخواه و خودشیفته سختتر است اما یادگیری نحوه تشخیص آنها میتواند تعیین مرزهای محافظتی را عملیتر کند.
کلمه خودخواه به شخصی با منافع شخصی بیشازحد اشاره میکند. این افراد به خودپرستی یا اعتقاد فلسفی معتقد هستند که منافع شخصی انگیزه همه اقدامات آنها است. ریشه کلمه خودخواه نشاندهنده تمرکز بر خود است که بهعنوان خودمحوری کامل در خودخواه خوانده میشود. این افراد معتقدند که بهنوعی بهتر یا مهمتر از بقیه هستند و این امر میتواند به معنای واقعی کلمه به استفاده بیشازحد از کلمه ˮمن“ در مکالمه تبدیل شود.
فرد خودشیفته خودخواه است، آنها همچنین به دنبال اعتبار و تحسین هستند، نسبت به بازخوردها یا انتقادات بسیار حساس هستند و از ظرفیت روابط متقابل و همچنین توانایی خودکاوی برخوردار نیستند. بهطور دقیقتر نحوه پاسخگویی فرد به تحسین و انتقاد، هنگام تمایز ویژگیهای شخصیتی خودخواه از تمایلات خودشیفته، تفاوت بسیار مفیدی است. خودشیفتهها نیاز به تحسین دائمی دارند و بهطور فعال آن را جستجو میکنند و اغلب با انتقادات متلاشی میشوند و نسبت به آن واکنش بدی نشان میدهند. اما افراد خودخواه اعتمادبهنفس بالایی دارند، به این معنی که آنها درواقع کمتر تمجید میکنند (آنها معتقدند که عالی هستند) و بهاحتمالزیاد انتقاد دیگران را ریشه در حسادت آنها میدانند.
در ادامه متخصصان از طریق رایجترین ویژگیهای شخصیتی افراد خودخواه، نمونههایی از رفتارهای روزمره آنها را به اشتراک گذاشتهاند تا با آگاهی از آنها از این رفتارها دوری کنیم.
۱. تمایل ثابت به خود ارجاعی
در یک مکالمه فرد خودخواه اغلب از کلمه ˮمن“ استفاده میکند و کسی است که همیشه تمرکز را به هر طریقی که ممکن است به خود معطوف میکند. این شخص راههایی را برای ارائه داستانهای شخصی در زمینههایی که نیازی به آنها نیست، پیدا میکند. اگر با چنین شخصی همصحبت شدید، بهتر است برای گوش دادن به داستانهای او همراه باشید، نه اینکه سعی کنید مسیر و صحبتهای او را تغییر دهید.
۲. ناتوانی در همکاری در هر چیزی که منافع آنها را تامین نمیکند
از فرد خودخواه بخواهید که شما را در یک رویداد کاری همراهی کند (یا هر کار دیگری که مستقیما برای فرد خودخواه منفعتی نداشته باشد) و شما بلافاصله خواهید دید که شخص خودخواه درخواست شما را رد میکند. این امر به این دلیل است که شخص خودخواه در مورد چیزی که برای او مفید نیست همکاری نمیکند.
۳. نگاه مبالغهآمیز به تواناییهای آنها
آنها در هر شرایطی خودشان را بهترین میدانند، صرفنظر از اینکه آیا این واقعیت دارد یا خیر. این امر میتواند منجر به این شود که یک فرد خودخواه تاریخ را بازنویسی کند و ادعا کند که آن اتفاق ناخوشایند را که شما تجربه کردهاید نگفته یا انجام نداده است. بااینحال بهجای اینکه در حالت دفاعی قرار بگیرید، بهتر است که تنها به این نکته آگاه باشید که یک فرد خودخواه میتواند تجربه منفی شما را بیاهمیت یا نامعتبر جلوه دهد.
۴. عدم پاسخگویی شخصی
آنها سرزنش یا تقصیر را به هیچ قیمتی به گردن نمیگیرند، بهویژه اگر شخص دیگری بخواهد آنها را به دلیل اشتباه یا تخلفی مسئول نشان دهد. بهتر است که انتظارات خود از یک شخص خودخواه را کاهش دهید، بهطوریکه در جستجوی چیزی که دریافت نمیکنید ناامید نشوید.
۵. مشکل در همدلی
یک فرد خودخواه بهطورمعمول فاقد تواناییهای همدردی است و از نگرانیهای دیگران حمایت نمیکند. بنابراین عاقلانه است که وقتی میخواهید در مورد یک تجربه دشوار صحبت کنید یا از حمایت عاطفی برخوردار شوید، به یک خودخواه روی نیاورید. در حقیقت اگر با یک خودخواه رابطه برقرار میکنید، حفظ سیستم حمایتی مثبت از سایر عزیزان (یعنی غیر خودخواه)، بسیار مفید خواهد بود. توانایی پردازش احساسات خود با فردی که قادر به درک آنها است و منافع شما را در نظر دارد میتواند همهچیز را تغییر دهد.
اگر شما باید مکررا با یک فرد خودخواه برخورد کنید، مثلا درصورتیکه آنها یک همکار یا عضو خانواده شما هستند، بهتر است که محدودههایی را در مورد آنچه میخواهید و نمیخواهید با آنها صحبت کنید، ایجاد کنید.
نظرات