نه باخ، نه موتزارت و نه بتهوون خود را به عنوان موزیستین کلاسیک معرفی نمیکردند. معقولهای که در نگاه اول مشهود به نظر میآید، چنان در گویش ما نهادینه شده که گاه خود دقیقا از معنای دقیق آگاه نیستیم.
کلاسیک، کلاسیسیم نیست!
درواقع کارکرد اصطلاح «کلاسیک» یا «موسیقی کلاسیک» از لحاظ موسیقیشناسانه و کلاسیک در معنی عام آن متفاوت است. برای یک موسیقیشناس، «کلاسیک» به یک دورهی خاص از تاریخ موسیقی اشاره دارد: یا همان موسیقی هایدن، موتزارت و بتهوون. درعوض، در معنای عامتر این لغت ممکن است همانطور که برای یک کانتت باخ، برای موسیقی پیاتزولا یا یک اپرا هم استفاده شود. پس موسیقی کلاسیک در واقع یک مفهوم است، مفهومی که موسیقیشناس انگلستانی «نیکولاس کووک» از آن «یک موزهی خیالی» یاد میکنید: موزهای که در آن تمامی آهنگسازان بزرگ موسیقی غربی را گردهم میآورد.
موسیقی کلاسیک چیست؟
بنابراین موسیقی کلاسیک در زبان روزمرهی ما به تمامی «میراث موسیقایی غرب اعم از مذهبی یا غیر مذهبی اشاره دارد که توسط آهنگسازان بزرگ نوشته شده و در کنسرواتوارها تدریس میشود» (دیکشنری لاروس). در ادامه شایان ذکر است که «کلاسیک» به یک مفهوم اجتماعی-فرهنگی نیز مبدل شده است، برای مثال، رفتن به اپرا، دنبال کردن کلاسهای ساز در کنسرواتوار و یا رفتن به تیاتر نوعی فعالیت کلاسیک تلقی میشود.
بدون در نظر گرفتن فعالیت هنری (نقاشی، موسیقی، معماری، ادبیات ...)، صفت «کلاسیک» یک تصویر و یک ایدهی کلی را بازتاب میدهد: معاصر نبودن! در موسیقی اما این کارکرد کمی پیچیدهتر از دیگر هنرهاست، چراکه موسیقی کلاسیک میتواند یک آواز تروبدور در قرون وسطا و یا راکِ یک گروه انگلستانی در دههی ۶۰ میلادی باشد. تعریف دیگری هم میتوان داشت که همچنان واضح و رضایت بخش نیست: موسیقی که از راه نتنگاری منتقل میشود و برای درک بهتر، باید به دقت به آن گوش سپارد.
چگونه اصطلاح «موسیقی کلاسیک» به وجود آمد؟
تا همین اواخر – تقریبا تا پنجاه سال پیش – کلمات باعث به وجود آمدن نابرابری میان سبکهای مختلف میشدند: برای موسیقی آهنگسازان بزرگ اصلاح «موسیقی بزرگ» یا «موسیقی عالی» استفاده میشد که به نظر، بیشتر برای قشری خاص و مرفه متناسب میآمد.
شاید اصطلاح موسیقی کلاسیک برای شکستن این شکاف میان سبکهای مختلف موسیقی بهوجود آمده است. برای صنعت موسیقی – که در حال پیشرفت چشمگیری در نیمهی دوم قرن بیستم، با به وجود آمدن دیسک، بود – و همینطور رسانهها، تبلیغات برای فروش دیسکهای موسیقی «عالی» میتوانست به این شکاف میان سبکها دامن بزند.
از سوی دیگر، این شرکتها همان شرکتهای توضیع و فروش دسیک در دیگر سبکها نیز بودهاند. بنابراین، مطرح کردن دیگر سبکها به عنوان سبکهای بیاهمیت یا کمتر مهم میتوانست پیامدهای زیانآوری برای فروش دیگر سبکها داشته باشد. با این حال، مرز میان موسیقی کلاسیک، موسیقی فیلم و دیگر موسیقیها معمولا بسیار باریک است.
از ادبیات به موسیقی
اصطلاح "کلاسیک" در ابتدا برای ادبیات استفاده میشد. هنگامی که برای اولین بار در فرهنگ لغت «آکادمی فرانسه» در سال ۱۶۹۴ ظاهر شد، به این ترتیب و منحصراً «نویسنده قدیمی و بسیار مورد تایید و مسلط، که در موضوعی که به آن می پردازد معتبر است» را مشخص می کند.
باوجود اینکه تنها فیلسوفان بزرگ مانند ارسطو و افلاطون در ابتدا «کلاسیک» درنظر گرفته میشدند. اما این اصطلاح در گذر قرنها برای تمامی نویسندگان بزرگ مثل، کامو، هوگو، موپسان و ... مورد استفاده قرار گرفت و به این صورت، یعنی همانطور که نویسندگان بزرگ ادبیات را توصیف میکرد، برای آهنگسازان برجسته هم استفاده شد.
دورهی کلاسیک
موسیقی کلاسیک به دورهای حدود ۵۰ سال از تاریخ موسیقی غرب اختصاص داده شده است که بعد از باروک و قبل از دوره رمانتیک در حدود سال ۱۷۵۰ تا ۱۸۲۰ قرار دارد . در مقالههایی که در وبسایت ایران موزیکولوژی به مرور منتشر میشوند، تلاش خواهیم کرد تا به طور کلی به بررسی جنبههای مختلف این دوره بپردازیم و با نوشتههایی جزئینگرتر که به مرور در وبسایت منتشر خواهد شد به طور تخصصی به بخشهای مختلف موسیقی کلاسیک بپردازیم. در این نوشته نگاهی بر شرایط جوامع در عصر کلاسیک، مفهوم لغت کلاسیک در موسیقی، تحولات موسیقی در اجرا و آموزش، ویژگی های موسیقی دوره ی کلاسیک و تفاوتهای آن با موسیقی باروک و در انتها به فرم ها و ژانرهای این دوره میپردازیم.
نظر شما